✍️مجتبی نجفی
✅اینکه گفته می شود حرف رهبری در مورد عدم اعتماد به ایالات متحده با نقض برجام اثبات شد مغلطه ای از سوی مخالفان برجام و برخی از مدافعان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. ایران و آمریکا در شرایط عادی قرار ندارند. طبیعی است بین دشمن ها اعتمادی نباشد. مصالحه با دشمن لرزان است حتی اگر برای انعقاد آن چاره ای نباشد.
✅نقد اصلی به حرف این افراد، تحلیل روابط ایران و آمریکا خارج از چارچوب “دشمنی” است. بعد از انقلاب اسلامی، اشغال سفارت آمریکا و ذهنیت منفی بسیاری از ایرانی ها نسبت به کودتای 28 مرداد و تاکید انقلاب اسلامی بر استقلال خواهی و طرح مباحثی مانند حمایت از مستضعفین و حتی صدور انقلاب دوران جدیدی از تنش بین دو کشور آغاز شد. تضاد منافع در منطقه پر التهاب خاورمیانه، به رویارویی تمام عیار دو کشورمنجر شده. این رویارویی، هر چند در مقاطعی با آتش بس و مذاکره همراه بوده اما جدی و پرهزینه بوده.
✅نقد اصلی به سیاست خارجی ایران، عدم تناسب “شعار و توان” است. خصوصیت سیاست خارجی ایران، فقدان سازکارهای لازم برای حساسیت زدایی ، ناتوانی در جذب شرکای راهبردی و ناتوانی در ادغام شدن در نظم جهانی است.
✅برآمدن گرایشهای اصلاح طلبانه در ساختار قدرت در کنار راهبردهای محافظه کارانه ای که رئوس آن توسط رهبر جمهوری اسلامی تعیین می شوند بعضا به شنیده شدن صدای دوگانه در این ساختار هم منجر شده است: از عدم اطمینان افراطی به غرب تا خوش بینی افرطی به غرب.
✅سیاست خارجی ایران با سقوط دولت بازرگان، فتح سفارت آمریکا و شعار مرگ بر آمریکا از دایره “نه شرقی نه غربی” خارج شد و عملا با غرب درگیر شد. در دنیایی که روابط بین الملل مبتنی بر موازنه قوا و زور است، دشمنان درگیر به یکدیگر رحم نمی کنند.
✅کارنامه آمریکا درمواجهه با ایران نقطه تاریک های پررنگی دارد اما سیاست خارجی تقابل با آمریکا هم هزینه زا و نامتناسب با توان و مقدورات ملی است.
✅ایران محور شرارت نیست همچنانکه آمریکا هم شیطان بزرگ نیست. ایران در برخی از پرونده ها مانند موشک بالستیک هم محقّ است. اما روابط بین الملل را نه بر اساس حقوق بلکه بر اساس “موازنه قوا” تعریف می کنند.
✅مسیری که محافظه کاران ایرانی برای سیاست خارجی تعیین کرده اند آنقدر صعب العبور و پر از سنگلاخ است که چشم انداز رسیدن به نقطه نهایی، “به رسمیت شناخته شدن ایران به عنوان قدرت منطقه ای قابل احترام”محل ابهام است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ برنامه مشخص، مدوّن و مرحله ای برای رسیدن به نقطه نهایی این مسیر ندارد.
✅محافظه کاران ایرانی متوجه نیستند از الزام های امنیت ملی افزایش قدرت ملی است و قدرت ملی نه در جامعه ای دودسته با بحران های متعدد مانند خشکسالی و کم آبی بلکه با مشارکت واقعی مردم در امورو تقویت جامعه مدنی میسر است. امنیت، فقط موشک و اسلحه نیست اجماع ملی در یک کشور برای حل بحران ها هم هست.
✅تاخیرسازی در روند توسعه ایران، تداوم پرونده هایی که قرار است نه بسته شوند و نه حل شوند، استمرار نظام تحریم ها، جلوگیری از ادغام ایران در اقتصاد جهانی و هُل دادن کشوربه مسابقه تسلیحاتی همراه با کارشکنی در این مسیر در کنار بزرگ کردن خطر ایران در رسانه ها از محورهای اساسی راهبرد محافظه کاران آمریکایی علیه تهران است. سیاست خارجی ایران برای خروج از این دور باطل برنامه ای ندارد.
✅ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود پتانسیل های زیادی برای نفوذ در کشورهای منطقه دارد اما مادامی که سیاست خارجی ایران شریک راهبردی نداشته باشد، حساسیت زدا نباشد و اقتصاد ایران بازارهای منطقه را فتح نکند و کشور در مسیر توسعه متوازن قرار نگیرد این نفوذ، سخت افزاری، محدود و لرزان است.
✅تا زمانی که نگاه به امنیت ملی از دایره سخت افزاری خارج نشود و چند بُعدی و متوزان نشود ایران در تعیین اولویتهای سیاست خارجی دچار خطای فاحش خواهد شد. سیاست خارجی ایران توانایی کسب پیروزی های مقطعی را دارد اما از دستاورهای راهبردی محروم خواهد شد.
✅مقامات جمهوری اسلامی باید به مدل های نوین در سیاست خارجی بیندیشند که منافع ملی زیر بار این دشمنی بی چشم انداز له نشود.لازمه این کار این است سطح منازعه از “دشمنی” به “رقابت” تغییر یابد. این مهم مستلزم فعال کردن دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی خفته است ، کنارگذاشتن شعارهای هزینه زای “مرگ بر آمریکا”،دفاع از راه حل دو دولت در مناقشه فلسطین، ارتباط موثر رسانه ای با افکار عمومی جهان و تقویت گفتگو و سطح روابط با کشورهای جهان است. این سیاست به تضعیف جریانی که در آمریکا ایران را “شیطان” می داند منجر خواهد شد و جریان حاشیه ای را که ایران را قدرتی قابل مذاکره می داند تقویت می کند