گروهی از طنزپردازان ایرانی و افغانستانی:

محمدرضا عالی‌پیام را آزاد کنید

گروهی از طنزنویسان و کارتونیست‌های ایرانی و افغان مقیم خارج از ایران در نامه‌ای از مقامات مسئول ایران خواستند تا به حبس و آزار محمدرضا عالی‌پیام پایان دهند.

محمدرضا عالی‌پیام (آقای هالو)، شاعر طنزپرداز ایرانی است که از بیست و سوم مردادماه توسط مامورانی که به منزل او مراجعه کرده بودند دستگیر شده است.

به گزارش گویا نیوز، عمده شهرت آقای عالی‌پیام در حوزه طنز به خاطر طنز سروده‌های انتقادی وی با مضامین اجتماعی و سیاسی وی است که در رسانه‌های غیر رسمی نظیر یوتیوب، پیام کوتاه و بلوتوث منتشر شده‌اند.

 متن این نامه‌ اعتراضی به شرح زیر است:

مقامات امنیتی و قضایی ذی‌ربط در ایران

 چند روزی از توقیف طنزنویس پرمخاطب ایرانی، محمدرضا عالی‌پیام (آقای هالو) می‌گذرد. توقیفی که احتمالا دلیلی ندارد جز اشعار انتقادی طنزآمیز وی که غالبا چون از دردهای مردم گفته بر دلهای آنها نشسته و هواخواهان زیادی یافته است. طنزآوری با مضمون دردهای اجتماعی مردم، سنتی است که با داشتن ریشه هایی قوی در ادبیات کلاسیک ایران و به خصوص آثار انتقادی عبید زاکانی، از آغاز عصر مشروطه و با بزرگانی چون آخوندزاده، صابر، دهخدا، عظیم‌زاده، نسیم شمال و عشقی و ده‌ها طنزنویس و کاریکاتوریست مردمی به راه افتاد، بر حرکت‌های اجتماعی تاثیر گذاشت و تا به امروز ادامه یافته است.

طنز جز با دو عنصر خنده و انتقاد جان نمی‌گیرد و انتقاد همیشه برای عده‌ای ناخوش‌آیند است. از انتقاد می‌توان عبرت گرفت یا نگرفت و دلگیر شد، اما آزار و اذیت کسانی که آنچه در جامعه جریان دارد را با شوخ‌طبعی می‌نمایانند، محکوم است. طنزپرداز هم البته انسان است و در معرض خطا، حتی خطایی قابل تعقیب؛ اما حقوق شهروندی او ایجاب می‌کند که هر اتهامی را در یک روال قانونی و در دادگاه صالحه پاسخ گوید نه طی دستگیری‌هایی نظیر آنچه بر آقای عالی‌پیام گذشته است. ما جمعی از طنزنویسان و کارتونیست‌های ایرانی و افغان، دستگیری محمدرضا عالی‌پیام‌ را شدیدا محکوم کرده و خواهان آزادی فوری وی هستیم.

ابراهیم نبوی، هادی خرسندی، توکا نیستانی، نیک‌آهنگ کوثر، مانا نیستانی، ف.م. سخن، یما ناشر یکمنش، عبدالقادر بلوچ، علیرضا رضایی، شکرالله شیون، مرتضی خسروی، احسان الله سلام، حمیدالله عبیدی، محمود فرجامی

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله