چهل وپنج سال از یکی از مهمترین مرگ‌های تاریخ معاصر ایران گذشت

اثر شریعتی و امروز

سید عبدالمجید الهامی

امروز چهل وپنج سال از یکی از مهمترین مرگ‌های تاریخ معاصر ایران گذشت. 29 خرداد 56 دکترعلی شریعتی لب فروبست. رهروان، همراهان او و انقلابیون بلافاصله او را شهید راه حق نامیدند. فضای انقلابی دهه پنجاه مهیای مفهوم شهادت بود و شریعتی خودبیش از هر کس این مفهوم اسلامی را بازخوانی و بازپروری کرده بود.
“سوژه جهان سوم” این زیست ـ‌جهان اعتراض را شریعتی به ایران وارد نمود.بازخوانی سنت و بازسازی اسطوره های دینی برمبنای معرفت شناسانه پیشگفته، هنری بود که تنها ازکام و زبان شریعتی برمی‌آمد و جان های زیادی را شیفته خود کرد.
ایران در حال نوسازی، چالش سنت و مدرنیته در قله، تحرک اجتماعی در اوج و هنجارهای پیشین سست و لرزان، مهیاترین شرایط برای یک سخنور قهار و دانش آموخته غرب بود که نقد سنت را سکویی برای احیا دین و مفاهیم دانست تا جامعه و نسل جوان را با آن آشتی و ارتباط دهد.
طبقه متوسط سنتی به زودی زبان گویای خود را یافت و دانشجویان و دانش آموزان متعلق به طبقات پایین نیز که از گسترش آموزش رایگان در دوره پهلوی دوم منتفع شده بودند، مفتون کلام و جذبه سحرآمیز مردی شدند که اسلام انقلابی و روزآمد شده را چاره دردهای ناشی از استبداد و استعمار می دانست.
تاریخ‌نگاری رسمی جمهوری اسلامی مرتضی مطهری را نظریه پرداز انقلاب و نظام می داند، اما واقعیت آن است که معلم انقلاب شریعتی است. چگونگی شناخت جوانان با اسلام از طریق آثار دکتر شریعتی بود! و این نشان از تاثیر اندیشه و تفکر شریعتی برانقلاب بود، انقلابی که بوسیله نواندیشی دینی کلید خورد و مثلث معروف “خشم” (خمینی، شریعتی،مجاهدین) معرف آن گشت. باید یکسال می گذشت تا خطوط و رازها و نیتها مکشوف و سمت و سوها شناخته می‌شد.
نفوذ و آوازه شریعتی به این بسنده نکرد و به جهان‌ها و زبان‌های دیگر هم رفت. در اقدامی بی سابقه معروفترین نویسندگان و پژوهشگران جهان اسلام چندین جلد از آثار دکتر شریعتی را به زبانهای مختلف ترجمه کردند. آنان دلیل این امر را مفتون زبان آوری اعجاب انگیز و شیفته خدای زیبایی شده بودند که شریعتی در آثارش‌ به شناساندن آن پرداخته می دانستند.
آثاری که در مصر، ترکیه، اندونزی، افغانستان و…. ترجمه شد و نسل جوان کتاب خوان را معجوب خود کرد. همانند احمد شاه مسعود انقلابی افغانی، در دهه های بعد، هنوز کمدها و گنجینه های دانشجویان پر از کاستها و کتابهای شریعتی است. نسل های بعدی هنوز شریعتی را آمال خود می دانند.بخشی از نظم سیاسی و اجتماع ایران تا حد زیادی وامدار افکار و آرای وی است. این چه راز است؟
در آغاز دهه هفتاد زلزله ای که در بلوک شرق رخ داد، ناقوس باز خوانی نوین اندیشه و فکر و مرام معنوی شریعتی ازسوی هم فکران و شاگردان و پیروان وی را به صدا در آورد. پانزده سال پس از خاتمه حیات بیولوژیک معلم انقلاب، آهنگ تغییر و دریافت جدید از نوشته هایش و ایدئولوژی که پرورش داد آغاز شد. تا اندازه پروژه رهایی بخشی و انقلاب گری رهاشد نه واژگون کردن روابط سلطه صورت گرفت، نه توسعه ای بدست آمد.
صد البته شریعتی جوانمرگ آنقدر نزیست که نه انقلاب مالوف خود و نه انقلاب عظیم بعدی در زیست جهان ببیند. او یک مصلح اجتماعی بود و از مصلح سیاسی بودن دوری می‌کرد، همان شعار معروفش، اگر قبل از تحول فرهنگی و معنوی و شناخت هویت به انقلاب سیاسی برسیم رجعت و ناکامی است. راز اصلی ایده شریعتی، مطالبه گری، به امروز ما نزدیکتر است.
دکتر شریعتی وقتی پروژه خویش را شروع کرد و دکترین حاصل از آن را ارائه نمود بدنبال انقلاب و براندازی فیزیکی نبود.حرکت او در راستای تغییرات از درون و از لایه های پایین جامعه و برخاسته از طبقات باسواد و متوسطه جامعه بود.
بنابرین وی علاوه بر اینکه تغییر را از کانال اصناف و اقشار متوسطه آگاه می‌دید که خودآگاهی ملی را از این طبقه می دید و تا طبقات خودآگاه بر منافع خویش و تشریک مساعی با دیگر طبقات جامعه پیش نیاید تغییر و تحول شکل نمی گیرد.
این فرآیند تا بعد از فربه شدن طبقه متوسطه که بنیان قشرهای آگاه بودند و بوسیله آنان جامعه مدنی شکل می گرفت انجام نشود و بوجود نیاید ثمره ای نخواهد داشت.
پروژه شریعتی درست از بستر دین حرکت می کرد که لازمه حرکت و پرروژه وی بود چرا که وی معتقد بود چونکه اکثریت غالب جامعه مسلمان و دیندار هستند بنابر این برای حرکت آگاه بخش و قرار گرفتن در جاده توسعه و رهایی باید دین و نگرش به دین و دین داری تغییر نماید. عملی همانند پیشرفت و توسعه و پروژه مدرنیته اروپایی که با قرائت و دید ایرانی مسلمان و با توجه به فرهنگ خودمان انجام گیرد.
اما سه گروه از حرکت او ممانعت آوردند که آن را مضر به دیدگاه و ایدئولوژی خود می دیدند.

اولا: سکولارها در بعد کمونیستها و غربگراها و سلطنت طلب ها،

ثانیا: دیندارهای سنتی و مرتجع و حافظان وضع موجود،

ثالثا: انقلابیونی که خواهان براندازی رژیم از بسترانقلاب خشونت گرا هستند.
همین الان هم این گروه ها متحدان نزدیکی در قبال شریعتی هستند و نماد آن را در افرادی مانند جواد طباطبایی و بعضی ملاهای تندرو و کمونیستهای سنتی ایرانی و سلطنت طلب پهلوی‌چی که هنوز هم افکار و آثار شریعتی را بزرگترین دشمن خود می دانند.
دلیل عدم موفقیت جامعه مدنی هم در ایران علاوه بر سیطره استبداد و خودکامگی، عدم شناخت نیروی های تحول خواه از خواسته خود هست، و عدم توافق نیروهای مبارزه است. چرا که زیر بنای تغییر را هنوز برای خود تعریف نکرده اند که چگونه اتفاق می افتاد، تا برنامه و طریق نقشه ترسیم شود.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله