نامه امیر حکمتی شهروند ایرانی‌آمریکایی به خانواده اش:

مقامات ایران من را به نیت تبادل زندانی نگه داشته اند

امیر حکمتی، شهروند ایرانی‌آمریکایی که در تهران زندانی است، در نامه‌ای برای وزیر امور خارجه آمریکا از “شرایط دشوار” زندان نوشته و گفته است که ایران او را به نیت “تبادل زندانی” نگه داشته است.

به گزارش بی بی سی گرگ رومانو، سخنگوی خانواده آقای حکمتی گفته که خواهر او، سارا، صحت این نامه را از روی دست‌خط و لحن آن تایید کرده است.

این تفنگ‌دار سابق نیروی دریایی ایالات متحده که دو سال پیش در ایران بازداشت شد، در نامه‌اش نوشته که اتهام‌هایش صرفا مبتنی بر اعترافات اوست که “به‌زور، با تهدید، در شرایط بد زندان، و پس از دوره‌های طولانی حبس انفرادی” از او گرفته شده‌ است.

به گفته امیر حکمتی، ۲۹ ساله، اعترافات او “بخشی از تبلیغات و تلاش‌های دستگاه اطلاعاتی ایران برای گروگان‌گیری به قصد آزادکردن شهروندان ایرانی است که در خارج از کشور به اتهامات امنیتی بازداشت شده‌اند.”

او گفته که بی‌گناه است و هیچ دلیلی نمی‌بیند که دولت آمریکا، “از چنین پیشنهاد مضحکی استقبال کند.”

جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، گفته که این وزارتخانه، یک کپی از این نامه را از خانواده امیر حکمتی دریافت کرده است.

با این حال خانم ساکی افزوده است: “ما هیچ تماسی با ایران درباره تبادل زندانی نداشته‌ایم.”

این نامه که ظاهرا ده روز پیش در اول سپتامبر نوشته شده، روز چهارشنبه یازدهم سپتامبر در روزنامه گاردین بریتانیا منتشر شده است.

ایران می‌گوید این عضو سابق تفنگ‌داران نیروی دریایی آمریکا برای جاسوسی به این کشور رفته اما خانواده‌اش می‌گویند برای دیدار با مادربزرگش به این سفر رفته است

آقای حکمتی در تابستان ۲۰۱۱ میلادی، ۱۳۹۰ خورشیدی، هنگامی که به گفته خانواده‌اش برای دیدار با مادربزرگ خود به ایران سفر کرده بود، بازداشت شد و بعدا به جاسوسی متهم شد.

دادگاه انقلاب او را به اعدام محکوم کرد ولی این حکم بعدا لغو و گفته شد که دیوان عالی ایران به محاکمه دوباره او رأی داده است.

به گفته سخنگوی خانواده امیر حکمتی، او این نامه را به فردی داده است که هویتش ذکر نشده و این فرد، نامه را به روزنامه گاردین رسانده است.

آقای حکمتی پیش از این هم در ماه مه، اردیبهشت سال جاری، برای خانواده‌اش در ایران کلیک نامه فرستاده بود.

درخواست جان کری پس از سفر سلطان قابوس

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، کمتر از دو هفته پیش در ۲۹ اوت، در نامه‌ای از دولت ایران خواست برای یافتن رابرت لوینسون و آزادی امیر حکمتی و سعید عابدینی همکاری کند.

او در بیانیه خود یادآوری کرده بود که حسن روحانی، رئیس‌جمهوری جدید ایران، در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود در ماه‌های اخیر، درباره بهبود روابط ایران با جهان ابراز امیدواری کرده است.

بیانیه جان کری کمی پس از آن منتشر شد که سلطان قابوس، پادشاه عمان، از سفر به تهران باز گشته است.

هم‌زمان با این سفر که اولین سفر یک مقام خارجی برای دیدار با حسن روحانی در تهران بوده، گمانه زنی‌هایی در این باره مطرح شده است که سلطان قابوس، حامل پیامی از آمریکا برای ایران بوده یا برای میانجی‌گری بین این دو کشور تلاش می‌کند.

ایران، تابعیت مضاعف را برای شهروندانش به رسمیت نمی‌شناسد و می گوید با آنان نیز طبق قوانین خود رفتار می‌کند.

در حال حاضر دست‌کم یک شهروند دیگر با تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی در تهران زندانی است.

طبق گزارش‌ها، سعید عابدینی، کشیش نوکیش مسیحی سال گذشته در سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی، مهر ۱۳۹۱ خورشیدی، به اتهام تشکیل کلیسای‌های خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی دستگیر شد.

او در دادگاه به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده است.

خاطرنشان می شود بیشتر ایرانی های زندانی مقیم آمریکا به جرم دور زدن تحریم ها و نقض قوانین داخلی ایالات متحده در زندان به سر می برند.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله