عدم رسیدگی پزشکی در زندان‌های کشور دوباره فاجعه آفرید:

یک زندانی سیاسی در رجایی‌شهر درگذشت

منصور رادپور زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در گذشت و پزشکان در معاینات اولیه علت مرگ وی را سکته مغزی عنوان نمودند.

به گزارش هرانا، ساعت ۸ شب گذشته، منصور رادپور در حالی که صورت، گردن و پاهایش سیاه شده بود درگذشت. وی در تمام مدت از بیماری‌هایی همچون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید قلبی رنج می‌برد و مسئولین زندان حاضر به رسیدگی پزشکی در مورد وی نبودند. پزشکان زندان در معاینات اولیه جسد، تشخیص دادند که وی بر اثر سکته مغزی درگذشته است. هنگامی که جسد منصور رادپور به بهداری زندان منتقل میشود صورت، گردن و پاهای وی کاملا سیاه شده بود.

وی در تمام مدت بازداشت از نارسایی شدید کلیه و دردهای مزمن آن رنج میبرد. همچنین از مشکلات شدید قلبی و نوسان فشار خون از دیگر ناراحتی های جسمی این زندانی سیاسی بود که هیچ گاه مسئولین زندان حاضر به فرستادن وی به بیمارستان نشدند. منصور رادپور طی چند هفته گذشته بارها دچار حالت تهوع شده بود و با این حال پزشکان بهداری حتی حاضر نشدند وی را در بهداری بستری نمایند.

منصور رادپور بارها تقاضای ملاقات با فرزندانش را داده بود که همیشه با مخالفت مسئولین زندان روبرو شده بود.

منصور راد پور شهروند کرجی ۴۱ ساله به اتهام هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران در ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ در جاده چالوس دستگیر شد و سپس به مدت ۲۵ روز در خانه‌های امن وزارت اطلاعات زندانی بود. در این مدت در اثر ضرب و شتم ماموران وزارت اطلاعات کتف و دنده‌های وی به‌شدت صدمه دیده و به سختی نفس می‌کشید و از درمان‌های اولیه در زمان بازداشت نیز محروم بود.

این زندانی سیاسی که به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق» دستگیر شده بود ابتدا به سه سال حبس در دادگاه انقلاب کرج و پس از اتمام محکومیت مجددا به ۵ سال حبس دیگر محکوم شده بود.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله