پیام چهار فعال سابق دانشجویی به مناسبت روز دانشجو

هیچ جریانى مانند دانشجویان منافع ملى را بر منافع شخصى یا گروهى ترجیح نداده است

چهار فعال سابق دانشجویی در زندان اوین با پیامی از داخل زندان با تبریک روز دانشجو و ابراز امیدواری از اینکه فصلى تازه از اوج و بالندگى جنبش دانشجویى ایران را شاهد باشیم، نوشته اند: امروز و در فصل جدیدى از حیات سیاست در ایران که از پس اراده تغییر خواه و اصلاح طلب جنبش اجتماعى در ٢۴ خرداد شکل گرفته، جنبش دانشجویى بار دیگر عهده دار مسئولیتى خطیر است: تعهد به حاکمیت ملى از طریق انتخابات آزاد، تقویت نیروهاى دموکراتیک در ساخت سیاسى و نیز پاسدارى از کیان دانشگاه با توسل به مطالبه آزادى آکادمیک-حق تشکل و همراهى با فعالان جامعه مدنى در عرصه هاى گوناگون.

به گزارش کلمه، حسن اسدى زیدآبادى، عماد بهاور، عبدالله مومنى و بهاره هدایت چهار فعال سابق داشجویی محبوس در بند عمومی زندان اوین در پیام خود آورده اند: دانشجو زبان صریح نقد قدرت تمامیت خواه است که در کام نمى ماند حتى به زور زندان، دانشجو کوشنده آزادى آکادمى است حتى اگر اخراج و ستاره دار شود و خط قرمز دانشجو تعهد به دموکراسى و حقوق بشر براى همه و مقابله با استبداد راى و جزم اندیشى در همه عرصه هاست.

متن این پیام به شرح زیر است:

نهاد دانشگاه در تاریخ معاصر آزادى خواهى ایرانیان نه فقط فراز بلند بالایى از حق طلبى و باورمندى به آرمان هاى اصیل یک ملت است بلکه براى بسیارى از کوشندگان مسیر تحقق حاکمیت ملى یادآور دورانى شکوهمند و خاطره انگیز از حیات شخصى شان است. طى یکصدسال گذشته هیچ تحرک ملى و پیشتازى در جهت احیاى حقوق ایرانیان دیده نشده مگر آنکه مراکز نوین آموزش عالى مبداء و محرک آن جنبش، رهبران و یا هوادارانش بوده است؛ مشروطه، نهضت ملى، انقلاب، اصلاحات و جنبش سبز همگى دستکم در این مؤلفه مشترکند.

به گواه خاطره جمعى ایرانیان، در تمامى این ادوار هیچ نیروى اجتماعى و سیاسى همچون دانشجویان صادقانه و بى آلایش مطالبات ملى را پى نگرفته اند و هیچ جریانى چون دانشجویان مومنانه منافع ملى را بر هر منفعت و سود شخصى یا گروهى ترجیح نداده است.

دانشجو پاکباخته منافع ملى در حساس ترین لحظات حیات ملت ماست؛ قطرات خونى که در ١۶ آذر، ١٨ تیر و ٢۵ خرداد بر صحن دانشگاه ریخت چه آرمانى را سرافراز و بالنده کرد؟ روزها و سالهایى که دردمندانه در کنج سلول هاى جور و خودکامگى به سر شد راهگشاى کدامین مسیر و راهنماى چه جریانى بوده است؟

مگر نه آنکه این هزینه ها – و بسیار بیشتر از این ها- حاصل به دوش کشیدن بار رنج و محنت ملتى است که دهه ها در جستجوى حاکمیت اراده، توسعه و کرامت خویش بوده است؟

دانشجو زبان صریح نقد قدرت تمامیت خواه است که در کام نمى ماند حتى به زور زندان، دانشجو کوشنده آزادى آکادمى است حتى اگر اخراج و ستاره دار شود و خط قرمز دانشجو تعهد به دموکراسى و حقوق بشر براى همه و مقابله با استبداد راى و جزم اندیشى در همه عرصه هاست.

از دیگر سو نحوه تعامل با دانشگاه و دانشجو معیار و محک سنجش دولتهاست. دولت اقتدارگرا با ابزار سرکوب و تهدید به مقابله با دانشگاه مى رود و دولت ملى و توسعه گرا با دیده احترام به دانشگاه همچون خانه خویش مى نگرد چرا که اهالى این خانه پیشگامان پیشرفت، ترقى و رفاه ساکنان این مملکتند.

اما امروز و در فصل جدیدى از حیات سیاست در ایران که از پس اراده تغییر خواه و اصلاح طلب جنبش اجتماعى در ٢۴ خرداد شکل گرفته، جنبش دانشجویى بار دیگر عهده دار مسئولیتى خطیر است: تعهد به حاکمیت ملى از طریق انتخابات آزاد، تقویت نیروهاى دموکراتیک در ساخت سیاسى و نیز پاسدارى از کیان دانشگاه با توسل به مطالبه آزادى آکادمیک-حق تشکل و همراهى با فعالان جامعه مدنى در عرصه هاى گوناگون.

دولتى که حاصل مقاومت چهارساله جنبش سبز است نیز اولا متعهد به ترمیم حداکثرى آسیب هاى وارده به نهاد دانشگاه طى سالهاى گذشته است و در وهله بعد، مى بایست به منظور پیشبرد برنامه ها و کامیابى در اهدافش مصمم به توسعه و تقویت دانشگاهى زنده و آزاد باشد.

ما که خود برآمده از جنبش سرافراز دانشجویى طى سالیان گذشته بوده و مفتخر به همراهى چندساله با این رودخانه همواره جارى آزادگى و وطن پرستى بوده ایم و اینک سالهایى را در حبس گذرانده ایم، ١۶ آذر -روز دانشجو- را به هزاران دانشجوى همراه جنبش دانشجویى در صدها دانشگاه پراکنده در گوشه گوشه خاک پاک میهن، شادباش مى گوییم و امید داریم که فصلى تازه از اوج و بالندگى جنبش دانشجویى ایران را شاهد باشیم.

شانزدهم آذرماه ١٣٩٢- زندان اوین

حسن اسدى زیدآبادى

عماد بهاور

عبدالله مومنى

بهاره هدایت

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله