آقای افشانی شهردار محترم تهران از مبارزه با فساد به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای برنامههای خود گفتهاند. بیتردید باید با نگاه مثبت به این برنامه نگریست. واقعیت این است که فساد نه تنها در شهرداری که در سیستمهای مختلف کشور به عنوان یک مشکل مزمن وجود دارد که یکی از موانع اجرای برنامه های توسعه است. بنابراین از اینکه شهردار محترم تهران در این زمینه اظهار نظر و تمایل کردند و عزم خود را برای اجرای برنامهای برای مبارزه با فساد مطرح کرده اند، باید از ایشان تشکر و هم از این برنامه استقبال کرد.
اما لازم است به این نکته هم اشاره کنم که ابهاماتی در برنامه ارائه شده شهردار محترم وجود دارد. شهردار تهران اظهار میکنند که باید یک «ابر سیستم» در شهرداری تهران مستقر شود تا ارتباط بین ذینفعان (شهروندان) و کارکنان شهرداری کمتر شود. این سوال مطرح است که این ابر سیستم در ساختار مدیریت کنونی شهرداری به چه صورت میخواهد شکل بگیرد تا سیستم شفافی به وجود آورد. این ابر سیستم چگونه عملکرد همه کارکنان شهرداری تهران را مورد ارزیابی قرار میدهد و امکان سنجش دائمی و منظم کارکردهای آنها را با تکیه بر شاخصهای معین به وجود میآورد؟ به نظر من این ابهام در این رویکرد شهردار محترم و مدیریت کلان شهرداری تهران وجود دارد. واقعیت این است که در نگاهی کلی باید سیستم را به گونهای اصلاح کرد تا مناسبات کارکنان شهرداری و شهروندان شفاف باشد تا مستقیم و غیر مستقیم بتوانند به عنوان ذینفعان اصلی بر عملکرد مدیریت و کارکنان شهرداری نظارت داشته باشند. البته برخی از سیستمها میتواند به صورت غیر مستقیم و با استفاده از امکانات آی تی تنظیم شده باشد و بدون حضور شهروندان و ارتباط مستقیم با کارکنان شهرداری بتواند زمینه پاسخگویی را فراهم سازد. اما تجربه اینجانب بعد از گذشت ۴ دهه از انقلاب اسلامی و دو سال ابتدای انقلاب که مسئولیت مدیریت شهر تهران را بر عهده داشتم، نشان میدهد مبارزه با فساد نیازمند تامل و بررسی بیشتری است. چرا که در مدیریت متمرکز و اقتدارگرای موجود که تعداد کارکنان شهرداری بیش از تعداد مورد نیاز است و این نهاد با مدیریت «بادکردهای» روبروست و سیستم منظمی برای سیاستگذاری و برنامهریزی و نظارت بر برنامهها وجود ندارد؛ همه این مولفهها بیانگر این واقعیت است که باید مطالعه و بررسی بیشتری انجام شود.
آنچه امروز شهرداری تهران و دیگر شهرداریهای کشور از آن رنج میبرند، یک ساختار اقتدار گراست. این اقتدارگرایی در کل سیستم حضور دارد و بنابراین در چنین مدیریت اقتدارگرایی، ایجاد شفافیت و نظارت کار غیر متعارف و بسیار پیچیده است. این سوال همواره وجود دارد که چه کسانی میتوانند نظارت کنند؟ خود شورای شهر که مسئولیت نظارت را دارد، در این شهر ۸ میلیونی چه امکانی برای نظارت دارد. خود شهروندان چگونه میتوانند بر عملکرد شهرداری نظارت داشته باشند. اگر جناب افشانی علاقه مند هستند شفافیت در فرآیند عملکرد کارکنان شهرداری به وجود آورند، توصیه می کنم به برنامهای که در اسفند سال ۱۳۵۷ در شهرداری تهران با عنوان «مدیریت واحد شهری» مطرح شد و در سال ۹۳ نیز وزارت کشور در راستای ضرورت ها دوباره به آن رجوع کرد و در دستور کار قرار داده، توجه و پیگیری کنند. سازمان مدیریت شهر تهران باید به گونهای باشد که مردم در سطح کوچکترین واحدها بتوانند نظارت خود را اعمال کنند. خود مردم به صورت ساختاری در محلات و مناطق باید بتوانند بر عملکرد مدیریت شهری نظارت داشته باشند. از سویی شورای شهر باید در جایگاهی باشد که بتواند سیاستگذاری کند و برنامه کلان شهر را مشخص کند و همچنین بتواند بر مدیریت اجرایی شهرداری و اجرای برنامه ها نظارت کند. در این چارچوب است که شفافیت معنی پیدا میکند. مردم و نمایندگان آنها در شورای شهر و رسانههای آزاد هم بتوانند بر عملکرد مدیریت شهری نظارت جدی داشته باشند. آنچه گفته میشود، تجربهای است که در دو قرن گذشته در کشورهای توسعه یافته و حتی در دهه های اخیر در کشورهای در حال توسعه تجربه شده است. در چنین ساختاری است که شهرداریها کاملا شفاف هستند و متکی بر قانون حرکت میکنند و مردم و رسانهها نظارت دارند و مدیریت، شیشه است.
ما نمیتوانیم تنها شعار بدهیم. به نظر من چنین شعارهایی دور از تجربه مطرح در سطح مدیریت شهرها در دنیای امروز است و شایسته است که کارشناسان شهرداری تهران به تجارب سایر شهرهای جهان که تجربه اداره شفاف شهر را دارند، توجه کنند. ما تجربیاتی را از همان اسفند سال ۵۷ نیز مطرح کردیم و حتی قانونی که در شورای انقلاب در مهر ۵۸ به تصویب رسیده است نیز بر همین مبنا بوده است. شهرداری تهران نیازمند آن است که بداند با چه مبانی و راهکاری در مدیریت این کلانشهر میتواند راهبرد شفافیت مالی و اداری را مورد عمل قرار دهد.
منبع: سرمقاله روزنامه همشهری – ۷ مرداد ۱۳۹۷