جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر

بنا به نوشته مهندس بازرگان: «فكر تاسیس جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران در گردهمایی چند تن از شخصیت های مبارز و سرشناس در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۵۶ در منزل آقای پولادی شكل گرفت». در آن جلسه كه به افتخار علی اصغر حاج سیدجوادی و به مناسبت انتشار نامه سرگشاده وی به شاه برگزار شد. در آن جلسه دكتر شریعتی، مهندس بازرگان و علی اصغر حاج سیدجوادی پیرامون شرایط سیاسی ایران سخنرانی كردند و حاضران درباره ضرورت راه اندازی یك حركت جمعی برای مبارزه با رژیم شاه با یكدیگر بحث و گفتگو كردند. در یكی از آن جلسات به پیشنهاد فتح الله بنی صدر تاسیس «جمعیت ایرانی حقوق بشر» مورد موافقت حاضران قرار گرفت.

در ۱۱ آبان ۱۳۵۶ بیانیه‌ای با امضای نزدیك به شصت تن از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی منتشر شد كه در آن خواستار آزادی زندانیان سیاسی، اجرای قانون اساسی، الغای نظام تك حزبی، انحلال مجلسین و تجدید انتخابات آزاد، استقلال قوه قضاییه و… شده بودند. از جمله امضا كنندگان این متن مهندس بازرگان، دكتر سحابی، دكتر سنجابی، داریوش فروهر، دكتر پیمان و… بودند.

در ۱۶ آذر ۲۹ تن از امضا كنندگان نامه‌های پیشین با ارسال نامه سرگشاده مفصلی به دبیركل سازمان ملل متحد ضمن تشریح وضعیت سیاسی ایران و برشمردن جنایت های رژیم، تاسیس كمیته ایرانی حقوق بشر را اعلام كردند. بازرگان، سحابی، فروهر، سنجابی، پیمان، سامی، شمس آل احمد، حسیبی، خلیل رضایی، هاشم صباغیان، علی اصغر و احمد صدر حاج سید جوادی، محمد ملكی، ابراهیم یونسی، منوچهر هزارخانی، نورعلی تابنده، صالح بنافتی، علی شریعتمداری، اسلام كاظمیه، ناصر میناچی، عبدالكریم لاهیجی، علی اصغر مسعودی از جمله امضا کنندگان نامه و موسسان جمعیت بودند. در ۱۹ آذر ۱۳۵۶ مهندس بازرگان و دكتر سنجابی با انتشار اطلاعیه‌ای رسما تشكیل جمعیت (كمیته) ایرانی دفاع از حقوق بشر را اعلام داشتند.

انتشار اطلاعیه، بیانیه وتحلیل شرایط سیاسی كشور، نامه نگاری با مقامات داخلی و خارجی و شخصیت های مذهبی و سیاسی، برگزاری تجمع و تظاهرات علیه رژیم و نیز برگزاری مصاحبه با خبرنگاران وتشریح وضع كشور از جمله مهمترین اقدامات جمعیت از آغاز تاسیس تا پیروزی انقلاب كه زمان پایان فعالیت‌های آن به شمار می‌رفت بود.

در نخستین نامه اعضای جمعیت به دبیركل سازمان ملل متحد كه بیانیه تاسیس جمعیت نیز محسوب می‌شد، جمعیت به طور مشروح وضعیت سیاسی ایران و دلایل تاسیس خود را برشمرده بود. مهمترین مواردی كه در آن نامه بر آنها تاكیدشده بود، نقض مكرر قانون اساسی، نظام تك حزبی، انتخابات غیرآزاد و فرمایشی، سانسور مطبوعات، محاكمات غیرقانونی و شکنجه زندانیان سیاسی و… بود. در این نامه لبه اصلی حمله متوجه شخص شاه بود.

در نامه مورخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۷ جمعیت به شخص شاه با اشاره به كشتار مردم در قم، تبریز و یزد ونیز حمله به دانشجویان در كوه‌های شمال تهران و بمب گذاری در مقابل منازل شخصیت‌های سیاسی و… باردیگر مسئولیت همه اتفاقات را متوجه او ساختند.

این موضع گیری‌های صریح در حالی صورت می‌گرفت كه در آن روزها كمیته انتقام كه از سوی ساواك به راه افتاده بود اقدام به بمب گذاری در مقابل خانه ومحل کار رهبران و فعالان كرد. در ۲۱ فروردین دكتر حبیب الله پیمان از مطبش ربوده و پس از ضرب و شتم در بیابان‌های اطراف تهران رها شد. علی اصغر حاج سیدجوادی نیز به وسیله تلفن تهدید به مرگ شده بود. در مقابل خانه‌هایی كه بمب منفجر شده بود اعلامیه‌ای با این مضمون كه: «این اولین اخطار سازمان زیرزمینی انتقام به شما است» بر جای گذاشته شده بود.

جمعیت دفاع در ۲۶ آذر ۱۳۵۷ به همراه هفت جمعیت دیگر و نیز جمعی از رجال روحانی و سیاسی بیانیه‌ای منتشر كرد. دراین بیانیه چهارماده‌ای خلع شاه از سلطنت، ‌غیرقانونی بودن دولت ازهاری، درخواست از ارتشیان برای پیوستن به مردم و نیز هشدار به دولت های خارجی درباره عدم حمایت از شاه كه از نظر مردم ایران غیرقانونی و غاصب است مطرح شده بود.

جمعیت دفاع در طول حیات چهارده ماهه خود علاوه بر آگاهی بخشی، اقدامات دیگری را نیز انجام داد كه از جمله آنها پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی، زندانیان در تبعید و نیز كسانی بود كه از سوی ماموران انتظامی در گیر و دار حوادث روز دستگیر یا مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند.

در جلسه روز ۳۱ فروردین ۱۳۵۷ جمعیت مهندس بازرگان به عنوان رییس هیات اجرایی، علی اصغر حاج سید جوادی به عنوان نایب رییس، ناصر میناچی به عنوان خزانه دار انتخاب شدند. احمد صدر حاج سید جوادی، دكتر كریم سنجابی، عبدالكریم لاهیجی و حسن نزیه نیز به عنوان اعضای كمیته برگزیده شدند. این تغییر، اختلافاتی در میان اعضای جمعیت به وجود آورد و دكتر سنجابی از جمعیت فاصله گرفت.

امیر طیرانی

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله