پیرامون فوریت فاجعه‌ها

چگونه می‌توان به‌یاری واژه‌ها به رویارویی با فوریتِ فاجعه شتافت؟

منظور از «فوریت»، اضطراری بودن موقعیتی است که در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در آن قرار داریم:
امواج توطئه‌های قدرت‌های متخاصم از بیرون، و در داخل انواع اقدامات نیروهای «جهل و جور و جوع»، که خواسته و ناخواسته، به همسویی و حتی همدستی با بیگانگان علیه مردم و میهن خویش مشغول‌اند؛ و منظور از «فاجعه»، وخامت اخباری که هردم، نغزتر از نغزتر، از این باغ می‌رسد، و آخرینش، همین اختلاس اخیر از سلسله دستبردهای تاریخی به ثروت ملی.
فجیع فقط رخدادِ این‌گونه واقعه‌های «متفرقه» نیست؛ بل‌که مناسبات منظم یا نظام مناسباتی است که در پساپشت این پدیده‌، فاجعه‌ را به‌نحوی «سیستماتیک» بازتولید می‌کند.

و فجیع‌تر از نفس حادثه، این‌که درست در همان هنگام که دستگاه قضا پیگیرِ پیگردِ فتنهٔ دگراندیشان سیاسی بود، و دل‌مشغول حبس و حصر نواندیشان، تلاشگران حقوق بشر-و-شهروند، و.. شیوع بی‌حجابی و ..؛ زنان و مردانی نیز بوده و هستند در حاشیهٔ امن مقامات کشوری و لشکری که فراسوی همهٔ جناح‌های اصول‌ یا اصلاح‌«طلب»، مشروطه‌ یا سلطنت‌«طلب»، فقط «طلب»کار مردم بوده و هستند، یعنی جز به پُر کردن کیسهٔ خود از صندوق ملت و سپس ترجیح فرار بر قرار نمی‌اندیشیده‌اند! دقیق نمی‌دانیم چند درصد از این موجودات در هر جناح و جبهه‌ از حاکم و محکوم حضور مؤثر و نامرئی دارند. آنچه می‌دانیم اما اینست‌ که مسئولیت حقوقی این پدیده با مسئولین قضایی و اقتصادی و اجتماعی … نظم و وضع تاکنون موجود بوده‌ و هست و خواهد بود.

مناسبات سرمایه‌داری حاکم بر سرزمین ما تنها یک نظم استثمارگرانهٔ ساده نیست، بل‌که به‌لحاظ حقوقی، در بسیاری ابعاد و حوزه‌ها، تا مرز تبهکاری پیش می‌رود!

و اما مسئولیت اخلاقی نیروی آگاهی که وجدان اجتماعی را می‌سازد، کدامست؟ جز این که همین «اضطرار» اضطراب‌آور موقعیت بحرانی کنونی را چنان خطاب به وجدان عمومی خاطرنشان سازد که هر واژه یک «کلمه» شود (کلم: زخم، درد)، یعنی فریادی برخاسته از سرِ درد، و فراخوانی به خیزشی ملی و مردمی برای نجات میهن از اختاپوس فساد و تباهی!

شرط نخست اجرای عدالت، شفافیّت و قضاوت از منظری فراسیاسی و فراجناحی به بازار آشفتهٔ مبادلات اقتصادی با خارج و نقش نظارت دولتی بر این داد-و-ستدهاست. بدون برنمودن همهٔ ابعاد «حقیقت» داوری در مورد اشخاص منتزع از روابط و مناسبات، استمرار بی‌عدالتی به‌شکل‌های دیگر است. … که به فرمودهٔ حکیم سنایی: « هر کجا ظلم رخت افکنده است، مملکت را زبیخ پرکنده است …» (در شرح « الْمُلْکُ‏ یَبْقَى‏ بِالْعَدْلِ مَعَ الْکُفْرِ وَ لَایَبْقَى الْجَوْرُ مَعَ الْإِیمَانِ!»)

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله