نیروی انتظامی به اشتباه خود در کشته شدن دختر کُرد اقرار کرد

سایت کلمه خبر داده است اوین عثمانی، دختر ۱۹ ساله اهل بانه، شامگاه تاسوعا در هفته گذشته به ضرب گلوله ی مامورین نیروی انتظامی به شدت مصدوم شد و پس از دو روز در بیمارستان بانه جان باخت. این دختر جوان در هفته آتی در انتظار برگزاری مراسم عروسی اش بوده است.

به گزارش این سایت خبری ،این سانحه که در فاصله ۵۰۰ متری محل سکونت جانباخته در نزدیکی روستای انجیله رخ داده است. شلیک به کولبران و اتوموبیل ها در مناطق مرزی استان کردستان و نواحی غربی کشور با بهانه مبارزه با قاچاق کالا به امری عادی بدل شده است و هر ماه چندیدن قربانی از کولبران و قاچاقبران که از مردم محلی هستند، به همراه دارد. شلیک به “اوین عثمانی” سومین مورد از تیراندازی نیروهای انتظامی در هفته گذشته به بهانه مبارزه با قاچاق کالا در مناطق روستای انجیله است.

به گفته اعضای خانواده مقتول، اوین (ئه وین) عثمانی، دختر ۱۹ ساله جان باخته، به همراه خانواده خود و در اتوموبیلی به همراه برادر و نامزدش در حاشیه جاده نزدیک به روستا متوقف بوده است و بنا به گفته مامورین نیروی انتظامی منطقه به خانواده عثمانی ، “ظنِ اسکورتِ ماشین قاچاق بودن” منجر به تیراندازی نیروهای نظامی شده است.

یکی از نزدیکان خانواده عثمانی که نخواست نامش فاش شود در گفتگویی در شرح جزئیات حادثه می گوید: در شب حادثه، سه فرد ناشناس با لباس شخصی و بدون هشدار به سمت اتوموبیل هجوم آورده و با گلنگدن اسلحه ضربه ای به کاپوت اتوموبیل ال ۹۰ خانوده عثمانی وارد می کنند، راننده اتوموبیل با ترس از این که حمله کنندگان راهزن یا دزد باشند، سعی می کند سریعا از آنجا دور شود.

وی در ادامه می افزاید: در حالی که کمتر از ۱۰ متر از محل دور شده بود با شلیک اسلحه کلاشینکف به سمت خودرو ایشان گلوله ای به پهلوی اوین عثمانی می خورد و منجر به آسیب شدید او شده و در ستون فقرات و در نخاع وی جا می ماند. وخامت حال مرحوم عثمانی در نهایت منجر به مرگ وی در روز جمعه گذشته گردید.

مامورین انتظامی منطقه به خانواده ایشان گفته اند که اشتباه شده و ضاربین فکر کرده اند خودرو ال ۹۰، ممکن است ماشین اسکورت حمل قاچاق باشد. گفته می شود که فرد ضارب به نام ک. ر. در بازداشت به سر می برد و پرونده قرار است جهت پیگیری به دادسرای نظامی شهرستان سقز ارسال گردد.

محمد نوریزاد فیلمساز و فعال فرهنگی حامی جنبش سبز در مراسم خاکسپاری مرحوم اوین عثمانی شرکت کرده و از این مراسمی گزارشی در صفحه فیس بوکش منتشر کرده است:

شلیک به عشق

امروز غروب به روستای حنجیله رفتم. غوغایی بود آنجا. واویلا. آخر بی انصافها مگر کسی به عشق شلیک می کند؟ برادر و خواهرِ جوانی سوار بر اتومبیل بجایی می رفته اند. در همان اطراف روستای حنجیله. که در نقطه ی صفر مرزی واقع است. کمی آنسوتر عده ای لباس شخصی با اتومبیلی که هیچ نشانی با خود نداشته راه را برآنها می بندند. برادر می ترسد. که نکند راهزن باشند. و نکند به خواهر جوانش آسیب برسانند. عقب می کشد و دور می زند تا راه گریزی پیدا کند. صدای شلیک با صدای سوختمِ دختر جوان بهم می آمیزد. دختررا به بیمارستان می برند. دو روز درحال اغما و امروز: تمام.

دختر را بخاک سپرده بودند که من رسیدم. برادر و عموی دختر مرا شناختند و دوره ام کردند. سوز برادر به این بود که: من از کجا می دانستم آن چهار نفر لباس شخصی، مأموران نیروی انتظامی اند؟ ماشینشان که علامتی نداشت. حالا ما در رفتیم، چرا به لاستیک ماشین نمی زنی؟ چرا می زنی به سر وسینه خواهر من که قرار بود همین هفته عروسی کند!

عموی دختر خودش را در آغوش من جای داد و های های گریست. درمیان گریه گفت: اسم برادر زاده ام ” آوین” بود. به معنی عشق. قرار بود این هفته شوهر کند. آخر مگر کسی به عشق شلیک می کند بی انصافها؟

از روستا که بیرون زدم گِردیِ خورشید را دیدم که در پس تپه ای غروب می کرد. برادر و عموی “عشق” مصمم بودند که شکایت کنند و شکایتشان را پیگیری کنند. و من، پیشاپیش می توانستم فرسایش آنان را در طبقات دادسراها و دادگاهها مجسم کنم. نمی دانم چرا بخود گفتم: بنده های خدا مگر مادر وخواهر و وکیلِ ستار بهشتی توانستند به طرف مقابل بقبولانند که تو پسر ما را زده ای و کشته ای؟

غروب بیست و پنجم آبان نود و دو

 

روستای حنجیله – نوار مرز

 

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله