حاشیه های جدی تر از متن مراسم چهلمین سالگرد شریعتی

در مراسم چهلمین  سالگرد شریعتی آنچه که مهم بود  سخنرانان و مدعوین از 30 سال تا 70 سال  در مراسم سخن گفتند و حضور داشتند، کسانی که هر کدام در هر دهه نماینده تیپ فکری دوره خود بودند.
اما اشتراک این تیپ فکری که از حسین رفیعی و هادی خانیکی و حسین راغفر و احسان شریعتی و فراستخواه تا محدثی و آرمان ذاکری و کمال رضوی را شامل می شود چیست؟
نواندیشی دینی با دید عدالت طلبانه و غیر متشرعانه و طرفدار کنش اجتماعی در سیاست نه دولت، برای تحقق ایرانی توسعه یافته با عدالت متوازن.
البته روشنفکری مسلمان مدرسه ندارد. اما منظومه ای باز با تعارض زیاد به نام نواندیشی مسلمان وجود دارد که دیگر خود را روشنفکر دینی یا مذهبی نمی خواند یا اصراری بر اطلاق این عنوان برخود ندارد. در میان این منظومه فکری ،شریعتی سرفصل جذاب و هم بس مسئله ساز این نواندیشی مانده است.
اما مهم تر این است که جریانی که سنت فکری منسجم ندارد و بر فرار باد و طوفان می زید در نوسان های داخلی و بیرونی قرار دارد.
فردی از این جریان توانسته است که بیش از 4 دهه از هر نسل مخاطب داشته باشد که او را نقد و بررسی کنند در باره او بنویسند و نظر دهند.این فرد علی شریعتی شورشی علوی است.
این موقعیت لرزان نواندیشی دینی را چگونه می توان به سنت فکری و هم کنش اجتماعی مستمر تبدیل کرد مسئله بدون جواب ما است که باید آنرا پی گرفت.
اما  کاش در این مراسم منتقدان هم بودند. حتی اگر مقاله ندادند به سنت دهه 1370 بانی مراسم از منتقدان دعوت ویژه می کرد و تبعیض مثبت قائل می شد.

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله