با همه احترامی که جامعه ما مسلما به پاس پایمردی٬ ایستادگی و وفای به عهدشان برای آقای مصطفی تاج زاده قائل هستند لیکن بعضاً از صحبت های اخیر ایشان در گفتگو با روزنامه “قانون” مبنی بر اینکه ” اگر مهندس موسوي در حصر نبود و مي توانست در انتخابات شركت كند به نظر من مي توانست روحاني را شكست دهد.” پیام “عبور از روحانی” و یا لا اقل “خب روحانی انتخاب اول ما نیست” به گوش می رسد.
فضاسازی ازاین دست برای بسط دیدگاه های مردم سالارانه و ارتقاء سطح مطالبات اجتماعی در فضای پرچالش پیش رو٬ یادآور شعار رمانتیک “عبور از خاتمی” دوران اصلاحات می باشد که در نهایت همان طور که هشت سال شاهد آن بودیم و امثال مصطفی تاج زاده ها و اکبر گنجی ها … با گوشت و پوست خود آن را لمس کردند٬ جاده صاف کن “معجزه هزاره سوم” گردید. هزینه پایین انتقاد از روحانی و دولتش اتفاقاا نشانه باورمندی آنها به بسط دیدگاه های قانون مدارانه در جامعه است و نبایستی در نهایت منجر به تضعیف این تنها پایگاه باقی مانده عقلانیت در سرای قدرت حکومتی بگردد امری که بدون شک در نهایت تنها به سود اقتدارگرایان خواهد بود.
این کارنامه و توانایی ها و ظرفیت های بالقوه آن از یک سو و رایزنی ها و تیم سازی های مبتنی بر آن از جانب دیگر می توانند آن را به گرانیگاه منشور و میثاق یک ائتلاف بزرگ همه نیروهای پیشرو دورن و بیرون نظام برای انتخابات ریاست جمهوری تبدیل کند.
به نظر من آقای مصطفی تاج زاده به جای جمله “ اگر مهندس موسوي در حصر نبود و مي توانست در انتخابات شركت كند به نظر من مي توانست روحاني را شكست دهد.” بهتر می بود عنوان می کردند که “اگر مهندس موسوی در حصر نمی بود و می توانست در انتخابات شرکت کند حتماً به حسن روحانی رأی می داد“. به باور من این هم برای آقای تاج زاده و هم مهندس موسوی به مراتب زیبنده تر است که شأن خود را فراتر از کشمکش های معمول انتخاباتی بدانند. رهبران محصور جنبش سبز در کنار سید محمد خاتمی و مصطفی تاج زاده و بسیاری دیگر با نفوذ کلامشان قطعاً می توانند سرمایه و نقطه اتکای مهم حرکت های مردم محور در میهن ما باشند.
دولت روحانی در چهار سال گذشته نشان داده که به این اردوگاه تعلق دارد و به همین خاطر قطعا مستحق حمایت همه جانبه این ائتلاف بزرگ جامعه ایران است. به ویژه اینکه نقشه راه و دستور کار برای انتخابات پیش رو از همین الان از طرف اتاق های فکر اقتدارگرایان به زیر مجموعه های خود دیکته گردیده است, … حال که نمی توان از اهرم نظارت استصوابی شورای نگهبان جهت رد صلاحیت حسن روحانی استفاده کرد, بهتر است رأی او آن چنان شکسته شود که دیگر فارغ البالی و اعتماد به نفس معمول رئیس جمهورها در دوره دوم را نداشته باشد. این پیام از صحبت های اخیرمحمدرضا باهنر مبنی بر اینکه ” ریزش آرای روحانی قطعی است ” به راحتی شنیده می شود.
تاج زاده درهمان گفتگو رفسنجانی ر ا نماد عقلانیت در نظام می داند و راي به روحاني يعني نبود هاشمي را جبران كردن قلمداد می کند. حال در نبود او می بایستی این مسوولیت توسط قائلین به وجود آن با درایت به عهده گرفته شود. اگر بتوان با روحانی و نزدیکانشان بر سر شکل گیری این شعار محوری هماهنگی های لازم را بوجود آورد که پیام محصورین حمایت از روحانی است این شعار و راهکار انتخاباتی قادر خواهد بود از هر دو سو هم برای اصلاح طلبان و هم برای اعتدالیون طرفدار دولت تدبیر و امید گزینه های فراوانی را برای مانورهای بعدی در فرآیند انتخابات بوجود آورد.
به باور من حسن روحانی و ائتلاف پشتیبان او تنها گزینه عینی و عملی نیروهای پیشرو و ترقی خواه درون و بیرون نظام جهت هرچه وسیع ترکردن بسیج و مشارکت انتخاباتی می باشد. تخریب و یا حتی تضعیف آن به ویژه ازجانب نیروهای نزدیک به آن به غایت غیر سازنده و به هیچ وجه قابل توجیه نمی باشد.