خون می دهیم تامین امنیت می کنیم همه ساکت!

وریا غفوری به دادگاه احضار شد تا پاسخ توییتی را بدهد که در آن به سخنان وزیر امور خارجه اعتراض کرده بود که نه مسئولان که این مردم هستند تحت فشار اقتصادی ناشی از سیاست خارجی ایران قرار می گیرند. علی کریمی هم به خاطر همین اعتراض مورد هجمه قرار گرفته و حتی برخی مخاطب سخنان رهبری را او دانسته اند. در اینجا دو نکته مطرح می شود که آیا انتقاد کریمی و غفوری درست است و آیا ورود سلبریتی های ورزشی به مسایل پیچیده سیاست خارجی درست است؟ پاسخ به سوال اول بحثی دیگر می طلبد. چون سیاست خارجی و حضور ایران در سوریه و منطقه یک بحث چند عاملی است که تحلیل آن زمان دیگری را می طلبد. در مورد ورود سلبریتی ها به مسایلی از این دست هم پاسخ آری است. حق هر شهروند است در مورد مسایلی که هم پیچیده و تخصصی هستند نظر دهد چون شهروندان هم حق دارند از منظر منافع صنفی خود یا از نگاه حس مسئولیت در قبال جامعه و کشورشان اظهار نظر کنند به خصوص درباره مسایل مهمی مانند سیاست خارجی که بر معیشت و سرنوشت جامعه اثر می گذارد همچنانکه دستگاه رسانه ای جمهوری اسلامی با آب و تاب مواضع هنرمندان مطرح در ایالات متحده و اعتراض شهروندان به دخالت های نظامی آمریکا در سایر کشورها را بازتاب داده است.
ایراد کار کجاست؟ چرا اظهار نظر دو چهره معروف، باید واکنش عالی ترین مقامات کشور را هم بر انگیزد؟ مشکل در منطقی است که خود را قیم و مالک مردم می داند. این منطق می گوید چون در سوریه خون می دهیم و تامین امنیت می کنیم کسی حق اعتراض و انتقاد ندارد. در حالی که تامین امنیت از وظایف حکومت است نه اینکه بخواهد این موضوع را با منت به عنوان امتیاز مطرح کند. حکم یک سال حبس کرباسچی دبیر کل کارگزاران سازندگی هم از این منطق بر می خیزد. این نگاه به سرعت مسائل را آنچنان حیثیتی می کند که از دایره نقد خارج می شوند. خون، شهادت، فداکاری همه کلیدواژه هایی هستند که قبل از هر چیز انسداد در بحث آزاد را معنی می دهند. اصولا هسته سخت محافظه کار حاکم بر قدرت به بحث آزاد و عمومی حول محور مسایلی مهم از جمله سیاست خارجی منطقه ای ایران اعتقاد ندارد. این نشات گرفته از نگاهی است که شهروند معترض را به رسمیت نمی شناسد و حق ابراز نظر به وریا غفوری و علی کریمی و شهروندان دیگر در مورد فایده و هزینه سیاست خارجی ایران در منطقه و جهان را نمی دهد. همین رویکرد در مورد پرونده هسته ای هم اعمال شد. تا مدتها کمتر کسی جرات داشت که در مورد اصل فایده داشتن انرژی هسته ای بحث و گفتگو کند مگر اینکه هزینه اش را بپردازد. انرژی هسته ای سوای درست بودن یا غلط بودنش به پرونده ای حیثیتی تبدیل شد که همچنان در حال پرداخت هزینه هایش هستیم.
هر شهروند و هر گروهی حق دارد سیاست خارجی کشورش را نقد کند . جمهوری اسلامی از مهارت اقناع افکار عمومی برخوردار نیست و حتی ناتوان از توضیح و تبیین علت حضور خود در منطقه است. چون اصولا مخاطب مسئولان کشور تنها یک اقلیت ویژه هستند. “مردم همینها هستند که در خیابانها در 22بهمن دیدید””مردم همینها هستند که در یوم الله نه دی شرکت کردند” اینها همه جملات آشنایی هستند. تصمیم گیران محافظه کار سیاست خارجی در ایران اصولا دلیلی برای اقناع افکار عمومی نمی بینند و برای همین است پاسخ هر انتقاد را با زندان، تهدید و محرومیت می دهند. تا زمانی که مردم را با تنوعشان و شهروند معترض را در هر مقام و جایگاهی به رسمیت نشناسی، به جای بحث آزاد و عمومی، زندان ،حکم قضایی و هجمه یکجانبه رسانه ای است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله