در اعتراض به انتقال به انفرادی سپاه:

مسعود پدرام، فعال ملی-مذهبی دست به اعتصاب غذا زد

دکتر مسعود پدرام، نویسنده،پژهشگر و فعال ملی–مذهبی از بند ۳۵۰ اوین به یکی از سلول‌های انفرادی بند دو الف سپاه پاسداران منتقل شده است. وی پس از این انتقال در اعتراض به رفتار غیرقانونی سپاه دست به اعتصاب غذا زده است.

وی همچنین پس از انتقال به سلول انفرادی دوالف توسط بازجوهای سپاه مورد بازجویی و انواع فشارهای روانی قرار گرفته است.

به گزارش جرس، وی در حال گذراندن دوران محکومیت خود است و انتقال وی به زندان سپاه و انجام بازجویی از وی غیرقانونی است.

دکتر مسعود پدرام، دانش آموخته ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر اجتماعی تا پیش از این در بند ۳۵۰ زندان اوین که تحت نظارت سازمان زندانهاست، نگه داری می‌شد.

دکتر پدرام، عضو شورای فعالان ملیمذهبی، در جریان بازداشت دسته‌جمعی نیروهای ملیمذهبی در اسفندماه ۷۹، بیش از سه ماه در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه عشرت آباد سپاه پاسداران بود. وی بعد از ۵ ماه حبس، به قید وثیقه آزاد شد. پرونده وی همچون پرونده دیگر فعالان ملیمذهبی از آن هنگام تاکنون، در دادگاه تجدیدنظر مفتوح بوده است

این فعال ملیمذهبی، در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد در سال ۸۱ به چهار سال زندان و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر متوقف ماند و نتیجه این دادگاه هیچ‌گاه به آقای پدرام و دیگر متهمان پرونده (ازجمله مرحوم مهندس عزت الله سحابی، زنده یاد هدی صابر، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر محمد ملکی، محمد بسته نگار،مرتضی کاظمیان، دکتر رضا رییس طوسی، رضا علیجانی،دکتر حسین رفیعی و تقی رحمانی) اعلام نشد.

پدرام، نویسنده و پژوهشگر سیاسی حامی جنبش سبز پس از بارها احضار و تهدید مکرر نهادهای امنیتی ، ۲۱ آبان ماه سال ۹۰ بازداشت و به اوین منتقل شد

پیش از این علیرضا رجایی نیز به بخش دو الف منتقل شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

بر اساس گزارش‌های رسیده، با نزدیک شدن به سالگرد فوت مهندس عزت‌الله سحابی و شهادت هاله سحابی فشار بر نیروهای ملیمذهب در زندان‌ها بیشتر شده و با آنکه بسیاری از آنان احکام خود را دریافت کرده و در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند باز هم مورد بازجویی و ضرب و شتم قرار می گیرند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله