اگر حساب مهندس مهدی بازرگان و مرحوم آیت ا…منتظری را از سایر زمامداران نظام جمهوری اسلامی جدا کنیم چه که صدایشان هم رساتر و بلندتر و هم زودتر از بقیه نسبت به ظلم ها شنیده شده،پس از این دو باید مواضع مهدی کروبی را از منظر حقیقت طلبی بی غل و غشش و شجاعت و صداقت ستودنیش، متفاوت از سایر کارگزاران نظام دانست. تردیدی نیست،مهدی فرزند احمد بی هیچ واهمه ای پس از انتخابات 88 تحول شگرفی بر آرا و اعتقادت سیاسیش ایجاد نمود و به سرعت و مداومت راه افشا همراه با مقاومت را هر روز بیش از پیش در پیش گرفت.اما واقعیت این است که او این راه را از سال ها پیش به طور نامحسوس در درون قدرت آغاز نمود و امر سیاست و پیچیدگی های دیپلماسی را نه در کتب که در غریزه وجدانی خویش به بایستگی و به گونه ای آموخت، تا در نهایت منتقدان دیروزش که او را مانع و ترمز اصلاح طلبی می دانستند، امروز مواضع او را ساختار شکنانه ارزیابی کنند.اما او به درستی سیاست گام به گام را از مواضع نرم و کند تا افشای فجایع بزرگ و خودکامگی های ساختاری پیمود و شگفتا بسیاری از نطق کنندگان مجلس ششم و دوستان اصلاح طلب دیگرشان امروز یا در برابر بسیاری از فجایع ساکت نشسته اند و یا در مواقعی همراهی کرده اند.البته این دسته از اصلاح طلبان اخیرا به یک تاکتیک غیر اخلاقی نوین هم روی آورده اند که در بحبوحه ی اعتراضات معترضان را اغتشاگر بخوانند و با الفاظ محقرانه ضمن توهین به بی پناهان به ستوه آمده،ابتدا حاکمیت را دعوت به سرکوبشان کنند و وقتی که آب ها از آسیاب افتاد،بانگ بر افلاک زنند که اعتراض حق مردم است،در میانه ی چنین نیرنگی نامه ی قابل تامل مهدی کروبی خطاب به بالاترین مقام رسمی جمهوری اسلامی آن هم از موضع عزتمدارانه و افشاگرانه می تواند هم زمان نقدی بر هر دو جریان موجود کشور تلقی شود و نقش مهدی کروبی را به عنوان یکی از رهبران صادق اعتراضات با اقشار دیگر ستمدیده پیوند زند.این ادعا را بر اساس چهار فکت اساسی در نامه ی کروبی می توان مورد بررسی و ارزیابی قرار داد:
1_مجموعه ی اصلاح طلبان به حضور مدام در قدرت بدون هیچ قید و شرطی فکر می کنند.از همین رو اگر حاکمیت هرچه قدر صریح تر،غیرقانونی تر و خشن تر مبادرت به حذف آن ها نماید، آنان نه راه مقاومت را بلندند و نه لحظه ای فکر می کنند که همه چیز در درون قدرتی نیست که از آن ها جز اطاعت محض نمی طلبد.از همین نگاه است که سید محمد خاتمی در این روزها ملتمسانه از رهبری انقلاب می خواهد که برای او و دوستانش جایی و نقشی در درون ساختار قدرت تعیین کند و هر چه قدر رهبری و مجموعه ی نهادهای تحت امرش در تمام این سال ها در صور اسرافیل دمیدند که تو را قبول نداریم،او همچنان آستان بوس درگاه است.حال آنکه کروبی در تمام این سال های حصر صدای حق طلبی مستمرانه و مداومانه بوده و از همین منظر راه او راه دیگری غیر از راه وادادگی علی العموم مجموعه ی اصلاح طلبان است.
2_کروبی بر خلاف بسیاری از اصلاح طلبان که تمام هم و غمشان اشکال تراشی از رقیب است و سعی کرده اند که همیشه از وسط جریانی شروع کنند و بخش اعظمی از تاریخ ظلم را که خود در آن کارگزار ظلم و حکم های ظالمانه علیه شهروندان بوده اند،سرپوش بگذارند و رندانه ازآن عبور کنند و یا توجیه کنند،کروبی اما با شهامت در همین نامه به نقش و سهم خود در پیدایش بسیاری از اتفاقات ناگوار اشاره کرده و از مردم عذرخواهی کرده است.گرچه تا این لحظه او هیچ نقدی بر بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به صراحت روا نداشته،اما در سال های اخیر در مقایسه های بین دو نظام و مصداق های برخورد دو نظام،نظام پیشین را در خیلی از موارد منصف تر دانسته است و از همین منظر هم او تنها کارگزار درون نظام است که با اتکا
به این نگاه، نزدیکی معنا داری به جریانات محذوف بیرون نظام نشان داده و حتی در مقطع انتخابات 88 چهره هایی چون تقی رحمانی که از دهه 60 سال ها در زندان بوده را به حضور می پذیرفت و از دیدگاهش برای تئوری های تازه رفتار سیاسی خود استقبال می نمود و یا ملجا دانشجویان ستاره دار و دروایش می شد،امری که اصلاح طلبان از آن به شدت احتراز می ورزیدند.
3_اصلاح طلبان از آنجا که دوست می دارند تنها در بازیی شرکت کنند که اصول گرایان تند رو میدان دار باشند تا با گوشزد کردن خطر آن ها در هر انتخاباتی پیروزی خود را حتمی ببینند،از همین رو به رقیبان جدی که تنها به منافع کشور و حقوق شهروندی اندیشه می کنند به چشم هبو می نگرند.در این میان نوع برخورد آن ها با احمدی نژاد و تفاوت نگاه کروبی با آن ها در این نامه هم بسیار قابل توجه است.اگر احمدی نژاد رد صلاحیت می شود آنان نمی گویند چرا این حق را شورای نگهبان از او سلب کرده تا مردم در نهایت داوری کنند،می گویند ما که از اول می گفتیم او در نهایت علیه نظام می ایستد یا اگر احمدی نژاد افشاگری های پی در پی علیه قوه قضاییه می کند،حاضرند کنار لاریجانی بایستند اما اعتراف نکنند،فارع از فاجعه هایی که دولت او مرتکب شده،مواضع امروزش درباره قوه قضاییه حق است و یا وقتی احمدی نژاد درخواست مجوز تجمع می دهد و وزارت کشور رد می کند،می گویند چقدر پر رو شده سال 88 خود به معترضان مجوز نمی داد.اما جالب اینجاست که کروبی با وجود اینکه قربانی اصلی وزارت کشور احمدی نژاد در سال 88 و دستکاری تاریخی درآرای او توسط دولتی است که از سوی کروبی دولت کودتا خوانده شد،اما در آخرین موضعش در شرایط حصر،به صراحت از حقوق او دفاع کرده و می نویسد چگونه او امروز از کمترین حق اظهار نظر برخوردارنیست و صلاحیتش رد می شود.یعنی امری که موجب خرسندی اکثریت قاطبه ی جریان اصلاحات است،مورد اعتراض کروبی است.
4_مساله ی آخر در نامه ی کروبی مواجهه او با اعتراضات اخیر است.در شرایطی که مواضع اصلاح طلبان با اعتراضات اخیر به دلیل خاتمه یافتن مرجعیت سیاسی آن ها در هدایت و رهبری این اعتراضات،با خشم و کینه ی آن ها مواجه شد تا جایی که پاره ای از اصولگرایان نگاه نرم تری به چرایی پیدایش این اعتراضات داشتند،اصلاح طلبان حکومتی از کندرو تا تندروش از داخلیش تا خارجیش با فرافکنی نادرست این اعتراضات را محصول تحرکات داخلی و خارجی علیه دولت روحانی خواندند.گویی اینکه فقط باید بر دولت احمدی نژاد و دولت های رقیب حمله آورد و کسی حق اعتراض و نقد بر دولت دلخواه اصلاح طلبان را نداشته و ندارد حتی اگر از رنج و درد و فقر و بیکاری به ستوه آمده باشد.حال آنکه نگاه کروبی در این نامه کاملا مغایر با این نگاه است و ضمن حق دانستن این اعتراضات و اشاره به حضور مردم رنجور در شهرهای مختلف نسبت به بی اعتنا بودن به این اعتراض های بر حق هشدار داده است.
نیم نگاهی به همین چهار رویکرد در نامه ی کروبی یعنی نقد هرم و راس قدرت با ادبیات رادیکالانه و مطالبه محورانه، نقد گذشته سیاسی خود و کلیت نظام و پوزش خواهی از مردم،مواجه متفاوت با احمدی نژاد و به رسمیت شناختن حق اعتراض برای او بر خلاف اکثریت جریان اصلاحات که خواهان برخورد با حقوق شهروندی او هستند و در نهایت همراهی و همدلی با اعتراضات اخیر مردم و جناحی نکردن آن چهار نکته ی کلیدی نامه ی اخیر اوست که می تواند آغاز دوری دیگری از فعالیت های او در میانه ی حصر غیر قانونی باشد.
منبع: صدای معلم