دوواره آسمان دیل پورابو

پیکر استاد پوررضا در قطعه هنرمندان رشت آرام گرفت

پیکر استاد فریدون پوررضا موسیقی‌دان و خواننده گیلانی که روز چهارشنبه براثر مشکل ریوی و بیماری تنفسی در منزل خود در گذشت،‌ صبح امروز تشییع و در قطعه هنرمندان رشت آرام گرفت.

مراسم تشییع پیکر این هنرمند با حضور جمعی از شاگردان او، نویسندگان و شعرای گیلان برگزار شد. قرار بود این مراسم روز جمعه برگزار شود.

فریدون پوررضا در سوم مهرماه ۱۳۱۱ در لشت نشا متولد شد، او از استادان آوازی چون یونس دردشتی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و در سال۱۳۳۳ کار تعزیه را به همراه علی به‌کیش آغاز کرد.

شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب کرد و به طور رسمی به عنوان خواننده آغاز به کار کرد.

این هنرمند از اردیبهشت ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد و در همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران همچون سیمین دانشور، محیط طباطبایی، ‌منوچهر آتشی ‌،ایرج افشار و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر کرد.

پوررضا در سال ۱۳۷۹ موسیقی تیتراژ و متن سریال «پس از باران»به نام «دوواره آسمان دیل پورابو »را اجرا و یک سال پس از آن مقام اول موسیقی در فیلم و سریال‌های کشور را از آن خود کرد.

مطالب مرتبط

حبس ۲ تا ۵ سال برای ارسال تصاویر یا فیلم به شبکه‌های خارج از کشور در لایحه تازه

در ماده نهم، این قانون شامل مواردی نیز می‌شود که پیش از تصویب آن رخ داده‌اند؛ موضوعی که با اصل ۱۶۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی و قانون مجازات اسلامی در تعارض است، زیرا قوانین کیفری نباید عطف به ماسبق شوند

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

مطالب پربازدید

مقاله