روزنامه شرق:

۶۲ درصد مدال‌آوران المپیادی از کشور رفته‌اند

طی بررسی صورت گرفته، از مجموع ۲۲۵ دانش‌آموز ايرانی که طی سال‌های ۱۳۷۲ (۱۹۹۳م) تا ۱۳۸۶ (۲۰۰۷م) در ۵۳ المپياد جهانی شرکت کردند بيش از ۱۴۰ نفر معادل۶۲/۲درصد آنها هم‌اکنون در يکی دانشگاه‌های مطرح دنيا در آمريکا و کانادا تحصيل می‌کنند. مقصد ۶۶/۴ درصد دانش‌آموزان مدال‌آور المپيادی کشور آمريکا است.

به گزارش روزنامه شرق، ۶۲‌درصد از دانش‌آموزان مدال‌آور المپيادی کشور طی ۱۴سال گذشته به کشور‌های توسعه‌يافته دنيا اعم از آمريکا و کانادا مهاجرت کرده‌اند.

طی بررسی صورت گرفته در این روزنامه از مجموع ۲۲۵ دانش‌آموز ايرانی که طی سال‌های ۱۳۷۲ (۱۹۹۳م) تا ۱۳۸۶ (۲۰۰۷م) در ۵۳ المپياد جهانی شرکت کردند بيش از۱۴۰ نفر معادل ۲/۶۲‌درصد آنها هم‌اکنون در يکی دانشگاه‌های مطرح دنيا در آمريکا و کانادا تحصيل می‌کنند.

دانش‌آموزان و مدال‌آوران ديروز ايران و دانشجويان، اساتيد و متخصصان امروز کشورهای توسعه‌يافته طی ۱۴سال گذشته در چهار زيرگروه المپياد‌های جهانی رياضی، فيزيک، شيمی و کامپيوتر مدال‌آور بودند و بنا به هر شرايطی بخش عظيمی از آنها هم‌اکنون کشور ديگری را به عنوان محل تحصيل و زندگی خود انتخاب کرده‌اند. نخبگانی که به دليل کسب رتبه‌های بين‌المللی در المپياد‌های معتبر علمی در دنيا مصداق يا نشانه روشنی برای فرار مغزها يا مهاجرت نخبگان هستند. آنها در کنار بسياری از نخبگان ايرانی که مارک يا برچسب حضور در المپياد‌های جهانی را ندارند و با چراغ خاموش پا از جغرافيای مرزی کشور بيرون می‌گذارند، بخش عمده‌ای از جامعه نخبگان ايرانی در کشورهای توسعه‌يافته را تشکيل می‌دهند.

براساس بررسی‌های صورت گرفته طی سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۶ همه ساله تيم‌های سه تا پنج نفره دانش‌آموزان ايرانی پای ثابت المپياد‌های جهانی بودند. طی اين سال‌ها در گروه فيزيک ۶۵ نفر، رياضی ۵۶ نفر، کامپيوتر ۵۶، شيمی ۴۸ نفر شرکت کرده و مدال‌آور بوده‌اند. ۲/۶۹‌درصد المپياد فيزيک، ۷/۷۶‌درصد رياضی، ۵۰‌درصد کامپيوتر و ۵۰‌درصد شيمی هم‌اکنون با خروج از ايران در دانشگاه‌های مطرح و درجه اول دنيا در کشورهای آمريکا، کانادا، فرانسه و آلمان مشغول تحصيل، تدريس و پژوهش هستند. ميزبان آنها دانشگاه‌ها و مراکز تحقيقاتی برتر و تاثير‌گذاری در دنيا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، ام‌آی‌تی، کاليفرنيا، کمبريج، جان هاپکينز و پرينسون در آمريکا و دانشگاه تورنتو و سايمون‌فريز در کانادا هستند.

صندوق بين‌المللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کرده‌است ايران به لحاظ مهاجرت نخبگان، با مهاجرت سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰‌هزار متخصص در ميان ۹۱ کشور در حال توسعه يا توسعه نيافته جهان، مقام نخست را دارد.

همچنين طبق آمار ارايه شده توسط مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹ نيز، ۶۰‌هزار نفر از ايرانيانی که در اين سال مهاجرت کرده‌اند در زمره مهاجران نخبه دسته‌بندی می‌شوند و بخش عظيمی از آنها را متخصصان ايرانی تشکيل می‌دهند. نکته قابل توجه ديگر عدم تمايل به بازگشت به کشور با توجه به فراهم شدن موقعيت بالای شغلی و زندگی برای متخصصان ايرانی در کشور‌های ميزبان به‌خصوص آمريکا و کاناداست. به طوری‌که بسياری از دانش‌آموزان ديروز و متخصصان امروز در حال حاضر در دوره فراغت از تحصيل و مشغول به انجام امور تخصصی و پژوهشی شده‌اند.

مبدا کجاست؟ دانشگاه شريف

براساس بررسی‌های صورت گرفته در صفحات اينترنتی نخبگان ايرانی در دانشگاه‌ها و دريافت رزومه‌های علمی از بخش زيادی از آنان بيش از ۹۴‌درصد نخبگان ايرانی که هم‌اکنون در دانشگاه‌های مطرح دنيا در حال تدريس يا تحصيل هستند، دوره ليسانس خود را در دانشگاه صنعتی شريف تهران گذرانده‌اند. اين نسبت در شرکت‌کنندگان المپياد فيزيک، رياضی و کامپيوتر بيش از المپياد شيمی معنا‌دار است. چرا که در رشته شيمی با توجه به توسعه نسبی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، نخبگان بيش از دانشگاه شريف جذب اين دانشگاه‌ها به‌خصوص در رشته‌های علوم پزشکی می‌شوند. اما اين مساله چيزی از امپراتوری شريف در ميان دانشگاه‌های فنی مهندسی کم نمی‌کند. امپراتوری‌ای که به گواه بسياری از اساتيد و مسوولان آن دانشجويانش مانند برگ‌ريزان پاييزی از اين دانشگاه کم می‌شوند و پس از طی دوران ليسانس با اولين پاسخ مثبت دانشگاه‌های آمريکايی و کانادايی با شريف خداحافظی می‌کنند.

اگرچه دانشگاه شريف طی سال‌های اخير يکی از برترين کرسی‌های دانشگاهی کشور را در زمينه‌های فنی و مهندسی پرورش داده است، اما در کنار اين اقدام شايد بتوان اين دانشگاه را پرازدحام‌ترين سکوی پرتاب نخبگان به کشور‌ها و کرسی‌های دانشگاهی توسعه‌يافته خواند.

مقصد کجاست؟ آمريکا

اقبال آمريکا برای جذب نخبگان ايرانی بالاتر از کشور‌های اروپايی است. اين اقبال بيش از پيش ناشی از توسعه‌يافتگی بالای کرسی دانشگاهی در اين کشور و سهم پنج دانشگاه آمريکايی از مجموع ۱۰ دانشگاه برتر دنيا در بسياری از رده‌بندی‌های معتبر بين‌المللی است.

در حال حاضر از ميان ۱۴۰ دانش‌آموزی که طی سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۷ با شرايط نخبگی جذب دانشگاه‌های معتبر دنيا شده‌اند، سهم آمريکا با ساير کشور‌های دنيا قابل قياس نيست. دانشگاه‌های آمريکا در زير گروه‌های مختلف ميزبان ۶۶/۴درصد از نخبگان بررسی شده بودند.سهم دانشگاه‌های آمريکا از جذب دانش‌آموزان مدال‌آور در المپياد فيزيک ۷۵‌درصد، در المپياد شيمی ۴۰/۷درصد، المپياد کامپيوتر ۸۴ و در المپياد رياضی ۹۰/۹درصد از نخبگان ايرانی بوده است. آماری که اثبات می‌کند کشور آمريکا و کرسی‌های دانشگاهی آن بزرگ‌ترين ميزبان نخبگان درجه اول ايرانی طی سال‌های اخير بوده است.

پس از آمريکا کشور کانادا با اختلافی معنادار در زير گروه‌های المپياد فيزيک ميزبان ۱۵‌درصد، در المپياد شيمی ۵۹/۳درصد، المپياد کامپيوتر ۱۶ و در المپياد رياضی ۹/۱درصد از نخبگان ايرانی بوده است. (موارد اندکی نيز از حضور نخبگان بررسی شده در کشور‌های فرانسه، آلمان، برزيل و انگليس نيز وجود داشته که به دليل اختلاف آماری معنادار بسيار زياد در گزارش به آن اشاره نشده است). با توجه به آمار‌های مطرح شده پيشتازی کانادا در رشته شيمی از آمريکا در جذب نخبگان ايرانی قابل مشاهده است.

براساس بررسی صورت گرفته نياز کشور کانادا نسبت به جذب دانشجويان پزشکی و تقويت جامعه پزشکی اين کشور دليل روشنی برای جذب نخبگان ايرانی در رشته شيمی است.

۶۵‌درصد نخبگان در دانشگاه‌های درجه يک آمريکا

رده‌بندهای معتبر بين‌المللی همه ساله پنج دانشگاه درجه يک آمريکا در ميان ۱۰ دانشگاه برتر دنيا را از قلم نمی‌اندازند؛ دانشگاه‌های هاروارد، استانفورد، موسسه تکنولوژی هاروارد (ام‌آی‌تی) شيکاگو و پرينستون که سهم بالايی در توليد علوم در اين کشور دارند.

براساس بررسی صورت گرفته از رزومه علمی ۱۴۰ نخبه ايرانی که در المپياد‌های علمی از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۷ مدال‌آور بودند، ۶۶/۴درصد در دانشگاه‌های آمريکا مشغول به تدريس، تحصيل و پژوهش هستند. نکته حايز اهميت آن است که از مجموع کل آنها بيش از ۳/۶۵‌درصد از دانش‌آموزان ديروز و متخصصان امروز در چهار دانشگاه درجه اول آمريکا جذب شده‌اند.

در اين ميان سهم موسسه تکنولوژی هاروارد (ام‌آی‌تی) ۲۲/۵درصد، سهم دانشگاه استانفورد ۲۲/۵درصد، سهم دانشگاه کاليفرنيا ۱۳/۹درصد، سهم دانشگاه پرينستون ۲/۱ و دانشگاه شيکاگو در کاليفرنيا ۴/۳درصد است.

سرنوشت نخبگان ايرانی در دانشگاه‌های کانادا نيز همچون دانشگاه آمريکا با دانشگاه‌های مطرح اين کشور همراه شده است. به طوری‌که از مجموع ۱۴۰ نخبه بررسی شده ۲۳/۵درصد يا ۳۳ نفر در چهار دانشگاه مطرح کانادا يعنی دانشگاه تورنتو، واترلو، سايمون فريز و مونترال در حال تحصيل، تدريس و پژوهش هستند.

آغوش باز «گوگل» و «مايکروسافت» روی نخبگان

شايد به جرات بتوان گفت که دانشگاه‌های آمريکا ايستگاه اول نخبگان ايرانی هستند. در حال حاضر بسياری از اين نخبگان و متخصصان جذب شرکت‌های غول بزرگ فناوری، زير گروه‌های صنعت و دانشکارن (knowledge workers) شده‌اند.

بررسی‌های صورت گرفته در روزنامه شرق نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ گوگل و مايکروسافت، بيشترين سهم را در اين ميان دارند.

هم‌اکنون بهشاد بهزادی فوق دکترای زيست‌شناسی مولکولی محاسباتی از موسسه ماکس پلانک و دارنده مدال نقره المپياد کامپيوتر در سال ۱۹۹۸ در کشور پرتغال و محمدحسين باطنی فارغ‌التحصيل دانشگاه پرينستون آمريکا و دارنده مدال طلای المپياد کامپيوتر در سال ۲۰۰۲ در کشور فنلاند هر دو از اعضای اصلی تيم تحقيقاتی شرکت فناوری اطلاعات گوگل در کشور آمريکا هستند. همچنين اميد اعتصامی فارغ‌التحصيل دانشگاه برکلی ايالت کاليفرنيای آمريکا، دارنده مدال نقره المپياد کامپيوتر در سال ۲۰۰۱ در کشور چين، محمدعلی ابام فوق دکترای مهندسی کامپيوتر هندسه محاسباتی و گسسته در دانشگاه دورتموند آلمان، دارنده مدال برنز المپياد جهانی رياضی در سال ۱۹۹۵ در کشور کانادا و محسن بياتی فوق دکترای فناوری اطلاعات از دانشگاه استانفورد، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی در سال ۱۹۹۷ در کشور آرژانتين و شاهد حاجی علی احمد دکترای علوم رياضی در دانشگاه ميشيگان آمريکا، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی در سال ۱۹۹۸ در کشور تايوان نيز هر چهار نفر از اعضای گروه تحقيقاتی شرکت مايکروسافت در کشور آمريکا هستند.

زبان تلخ آمار

براساس آمار‌های منتشر شده از سوی محققان هم‌اکنون چهار تا پنج‌ميليون مهاجر ايرانی در ۳۲ کشور جهان حضور دارند. آمريکا با نزديک به يک‌ميليون ايرانی بيشترين سهم را دارد و بيش از يک چهارم ايرانی تبار‌های آمريکا دارای مدرک فوق ليسانس و دکترا هستند که در ميان ۶۷ گروه نژادی آمريکا اين بالاترين شاخص تحصيلات است.

از سوی ديگر ايرانيان مقيم خارج از کشور دست‌کم سرمايه‌ای بالغ بر ۸۰۰‌ميليارد دلار را دارا هستند که معادل با بيش از يک دهه پول فروش نفت در کشور است.

صندوق بين‌المللی پول نيز در سال ۲۰۰۹ می‌گويد بيش از ۵۰۰ پروفسور ايرانی در ايالات متحده وجود دارد که در ام‌آی‌تی يا استانفورد يا ديگر مراکز علمی و دانشگاهی آمريکا تاثير‌گذار هستند و اين رقم معادل با يک پنجم کل استادان ما در داخل کشور است. چراکه در حال حاضر کل استادان در داخل کشور در سال ۹۰۸۹ برابر با دوهزار و ۵۶۰ نفر بوده است.

چندی پيش نيز سازمان توسعه ملل متحد گزارشی را منتشر کرد و براساس آن مشخص شد که ايران با ۱۵۰ تا ۱۸۰‌هزار نفر خروجی رکورددار مهاجرت نيروی متخصص است. براساس معادله‌های اقتصادی خروج سالانه اين ميزان نيروی متخصص برابر است با خروج ۵۰‌ميليارد دلار سرمايه در هر سال است.

غم‌انگيز‌تر آنکه براساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بيش از ۷۰‌درصد دانشجويان دکترای آن دانشگاه که موفق به دريافت مدرک دکترای خود شده‌اند به فکر مهاجرت هستند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله