برای آنهایی که رأی نمی‌دهند…

درصد قابل توجهی از مردم این کشور قصد شرکت در انتخابات را ندارند و رغبتی به رأی دادن نشان نمی‌دهند. این البته مسئله‌ی جدیدی نیست و تقریبا در همه‌ی انتخابات‌ها اوضاع کم و بیش به همین منوال بوده است. در مورد این افراد با قطعیت تمام می‌توان ادعا کرد جزو هواداران ایدئولوژیک و اعتقادی نظام نیستند مسامحتاً می‌شود اظهار نمود که از جرگه‌ی ناراضیان و یا معترضان وضع موجود به حساب می‌آیند.
حقیقت این است که ما شهروندان ایران چه خوشمان بیاید و چه بدآیندمان باشد در کشوری زندگی می‌کنیم که حکومتی در آن مستقر است و قوانینی در آن جاری و ساری است. حکومتی که نه حقیقتاً دموکراتیک است و نه انصافاً دیکتاتوری و قوانینی که نه می‌توان کاملا موجه و بخردانه‌اش خواند و نه می‌شود که یکسر بی‌پایه و دلبخواهانه‌اش دانست.

اینکه می‌بینیم انتخابات پیش رو یک فرصت نصف و نیمه اما موثر برای مداخله ی دموکراتیک در سرنوشت خودمان است. نوعی تلاش برای برگزیدن شخص اول اجرایی کشور از میان افرادی که اگرچه به شیوه‌ای غیررقابتی غربال شده‌اند اما انصافاً تفاوت‌های معناداری با هم دارند.

تفاوتی که شاید فاصله‌ی مطلق میان یک شخصیت دموکرات آزادیخواه با یک دیکتاتور تمامیت‌خواه را به ذهن متبادر نسازد اما تجربه نشان داده است که بی‌توجهی به این تمایزات نیز هزینه‌های بسیاری برای کشور در بر خواهد داشت. می‌دانم که بسیاری از ناراضیان‌، یک چنین شیوه‌ای از انتخابگری را دوست ندارند و از ما می‌پرسند که تا کی می‌خواهیم در این چرخه‌ی معیوب سرگردان بمانیم، اینکه چرا نمی‌خواهیم به چاره‌ای اساسی بیاندیشیم و برای برون رفت از این شرایط اقدامی بکنیم.

شاید که نمی‌توانم تمامی ترس و تشویشی که از بی‌رغبتی و بی‌اشتیاقی‌مان در برخورد با انتخابات و نتایج فاجعه بار آن احساس می‌کنم را انتقال دهم. اصلا شاید استدلال‌ورزی در این میان وسیله‌ی مناسبی نباشد و به کار گرفتن تخیل در این مورد بیشتر به کارمان بیاید.

اینکه سعی نمائیم دولت فرضی آقای رئیسی را در آینده‌ی پس از انتخابات تجسم کنیم! وضعیت اقتصادی معیشتی‌اش، سیاست خارجی‌اش، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی‌اش و تولیدات فرهنگی و هنری‌اش را به تخیل در آوریم! سخنرانی‌اش را در نشست خبری بعد انتخابات و یا در جمع عمومی سازمان ملل از ذهنمان عبور دهیم! احساس دردناکی و استیصال‌آوری که از این تخیل به ما دست می‌دهد‌، در عالم واقع هم چندان دور از تصور نیست! اصلا باورم نمی‌شود اگر کسی بگوید ممانعت از چنین فاجعه‌ای ارزش رأی دادن را ندارد!!

منبع: امتداد

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله