حق تعیین سرنوشت سخن حقی است. اما هر حقی به چند عامل توانائی ،شرایط و هم مکانیزم اجرا نیاز دارد.
تاکید برحق تعیین سرنوشت با دو شیوه انجام می شود.
1- روش انقلابی و شورشی که آغاز ماجرائی مخصوص به خود دارد
2- حق تعیین سرنوشت با توجه به مکانیزم و تفاهم و راه کار دموکراتیک.
در مورد حق تعیین سرنوشت در شکل نظری وکلان بحث زیادی نیست اما آنچه که مناقشه برانگیز می شود. مصداق و هم موضوعی است که با حق تعیین سرنوشت برجسته می شود.
همه پرسی برای دولت کردی در اقلیم کردستان را حق تعیین سرنوشت عنوان می کنند که کرد ها حق دارند که کشور مستقل داشته باشند.در این جا است که مداهنه شروع می شود . برای توجیه حق تعیین سرنوشت تجربه های اروپائی مسالمت آمیز در همه پرسی عنوان می شود اما به وضع این کشورها و هم مصداق و مکانیزم حق تعیین سرنوشت در این کشور ها اشاره نمی شود.
به عبارتی تاکید بر حق تعیین سرنوشت در عرصه سیاسی نه دانشگاهی و آکادمیک به عوامل عینی نیاز دارد در غیر این صورت مشکل زا و گاه خونین می شود و حقوق بشر را نقض می کند.به استمرار سریالی قربانی و جانی در جامعه نقش می دهد که ماجرائی تلخ می شود.
در جدائی با مکانیزم مرجع بین الملل یا ملی وارد می شود مورد قبول دو طرف است همه پرسی انجام می شود این جدائی به جنگ نمی کشد و حتی این جدائی به روابط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی همه ضربه زیاد نمی زند یعنی میل به جدائی زیان کنترل شده دارد.
اما مسئله حق تعیین سرنوشت در عراق برای کرد ها آیا چنین است.آیا همه باید برای جدائی از کشور نظر دهند یا فقط کرد ها ؟.
سوال هم روشن است مسائل عراق ملی است نه فقط به کردها مربوط است این مسئله یک کشور است که مردمش سرنوشت مشترکی دارند.
برای این جدائی که مرجعی باید وارد شود . تا انجام همه پرسی مقبول باشد؟
مرجع ملی را باید همه قبول داشته باشند تا بر روند همه پرسی صحه بگذارد؟
چرا که در اقلیم چنین نشده است همان مرجعی که فدرالتیواقلیم را پذیرفته است همه پرسی را غیر قانونی می داند.سازمان ملل متحد هم زمان همه پرسی را قبول نداشته است.در این جا چه می شود کرد؟ اقلیم یک طرفه به همه پرسی اقدام کرده است. در این برخورد یک سویه از مرجع ملی عدول کرده است.
راه حل اقلیم انقلابی یا شورشی بوده است. اقلیم از طرف همین مرجع ملی به رسمیت شناخته شده و سازمان ملل هم برمدل فدراتیو اقلیم صحه گذاشته است هر دو این نهاد با همه پرسی مخالف بودند. آیا این رفتار اقلیم شورش نیست؟
اگر تجربه اروپائی را بیان می کنیم روش های اروپائی را هم باید به کار گرفت. روش مناسب این بود که اقلیم با رفتار مناسب اول حق تعیین سرنوشت را جا می انداخت بعد مقبولیت آن را به دست می آورد حتی سازمان ملل متحد هم زمان همه پرسی را مناسب ندانست .
تاکید یک سویه بر حق تعیین سرنوشت اگر به کنش و عمل همراه شود ممکن همان حق را ضایع کند و به حقوق بشر هم آسیب برساند.تاکید یک سویه بر حق تعیین سرنوشت باید بتواند دیگرانی را که جدائی موافق نیستند را با زیان کمتری مواجه کند تا همراهی آنان را مانند کشور های اروپای بدست آورد .در غیر این صورت به حق انسان یاری نمی رساند و حقوق بشر را هم دچار صدمه بیشتری می کند.