پروین بختیارنژاد نه نخستین زنی بود که از جوانی دنیای سیاست را برگزید و نه آخرین. اولین زنی نبود که در قامت یک مادر و یک همسر به زندان راه یافت و در زندان انفرادی هم مادری کرد. اولین زنی نبود که روزها و ساعتها در انتظار خبری کوتاه از همسرش یا ملاقاتی چند دقیقهای با او در سرمای زمستان و گرمای تابستان پشت درهای بسته منتظر ماند. نخستین زنی نبود که رنج غربت و مهاجرت اجباری به خارج از وطن را متحمل شد؛ اما بیتردید او با بازگشت به وطن و پذیرش مصائب دوری از خانواده و فرزندان از یک سو و مخاطرات بازجویی، محاکمه و زندان در ردیف استثناها قرار گرفت. او در عین بیادعایی و در سکوت خبری بدون جار و جنجال به میهن بازگشت تا نشان دهد در تداوم زندگیِ سراسر اضطراب و رنجش، اجازه نمیدهد قدارهبندانِ قدرت میان آخرین صفحات زندگیاش و فصل های پیشین آن جدایی اندازند. پروین بختیارنژاد را باید به خاطر همۀ ارزشهایی که از جوانی تا امروز مدافعشان بود به یاد سپرد.