” ترامپ بزرگترین فروشنده تاریخ “(قسمت نخست)

   حدود چهل سال پیش با تنی چند از بازرگانان نشسته بودیم و صحبت از مهارت فروشندگی بود یکی گفت فروشنده خوب می تواندهر چیزی را بفروشد .گفتم البته هر چیز مورد نیاز   گفت نه ، این که دیگر هنری نیست ، بلکه یک فروشنده خوب نیازش هم را ایجاد می کند .او حتی می تواند گنحشک را رنگ نکند و به اسم قناری  بفروشد . آن هم به کسانی که هم قناری را می شناسند و هم گنجشک را. گفتم قابل قبول نیست . مثلایک فروشنده می تواند آب را ،که به قول معروف سبیل الله است ، هم مثل پپسی بفروشد. گفت بله .سالی چند کشید تا  کلامش را باور کنم.

سی سال بعد در کنار دریاچه ای در اطریش بودم . بهشتی که  صدای آبشارها فضا را سرشار کرده بود. و همه از چشمه سارانی می آمدند  که از آن ها خورده بودم.  آب های همه چنان گوارا بودند که همگی ما بر ساکنان آن محل حسرت خوردیم که ازچنین آبی می نوشند. برای خوردن غذا به رستوران زیبایی بر لب دریاچه رفتیم ،که آبشاری بر پشت سرش روان بود. آب که آوردند بطری هایی بود تجارتی که در همه شهر به فروش می رفت .با شگفتی پرسیدم که این همه آب گوارا وشما آب از کشوری و شهری دیگر در بطری می آورید .خندید که بله مردم می خواهند .و  بعد که تنها دیدمش گفت البته  ما همان آب محل را می خوریم .دیدم وقتی صاحب رستوران از فروش هر بطری یک یورو سودمی برد ،چرا آب مجانی بدهد

سالها بعد از یک فروشنده بسیار موفق املاک پرسیدم رازموفقیتش در چیست ، کفت شناخت انسان . گفت کیفیت ملک نقش چندانی در فروش ندارد ، بلکه آن چه بسیار مهمتر است درجه شناخت تو از ویژگی های انسان و نفسانیت بشراست . پرسیدم یعنی چه . گفت انسان ها در اکثر موارد برعکس تصورشان تصمیم هایشان را احساسی می گیرند نه عقلانی .منتهی هیچ کس نمی خواهد اعتراف کند که عاقلانه تصمیم نمی گیرد. گفتم مثالی بزن .گفت من دهها خانه گران قیمت در حومه شهر فروخته ام ،همه دارای چمنزاری وسیع و برکه آبی شفاف ، کنار جنگلی یا در دامنه کوهساری  .مشتری را در یک روز زیبای آفتابی می برم ،و او عاشق آن بهشت خلوت می شود . و به امید گریز ازسر و صدای ترافیک و هوای آلوده شهر،و دیوار های بلند سیمانی آن خانه را می خرد. گفتم ایرادش چیست .گفت به نظرخریداران   از روی عقل تصمیم گرفته اند . اما این خریداران نمی اندیشند که هرروز یک تا دو ساعت باید بروند و بیایند. لذا در تاریکی میروند و در تاریکی می آیند. بعد هم زدن چمن و نگهداری خانه و فضای وسیع بیرون وقتی برای استراحت و لذت نمی گذارد . من آگاهم که به آنها خانه نمی فروشم ،بلکه رویا و خیال می فروشم .لذا کمتر ساختمان را نشان میدهم ، وبیشتر می گذارم مسحور طبیعت زیبا شود . حتی گاهی چند اسب هم می آورم و در چمن رها می کنم تا تصویر کامل شود.

ترامپ

این فروشنده نابغه ، چنان در کار خود ورزیده و خوب بود ،که یک تنه توانست بر خلاف دوحزبی که تمام صحنه سیاست را به دست دارند حرکت کند ،وبرای  پیروزیش سرش زیر بار منت کسی نباشد. و هر چه به دست آورده حاصل قدرت فروشندگی خودش بوده . اوانسان هار ا بهتر از خودشان می شناخت ،لذا توانست در جامعه ای باز، و در برابر دیدگان تمام وسایل ارتباط جمعی ،گنجشک را رنگ کرده و به اسم قناری بفروشد.

همان طور که گفته شد یک فروشنده خوب با شناخت ماهیت انسان ، و با استفاده ازتضاد پنهان در شخصیت او ،وی را به راهی که می خواهد می برد .از این روی مرسوم است که محققین ، با تحلیل شرایط ،نشان می دهند که چه گونه رهبری عوام گرا ، با بهره گیری از فرصت مناسب ، مردم را به سوی سراب کشانده است . از جمله نسان می دهند که  هیتلر با استفاده از  روحیه شکست خورده مردم آلمان ،نازیست را ایجادکرد . یا آقای خمینی با بهره گیری از دلزدگی مردم از حکومت شاه ،به  مردم ولایت فقیه را فروخت ،نظریه ای من در آوردی ،که کمتردین داری شناختی از آن داشت چه رسد به ملیون هامردمی که انگیزه دینی نداشتند.

اما همان گونه که گفته آمد یک فروشنده نابغه و استثنایی می تواند شرایطی را که وجود ندارد ایجاد کند ، وسپس برمبنای این نیاز مصنوعی به شیوه ای ، که در  مورد اول گفته شد مردم را به خود جذب کرده و به آنها رویا بفروشد .

با این مقدمه نخست به نیازهای مصنوعی که ترامپ برای جامعه آمریکا ایجاد کرد اشاره کرده و بعد به مهارت او در جذب مردم می پردازم

  • خطر مهاجرین

پدیده مهاجرت که  در اروپا مشکل عظیمی شده است، هیچ ارتباطی با آمریکا ندارد.  مهاجرت در آمریکا از آمریکای لاتین و از مرز مکزیک است ،که سابقه ای طولانی دارد ، و هیچ ربطی به این سیل  مهاجرت از خاورمیانه و شمال آفریقا    ندارد. و تمام سهم آمریکا از این موج مهاجرت در سال 2016 پانزده هزار نفر است       ،که کمتر از مقدار مهاجرت این چنینی به یک شهر کانادا است . و این جماعت هم به دقت برگزیده شده و با کنترل کامل به آمریکا آورده شدند.

اما ترامپ با بهره گیری از  اخبارجهانگیر مهاجرت به اروپا ، که شب وروز از وسایل ارتباط جمعی پخش می شود ، ومربوط به مهاجرین خاورمیانه و آفریقا به اروپا است، مهاجرت دیر پای از مکزیک را به مسئله روز تبدیل کرد. وبعد هم مرتبا تکرار کرد که  این مهاجرین سبب بیکاری آمریکائیان شده اند،.در حالی که آمریکائیان میدانند کارهای سخت ساختمانی یا میوه چینی فصلی با مزد کم را کمتر کارگر آمریکایی می خواهد بکند ، و اگر هم بکند با مزدی که می گیرند زندگی نمی توانند بکنند.

  • امنیت

خبرترورهای در اروپا همه خبرگزاری ها را اشغال کرده است ، و وحشت بسیاری را سبب شده است. اما آین ترورها ربطی به آمریکا ندارد. آمریکا از این بابت از امن ترین کشورهای جهان است . درتمام سالها ی پس از یازدهم سپتامبر 2001تنها دو مورد از این گونه ترورها در آمریکا انجام شده است یکی در  سن برناردینوی کالیفرنیادر سال 2015که منجر به مرگ 18 نفر شد و یکی دو نوجوان چچنی   در دو ماراتن بوستون در آوریل 2013 با بمب دست ساز سه نفر را کشتند.

توجه شود این دو کشتار با توجه به جامعه آمریکا اتفاق قابل توجهی نیست . زیرا      هفته ای نیست که در گوشه ای از آمریکا تروری صورت نگیرد . و کمتر ماهی می گذرد که کسی با مسلسل دست به کشتار دست جمعی نزند، آن هم نه تنها در خیابان و اماکن عمومی ،بلکه در مدرسه وکلیسا و دانشگاه ، و تقریبا هم همه  به دست سفید پوستان بومی . جامعه ای که حمل اسلحه در آن چنان فراگیرو فاجعه بار است ،وداشتن اسلحه در این فرهنگ چنان ریشه دارد  که بسیاری در مصاحبه های تلویزیونی چاره این همه نا امنی وکشتار را در آن می بینند که حتی پرستاران و دکترها و کشیشان مسلح شوند ، تا تروریست را بلافاصله بکشند .

 

فتو شاپ سیاسی

این فروشنده توانا از هنر فتوشاب با مهارت قابل تقدیری در صحنه سیاست استفاده کند. نمونه برجسته آن همان گونه که آمد دو مسئله”تروریست” و “مهاجرت “بود  وی ماهرانه و با آشفته کردن اذهان ، ترورهای جهانی را تبدیل به نا امنی در آمریکا کرد..چنان که گویی این فجایع در این کشور اتفاق می افتد. بدین سان توانست چنان مردم را نگران ناامنی کند ،که  مسئله هراس از ترور بیگانگان ، حربه مهمی در مبارزه انتخاباتی اش شود. لذا هر تروری در هرجای دنیا می شد ، ترامپ با آب و تاب آن را مسئله آمریکا می کرد، وبرای جلب نظر مسیحیون متعصب ،آن را تبدیل به  دعوای میان اسلام ومسیحیت می کرد.در حالی که این ترورها تقریبا تمامی به دست خود آمریکائیان مسیحی انجام می شود.جالب تر آن که  وی  درهمان حال از داشتن اسلحه ، که عامل بیش از نود درصد این ترورها است ، حمایت می کند

سپس  آن مسئله قلابی مهاجرت را ، به این مسئله ساختگی ترور وصل می کرد ،وبا مهارت یک فروشنده توانا به طرفدارانش قبولاند  که مهاجرین غیر قانونی آمریکای لاتین ،عامل اصلی کشتارها و تجاوزها و جنایات در آمریکا هستند. امری که تمام مقامات امنیتی کشور به شدت آن را نادرست میدانند

این دونمونه از چندین مسئله مصنوعی است که ترامپ خلق کرد ، و بعد با هنرمندی آن دومسئله قلابی را مسئله اساسی جامعه کرد ، ودر مبارزات انتخاباتیش از آنها  بهره برداری بسیار کرد.

در ذیل نشان داده می شود که چه گونه مثل ورق بازان ماهر،وچشم بندهای خال بازها ،با جا به جا کردن سریع کارت ها ،مشتری را چنان سر در گم کرد که  کارت قلابی را بجای کارت برنده برگزینند. به چند نمونه از این ترفنده اشاره کنم

 

بیکاری

ترامپ مرتب تکرار کرد که بیکاری بلای بزرگ جامعه شده است ،واز آنجا که کار اوشعبده بازی بسیار ماهرانه است ، می داند همان گونه که گوبلر، مسئول دستگاه  تبلیغاتی هیتلر گفت ، دروغ هرچه بزرگتر باشد ،  آسان ترجا می افتد است، به شرط آن که  مدعی آن را با قاطعیت تمام ، و در برابر چشم همگان  پیوسته تکرار کند.  از جمله وقتی تمام آمارها رسمی نشان می دهند که نرخ  بیکاری به پائین ترین رقم خود  در دهه گذشته یعنی به 4.6%رسیده است ، وی در نقش یک کاندیدای ریاست جمهوری ، در رسمی ترین مناظرات ، ودر حضور همه وسایل ارتیاط جمعی ،بگوید بیکاری در آمریکا در بالاترین حد خود درتاریخ است . ودر حالی که اوباما حامی سیاهان است با قاطعیت مرتبا تکرار کند که سیاهان هیچ گاه این همه بیکار وفقیر نبوده اند ، به طوری که نرخ بیکاری آنان به 57 در صد رسیده است. به عبارتی دروغ اگر چنان بزرگ وبی پرواباشد باشد که از حد تصور مردم بالاتر باشد آسان تر جا می افتد ،تا دروغی که به ذهن مردم نزدیک تر است.

بنابراین بی کاری عامل مهمی در این خشم عمومی نسبت به فقر و محرومیت اقتصا دی نیست ، بلکه از مسایل اجتماعی که بگذریم  ،زمینه فشارهای اقتصادی و و طغیان علیه قدرت حاکم را در جای دیگری باید جستجو کرد .در این مورد چند دلیل از همه عوامل برتر است

  • توزیع ناعادلانه ثروت و افزایش پیوسته نابرابری های طبقاتی . این که درآمد ده درصد بالای اجتماع به سرعت رو به افزایش است ، در حالی که قشر متوسط جامعه هرروز کوچک تر ،و قشر های پائین تر هروز فقیر تر می شوند .     اگر در دهه هفتاد کار یک عضو خانواده زندگی قابل قبول یک خانواده را تامین میکرد، امروز هم مرد و هم زن خانواده باید کارکنند ،حتی در بسیاری از موارد دو کار، و باز هم به سختی مخارج خانواده تامین می شود
  •  رشد روز افزون تکنولوژی و در نتیجه مشکل کاریابی روز افزون طبقات محروم که دانش لازم را برای نظام تولیدی جدید ندارند . به دیگر سخن تولیدات صنعتی هرروز کمتر، و تولیدات خدماتی ،که نیازمند آشنایی با تکنولوژی جدید دارد ، هر روز بیشتر می شود.. همین عقب ماندگان از دانش روز ناراضیانی     هستند که بخش فعال حامیان آقای ترامپ را تشکیل می دهند،واین امر بیش از همه سفید پوستان کم سواد را ،که روزگاری صاحب قدرت وسیعی بودند ، خشمگین و عاصی کرده است.
  •  تغیییر رشته های کاری از جمله صنعت های رو به مرگ تولید ذغال سنگ یا ماشین سازی . گفتنی است که  کسانی به بخش 2 و3 تعلق دارند به خوبی آگاهند که این راه بی بازگشت است ، و باز گشت به دوران رونق این صنایع ،یا کاریابی برای کسانی که از دانش روز عقب هستند ممکن نیست ،  فارغ از آن که چه کسی به کاخ سفید برود .
  • افزایش روز افزون سود سرمایه در مقایسه با سهم کار.  از چنددهه پیش مقررات کار هروز بیشتر دست سرمایه دار را باز تر کرده ،و امنیت شغلی کارمندان وکار گران راکمتر کرده است .این روند  اززمان دولت ریگان شدت یافته ، ومثل یک ماشین بدون ترمز درجاده سرازیر هر ساعت شتاب بیشتری می گیرد، تا جایی که دیگر یک ترم جا افتاده برای این مشاغل بدون امنیت ،که در چند سال اخیر از مرز 50 درصد نیروی شاغل گذشته ،ایجاد شده است  precariat

توضیح این مقاله در دو بخش تنظیم شده که در در بخش دوم به این موضوع  پرداخته می شود که چه گونه اقشار محروم دشمن طبقاتی خود را بر گزیدند.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله