همسر سعید مدنی، فعال ملی– مذهبی محبوس در بند ۲۰۹ زندان اوین تصریح می کند که با وجود سپری شدن چهار ماه از بازداشت همسرش، کارشناسان پرونده هنوز پرونده را به دادگاه نفرستاده اند.
به گزارش رادیو فردا، «منصوره اتفاق» با اعلام اين خبر می افزايد سعيد مدنی تهديد شده که اگر آنچه را بازجو می خواهد عليه فعالان سياسی جنبش سبز نگويد و اعتراف های مطابق ميل او بر زبان نياورد، همچنان در اين بند باقی خواهد ماند.
گفتنی است، سعيد مدنی، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، سردبير «فصلنامه علمی–پژوهشی رفاهِ اجتماعی»، عضو هيات علمی «دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی» و از پايه گذاران نشريه توقيف شده «ايران فردا» است که در اسفند ۱۳۷۸ همراه با شماری ديگر از اعضای «شورای فعالان ملی–مذهبی» در ارتباط با اتهام اقدام عليه امنيت ملی بازداشت و سپس محکوم به حبس شد.
دکتر مدنی، هفدهم دی سال۹۰ نیز، در خیابان بازداشت و روانه سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین گردید و تا کنون در بازداشت به سر می برد.
منصوره اتفاق همسر سعيد مدنی که حدود ۱۰ روز پيش با وی ملاقات کرده می گويد که همسرش با زندانيان غيرسياسی هم سلولی است.
وی با اشاره به بلاتکلیفی همسرش گفت: پرونده بازجويیهای ايشان تمام شده وليکن قاعدتا بايد بيايد بند عمومی. يا با وثيقه آزاد شود. چون ديگر طبق قانون بيشتر از چهارماه نبايد او را در بند زندان موقت نگاه دارند.
بازجويیهايشان هم اين طور که گفته اند تمام شده، اما با توجه به اينکه وی پرونده ای در خصوص بازداشت سال ۸۰ (ملی–مذهبیها) داشت، اکنون بعد از چهار ماه به ما گفتند که آن حکم تایید شده و اجرا می شود . بنابراين قاعدتا بايد او را به زندان بفرستند، که يک مقدار شرايط ايشان بهتر شود از نظر اينکه بتوانند کتاب بگيرند، ملاقات مرتب داشته باشند، امکانات و تسهيلاتی که يک زندانی عادی دارد. ولی ايشان را در آن بند امنيتی نگاه داشته اند و خوب شرايط سختی که هست خيلی مشکلتر از حالت زندانی عادی سياسی است.
منصوره اتفاق خاطرنشان کرد: مسالهای که خودشان گفتند. مثلا بازجويیهای طولانی ۱۲ ساعته. به طور مشخص نگفتند کتک زدند. ولی من وقتی ازشان سووال کردم که آيا تنبيه بدنی کردن، رد نکردند. حتی دو ماه بود هيچ ملاقاتی ندادند. هيچ تلفنی نداشتند. هيچ تماسی نداشتند. به خاطر اين وضعيت چند روزی اعتصاب غذا کرده بودند و بعد از آن شرايط را يک مقدار عادی تر کردند.
وی افزود: “الان از انفرادی درآمده ولی وضعيت عادی ندارد. ولی خوب الان هم مساله اصلی شان اين است که بلاتکليف گذاشته اند و ضعيت ايشان را. تمام نمیکنند آن زندان موقت را. عليرغم اين که دادستان خواسته و بازپرسی دادسرا خواسته. منوط به اين است که ايشان بخواهند ازشان خواستی را که دارند تاييد کنند. میخواهند ايشان عليه کسی حرف بزنند. نامه ای بنويسند. مصاحبهای کنند. اين کارهايی که تحت فشار همه زندانيان سياسی را میگذارند. ايشان مسالهشان اين است. من البته به بازپرس ايشان گفتم که به هر حال يک فرد شناختهشدهای است، سابقه مبارزاتی دارد و هيچوقت نمیآيد همچو مسايلی را قبول کند، حتی اگر چندين مورد طولانی هم بماند، اين را قبول نمیکند.به هر حال ايشان جوابی نداشتند بدهند. شرايط کاملا غيرقانونی بيش از چهارماه نگاه داشته باشند و هيچگونه بازجويی ديگر نداشته باشد برای اين پرونده ولی او را آزاد نکنيد و تهديد کنيد که شما نگاه میدارند تا موقعی که دادگاه برايتان تشکيل دهند. به همين شکل. که نه کتاب داشته باشد. ملاقات دو هفته يک بار باشد. حالت عادی نداشته باشد. تماس تلفنی محدود شود و شرايطی که زندانيان عادی در بند عمومی داشته باشند صرفا به اين مساله که ايشان آن خواستی که بازجوها میخواهند قبول کند.”