اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبههای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری میشویم و مطابقِ گفتارهای زندگیناباورِ موجود، در کدام دسته قرار میگیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوهی پوششی که میپسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف میکند، نهراسیم و اگر بواسطهی آری گفتن به غریزهی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیبدیده از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان میدهند، پروایی نداشته باشیم.
همه میدانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و همهی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.
بنا بر گزارشهای منتشرشده در رسانههای بینالمللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساختهای برنامه هستهای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارشهای منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.