تحول در نظریه تغییر اجتماعی؛ از تئوری انقلاب به اصلاحات

 روشنفکری دینی یک جریان فکری ـ فرهنگی و اجتماعی ـ سیاسی است که به طور مشخص بر اساس دیدگاه و عملکرد نسل اول (مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت‌الله طالقانی) و نسل دوم (دکتر علی شریعتی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر ابراهیم یزدی، مهندس عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری و … ) و سر ریز آن در نسل سوم (هاله سحابی و هدی صابر و …. ) متمایز می‌گردد.

.

یکسال از مرگ مهندس عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر گذشت …

یکسال از مرگ مهندس عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر گذشت بدون آن که نهادهای مسئول در طی این مدت توضیح و پاسخی قانع کننده به افکار عمومی، خانواده، دوستان و همفکران آن شاهدان داده باشند. سالگرد این عزیزان و دلتنگی های خودمان را از فراق یارانِ آزادِ از قفس تن و یاران اسیرمان بهانه ای است برای مروری بر آموزه های جریان فکری ـ سیاسی و فرهنگی ـ اجتماعی ای که زنده یادان عزت الله سحابی ، هدی صابر و هاله سحابی نمایندگان شایسته و صالح آن محسوب می‌شوند.

***

 روشنفکری دینی یک جریان فکری ـ فرهنگی و اجتماعی ـ سیاسی است که به طور مشخص بر اساس دیدگاه و عملکرد نسل اول (مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله طالقانی) و نسل دوم (دکتر علی شریعتی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر ابراهیم یزدی، مهندس عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری و … ) و سر ریز آن در نسل سوم (هاله سحابی و هدی صابر و …. ) متمایز می‌گردد. برخی از ویژگی ها و ممیزه های این جریان را می توان چنین فهرست کرد:

– اعتقاد به متن مقدس و برقرای رابطه اعتقادی ـ ایمانی و در عین حال منطقی و عقلانی با آن

– دینداری مسئول و عمل بر اساس انگیزه های ایمانی و اعتقادی و رفتار معطوف به ایمان نه معطوف به قدرت

– قرائت انسانی از مذهب ، قرآن و متن

– ایمان خدشه ناپذیر به دین و روز حساب

– توصیه به رابطه با خدا

– ملهم بودن اخلاق ، سیاست و کنش مندی بر اساس آموزه های دینی و قرآنی

– جدایی دین از حکومت و قدرت

– موثر دانستن شرایط سیاسی ـ اجتماعی و دانش زمان در نوع و محتوای همکنشی انسان کنشگر با متن مقدس

– موثر دانستن علم و دانش زمان در فهم مقولات متن مقدس

– شناخت مبانی اساسی مدرنیته ، هم کنشی ، شناخت عناصر مثبت فرهنگ های غیر بومی و بومی کردن آن

– تجلی هویت در سیاست و در اخلاق ، تا جایی که سیاست برای آنان یک حرفه و کار جدای از زندگی شخصی نبوده است . بلکه سیاست بخشی از هستی اخلاقی آن ها بشمار می رود که درکردار و گفتار آنها تجلی می یابد و در سپهر عمومی گشوده می شود و استمرار می یابد .

– سرایت اخلاق از حوره خصوصی و فردی به عرصه اجتماعی و سیاسی

– اعتقاد به بقای جامعه اخلاقی با تاسیس نهادهای مدنی و تلاش عملی برای تاسیس نهادهای آموزشی , سیاسی ، صنفی ، مدنی ،خیریه ای و …

– عدم اعتقاد به هرگونه تمایز قومی ، مذهبی ، زبانی و ..

– عدم اعتقاد به تمایز جنسیتی و نابرابری و تبعیض میان زن و مرد

– ناشر مجموعه ای از اصول در اندیشه ، گفتار و کردار سیاسی که به جنبش احیای قانون اساسی ، درهم آمیختگی حرفع ای و زبده سنت و مدرنیسم و رعایت اخلاق و دوری از ماکیاولیسم مبتذل انجامید

– امتزاج اخلاق و سیاست و دینداری و آزادگی و دفاع از ملیت با تکیه بر فرهنگ غنی

– اولویت منافع ملی بر منافع گروهی ، حزبی و فردی

– اعتقاد بر اصالتِ تلاش برای آزادی از درون جامعه ایران

– پای بندی به میراث و سنت دینی و میراث قرآن پژوهی

– عدم استفاده از ابزارهای نامقدس برای نیل به اهداف مقدس (حرف حق را از راه اخلاقی و درست به کرسی نشاندن)

– پایداری و استواری بر اصول ایران مداری

– صداقت ، پاکدامنی ، شفافیت ، راستگویی و امانت‌داری

– تاکیر بر فروخوردن خشم و دعوت به صبوری و مدارا

– احترام به قانون (حتی در موارد قبول نداشتن و انتقاد داشتن)

– و ….

به گفته دکتر مسعود پدرام، آنان با تحول در نظریه تغییر اجتماعی از تئوری انقلاب به اصلاحات، حاملان دمکراسی‌خواهی مسالمت آمیز و خیر عمومی همراه با فضیلت فردی بوده اند.

مرگ هاله و صابر به فاجعه گرائید ولی مسیر مشی اصلاحی و غیرخشونت آمیز را سبزتر کرد .

منبع: جرس

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله