بحران اب اصفهان، رفته رفته، ابعاد جدیتری پیدا میکند. مساله، بقای گروه اجتماعی است که معیشتشان وابسته به آب زاینده رود است. کشاورزان ورزنه و روستاهای پاییندست زاینده رود، غم نان دارند.
وقوع این بحران، در این ابعاد، اجتنابناپذیر نبوده است. درست است که بخشی از علّت آن، تحت تاثیر گرم شدن کره زمین و کاهش میزان بارندگی است؛ ولی، این فرع بر مساله است. دو علّت اساسیتر وجود دارد.
یکی، سیاست نادرست انتقال آب زایندهرود از طریق لوله به شهر یزد است که در کوتهنگری سیاستگذاران ریشه دارد.
دیگری، تاسیس صنایع آب- بر ذوب آهن (در فولادشهر) و فولاد (در مبارکه) اصفهان است.
راهکار تامین آب با کیفیت بهتر برای ساکنان شهر یزد (یا شهر قم)، انتقال آب نبود که در بلندمدت با بر هم زدن تعادل اکوسیستمی، همه جا را در بحران فرو برد. بلکه، تامین آب اشامیدنی از طریق آب بستهبندی شده در بطری بود.
سیاست نادرست مذکور، با تشدید بحران آب، دست دولت را، در حال حاضر، در پوست گردو گذاشته است. نه امکان قطع آب یزد بدون تامین رضایت آنان وجود دارد و نه امکان ادامه انتقال آب. قطع اب، موجب انتقال اعتراض کشاورزان ورزنه به یزد میشود. عدم قطعش، موجب عمیقتر شدن اعتراضات مردم ورزنه میشود.
اگر سیاست دوم اجرا میشد، بحران آب اصفهان کنترل میشد و مردم یزد به آب انتقالی وابسته نمیشدند. این راهکار، در اصل، تلاش برای ارتقای رفاه اجتماعی مردم در همه جا، با توجه جدی به ملاحظات اکوسیستمی و آیندهنگرانه است. ملاحظاتی که در نظام تصمیمسازی کشور محلی از اعراب نداشته است و هنوز در تصمیمسازیهایی چون انتقال آب دریای خزر به سمنان دیده میشود.
تاسیس صنایع ذوبآهن و فولاد نیز ناشی از عدم رعایت ملاحظات امایش سرزمینی است. اگر این صنایع در مکانهایی تاسیس میشد که آب زیاد دارند، در اینصورت، اب مصرفی این صنایع، در زاینده رود جریان پیدا میکرد و در اختیار کشاورزان قرار میگرفت و مشکل زیست محیطی تا حد زیادی کنترل میشد. چنین مکانگزینی مانع از افتادن اصفهان در دور باطل تخریب زیست محیطی و تاثیر ان بر مناطق دیگری چون خوزستان میشد.
بحران آب اصفهان، تنها به معنای تشدید تضاد میان مردم اصفهان و یزد، میان کشاورزان ورزنه و مردم یزد، یا کشاورزان و صنایع فولاد و ذوباهن نیست. به معنای تشدید تنش در بالادست زاینده رود نیز است. در سرچشمه. در جایی که آب، از زردکوه کوهرنگ (واقع در چهارمحال بختیاری) ،طی سه مرحله، به زایندهرود منتقل شده است. نتیجه، بروز تضاد میان استان چهارمحال و بختیاری و استان اصفهان در سویی، و کاهش ورودی آب از زرد کوه به کارون و در مخاطره بیشتر قرار گرفتن خوزستان سوخته در سوی دیگر است.
چه باید کرد؟
۱. متوقف کردن تصمیمات بدون بار کارشناسی آیندهنگرانه مبتنی بر منافع سرزمینی
۲. وصل شدن به امکانات تکنولوژیک جهانی برای تامین آب صنایع فولاد و ذوبآهن از طریق بازیافت کامل فاضلاب شهرهای فولادشهر و مبارکه
۳. گفتو گو با مردم یزد با هدف نیل به راهکاری که هم مشکل آب کشاورزان اصفهان را رفع کند و هم آب اشامیدنی مردم یزد را به صورت دیگری و با قیمتی پایین تامین کند.
متاسفانه بهدلیل سیطرهی کوتهنگری در نظام دیوانسالاری و ضعفهای جدی در نطام حکمرانی، و تنشهای جاری جهانی، بعید است این اقدامات، در صورت توجه، خوب پیش برود.
فعلا، باید در برابر انتقال آب دریای خزر به سمنان ایستاد تا از بروز فاجعهی دیگری، پیشگیری شود.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده