پیشنهاد شریعنمداری برای مقابله به مثل با تحریم های غرب:

قانوناً حق داریم تنگه هرمز را ببندیم!

روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسین شریعتمداری، بار دیگر پیشنهاد بستن تنگه همز در مقابل تحریم های غرب را مطرح کرده و نوشته است:

در حقوق بين الملل فصلي با عنوان «حق مقابله به مثل-RETALIATION» آمده است. در اين فصل به كشوري كه حق قانوني آن از سوي يك يا چند كشور ديگر نقض گرديده اجازه مقابله به مثل داده شده است. جمهوري اسلامي ايران بر اين اساس و با استناد به اين فصل از حقوق بين الملل، مي تواند در واكنش به قطعنامه اتحاديه اروپا از حق «مقابله به مثل» استفاده كند و تنگه هرمز را به روي نفتكش هايي كه براي كشورهاي اروپايي تحريم كننده محموله نفتي حمل مي كنند، ببندد.

بايد توجه داشت كه تنگه هرمز در آب هاي سرزميني ايران قرار گرفته است و مطابق «كنوانسيون 1958 ژنو» و «كنوانسيون 1982 جامائيكا» كه موضوع آن نظام حقوقي آبراهه هاي بين المللي و حق عبور كشتي هاست حق دارد و مي تواند در صورت محروم شدن از صدور نفت خود، تنگه هرمز را به روي تمامي كشتي هاي نفتكش و حتي كشتي هاي حامل كالاي تجاري يا تسليحاتي ببندد بنابراين چنانچه ايران از صدور نفت خود محروم شود دليلي ندارد كه ديگران از تنگه اي كه در آب هاي سرزميني كشورمان است اجازه صدور نفت براي دشمنان تابلودار و متخاصم ما را داشته باشند.

علاوه بر آن كه «مقابله به مثل» با تحريم اتحاديه اروپا حق قانوني و شناخته شده ايران است، جمهوري اسلامي مي تواند از عبور و مرور كشتي هاي نفتكش يا داراي محموله نظامي و تجاري كه براي امنيت، نظم، آسايش و حقوق ملي كشورمان «بي ضرر» تشخيص داده نشود، جلوگيري كند. در بند 4 از ماده 14 و بند يك از ماده 16 كنوانسيون 1958 ژنو كه در كنوانسيون 1982 جامائيكا نيز تكرار شده است، تصريح شده كه تشخيص بي ضرر بودن عبور كشتي هادر اينجا تنگه هرمزبرعهده كشور ساحليدر اينجا ايران اسلامياست.

اكنون بايد پرسيد چرا نبايد از اين حق قانوني خود استفاده كنيم؟! و در صورت اصرار 1+5 بر باج خواهي و فرصت سوزي، بي اعتنا به تهديدهاي آنان از ادامه مذاكرات خودداري ورزيم و مذاكرات را تنها با اين شرط كه بر حق قانوني كشورمان تاكيد كرده و پرونده هسته اي ايران را مختومه كنند، ادامه دهيم؟

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله