هدف؟ عادی سازی!

به نظرم نقطۀ مرکزی استراتژی دولت دونالد ترامپ در برابر جمهوری اسلامی نه لزوماً براندازی بلکه عادی سازی آن است.
هنری کیسینجر از سال ها پیش مرتب هشدار می دهد که رهبران ایران با رفتار اصطلاحاً “انقلابی” خود عضو عادیِ جامعۀ بین المللی نیستند و برای این منظور لازم است تغییر رفتار دهند. منظور کیسینجر این است که جمهوری اسلامی مانند یک دولت مصطلح و یا به عبارتی در نقش ملت – دولت عمل نمی کند؛ بلکه داعیۀ بر هم زدن نظام ملت – دولت کنونی در منطقۀ خاورمیانه را دارد.
جمهوری اسلامی البته تبلور گفتمان واحدی نیست و از همین رو، ضمن آنکه در دوره هایی تلاش کرده است تا خود را عضوی همانند سایر اعضای جامعۀ جهانی معرفی کند؛ اما در عین حال، “استثنایی” بودن خود را به عنوان دولتی انقلابی که خارج از عرف مرسوم جهانی، سیاست خاص داخلی و خارجی خود را پی می گیرد؛ مایۀ مباهات خود می داند.
در واقع، 12 موردی که مایک پمپئو برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی مطرح کرده است؛ عموماً معطوف به رها کردن اهداف یا سیاست های “انقلابی” و در نتیجه عادی شدن نظام جمهوری اسلامی است.
اگر نیک بنگریم؛ سایر کشورهای جهان از جمله روسیه و چین و اروپا نیز در پی عادی سازی نظام جمهوری اسلامی هستند؛ اما هر یک از آنها بنا به ملاحظات امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود؛ شیب آرامتر و ملایمتری را برای این عادی سازی ترجیح می دهند. از این رو، هیچکدام از منتقدان استراتژی تازۀ آمریکا در برابر ایران، اصل خواست های پمپئو از جمهوری اسلامی را به چالش نکشیدند و فقط از منظر کارآمدی و پیامدهای احتمالی آن، به نقد سیاست آمریکا پرداختند.
مسئله اصلی اما در این میان این است که آیا جمهوری اسلامی می تواند به دولتِ عادی مورد نظر آمریکا تبدیل شود و همچنان پا بر جا بماند؟
مسلماً جمهوری اسلامی عادی، به جمهوری اسلامی کنونیِ داعیه دارِ اهداف انقلابی، شباهت چندانی نخواهد داشت و بخصوص موقعیت نیروهای مختلف سیاسی در آن به کلی جا بجا خواهد شد؛ اما این به معنای سقوط عرفی نظام نخواهد بود. به عبارت دیگر، تیم ترامپ در پی “استحالۀ” نظام است و نه لزوماً براندازی آن؛ اما به نظرمی رسد که بسیاری از تصمیم گیران جمهوری اسلامی استحاله را چیزی جز “سقوط نرم” تلقی نمی کنند و از همین رو، تمام توان خود را برای مقابله با آن به کار می گیرند.
بدین ترتیب، زورآزمایی تازه ای بین آمریکا و جمهوری اسلامی آغاز شده است. ظاهراً دو طرف ماجرا از رقم خوردن عاقبت این زورآزمایی به نفع خود مطمئن هستند؛ اما از نگاه یک ناظر بیرونی، روزهای پر تلاطم و بسیار سختی پیش روست.

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله