
مشاور میرحسین موسوی با تاکید دوباره بر راهکارهایی که بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی برای حل بحران های جاری کشور ارائه کرده، بر حل و فصل عزت مندانه پرونده هسته ای با حفظ منافع کشور و پایان دادن به رقابت های مخرب جناحی درون حاکمیت در این باره تاکید می کند و در عین حال می گوید: رسانه های حکومتی و صدا و سیما عوام فریبی را متوقف کنند و صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارند، وگرنه کمی دیرتر مجبور خواهند شد با اعطای امتیازات حداکثری به امتیازات حداقلی رضایت دهند و بعد نام آن را پیروزی بزرگ بگذارند.
به گزارش کلمه، اردشیر امیر ارجمند با تصریح به اینکه آزاد کردن رهبران جنبش و زندانیان سیاسی، اولین گام برای اصلاح رفتار حاکمیت و حل بحران است، خواستار تغییر روندها و روش ها در عرصه داخلی شد و گفت: مردم دارند زیر بار گرانی و فقر، له می شوند. بیکاری، مشکلات اقتصادی، احتماعی و حتی خانوادگی جامعه را دچار گسست های فراوان جدی کرده است. همبستگی ملی آسیب جدی دیده است. حکومت باید شجاعت گفت و گو با مردم و معترضین را پیدا کند، حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و اشتباهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را اصلاح کند.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین با دفاع از موضع شورا در جریان انتخابات مجلس نهم، از تخریب های صورت گرفته علیه کسانی که نظر متفاوتی داشتند، ابراز تاسف کرد و ادامه داد: نباید عجولانه زحمات افراد را فراموش کنیم و به راحتی به خود اجازه هتک حرمت و تخریب شخصیت افراد را بدهیم و راه را برای خودنمایی آتش بیاران معرکه باز کنیم.
در بخشی از این گفتگو آمده است:
در حال حاضر با توجه به ضرب الاجل تحریم های اتحادیه اروپا و ادامه مذاکرات دنباله دار هسته ای از یک سو و جدی تر شدن خطرات ناشی از گزینه های غیر سیاسی از سوی دیگر، راهکارهای پیش روی دولتمردان کشورمان در عرصه بین المللی و داخلی چیست؟
در عرصه بین المللی با شجاعت پرونده هسته ای را که موجب تحریم های فلج کننده بر کشور شده است، به صورت عزت مندانه و با حفظ منافع مهم و اصلی کشور حل و فصل کنند. به مردم اعتماد کنند و با آنها صادق باشند. جناح های مختلف حاکمیت دست از رقابت های مخرب و کارشکنی در این زمینه که مربوط به امنیت ملی و منافع ملی است، بردارند. در عین حال رسانه های حکومتی و صدا و سیما عوام فریبی را متوقف کنند و صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارند، وگرنه کمی دیرتر مجبور خواهند شد با اعطای امتیازات حداکثری به امتیازات حداقلی رضایت دهند و بعد نام آن را پیروزی بزرگ بگذارند.
در عرصه داخلی هم روندها و روش ها را تغییر دهند. قدرت تنها در اعمال خشونت نیست. خشونت بلای قدرت است. کسی واقعا قدرت دارد که بتواند در موقع لازم دست به اصلاحات بزند و از آن نترسد. مردم دارند زیر بار گرانی و فقر، له می شوند. بیکاری، مشکلات اقتصادی، احتماعی و حتی خانوادگی جامعه را دچار گسست های فراوان جدی کرده است. همبستگی ملی آسیب جدی دیده است. حکومت باید شجاعت گفت و گو با مردم و معترضین را پیدا کند، حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و اشتباهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را اصلاح کند. فرافکنی و متهم کردن منتقدان به انواع اتهامات بی اساس، جز افزایش عصبیت ها نتیجه ای نخواهد داشت و مشکلی را حل نخواهد کرد. قطعا واقع بینانه نخواهد بود که بخواهیم همه اینها یک شبه اتفاق بیفتد، ولی باید از جایی شروع کرد. راه رام کردن رودخانه طغیان زده و گل آلود کشور، همانطور که مهندس موسوی می گفت، در جاری ساختن فوری آب روان و زلال به صورت تدریجی و مستمر است.
این اتفاق از کجا باید آغاز شود؟
به نظر من قطعا از آزاد کردن رهبران جنبش و زندانیان سیاسی. بدون آزادی آقایان موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی، هیچ گام دیگری برای اصلاح رفتار حاکمیت قابل باور نخواهد بود.
راه حل های شما بر چه مبنایی است؟ آیا عملکرد جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید در راستای همین راه حل ها بوده است؟
شما نگاه کنید به بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی؛ همین راه حل ها را پیشنهاد می کند. چه چیز غیر معقولی در آن وجود دارد؟ واقعا کف مطالبات است، عاری از هرگونه افراط و تفریط. مفاد آن بیانیه همچنان مبنای عمل ماست. همین طور مواضع صریح آقای کروبی. شورا هم بر اساس منشور خود، با اتخاذ مواضع واقع بینانه معتدل و البته مستحکم و مستمر و تلاش جهت بازتاب عقل جمعی و اجماع سازی در حد ممکن، در همین راستا حرکت کرده است. در کنار اصل تکثر، موازین جهانی حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت و انتخابات آزاد، از اصل مبارزه مسالمت آمیز در چهارچوب قانون اساسی که البته می تواند در فضایی مناسب و متکی بر رای مردم اصلاح شود و خطوط قرمز جنبش در رابطه با سلطنت طلبان، طرفداران مشی مسلحانه و آنهایی که خواهان مداخله قدرتهای خارجی هستند، عدول نکرده است.
به طور مشخص، با توجه به تحلیل هایی ارائه شده در خصوص موضع گیری بخشی از اصلاح طلبان و حامیان جنبش سبز در انتخابات مجلس نهم، برخی معتقدند با توجه به اینکه صندوق رای تنها گزینه پیش روی است، عدم مشارکت و به نوعی تحریم مشارکت در این شرایط تندروی محسوب می شد، ارزیابی شما چیست؟
به هیچ وجه. اولا،
ثالثا، تصمیم بر عدم مشارکت در انتخابات حاصل چند ماه بحث و گفت و گو و تبادل نظر بین نیروهای داخل کشور بوده است. نتیجه عقل جمعی فعالان جنبش سبز بوده است. تصمیم بر عدم مشارکت توسط اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز چه ربطی به تحریم انتخابات توسط اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور دارد؟ آنها که همیشه این کار را می کردند.
یعنی می گویید همه فعالان جنبش سبز معتقد به همین تاکتیک بودند؟
اصلا این طور نیست. جنبش سبز جنبشی متکثر است. عده ای هم موافق نوعی حضور یا تاکتیک های دیگری بودند که در اقلیت قرار گرفتند و عموما بر اساس نظر اکثریت عمل کردند.
در هرحال من از موضع شورا دفاع می کنم و آن را هم دموکراتیک، هم درست و هم در چارچوب قانون و اصول حقوق شهروندی می دانم.
در عین حال به طور جدی معتقدم باید همگی نقد را چه در داخل جنبش و چه در خارج آن بپذیریم، وگرنه دچار همان مشکلی می شویم که حکومت با آن مواجه است و ما با آن مبارزه می کنیم. البته متاسفانه گاهی دیده می شود که در بین مدعیان دموکراسی بردباری لازم وجود ندارد و اصول مفاهمه دموکراتیک رعایت نمی شود.
گفت و گو آداب و البته ادبی دارد که هر دو باید رعایت شود، تا همدلی به وجود آید. وگرنه تنوع و تکثر تبدیل به اختلاف، تفرقه و سپس دشمنی می شود. برای مثال، هر کس حق دارد رای دادن آقای خاتمی را نقد کند، چه در شکل چه در محتوا. ولی تخریب شخصیت ایشان نه اخلاقی است و نه به سود جنبش است. نقد سودمند است، ولی پاره پاره کردن جنبش و ایجاد دوگانه جنبش سبز– اصلاح طلبی و امثالهم و رودررو قرار دادن افراد، گروه ها و شخصیت ها نه تنها مفید نیست، بلکه مخرب است. من فکر می کنم نه آقای خاتمی با این کار موافق است و نه رهبران زندانی جنبش سبز چنین راه و روشی را تایید می کنند. آیا درست است که ما بی صبرانه سرمایه های خود را بسوزانیم؟ رفتاری از این جنس را با آقای خزعلی هم شاهد بودیم.
من معتقد بودم و هستم که عدم مشارکت در انتخابات دوره اول صحیح بود و چون هیچ چیز بین دو دور اول و دوم تغییر نکرده بود، شرکت در دور دوم نادرست و بی فایده بود. به علاوه معتقدم که علی رغم نظرات متنوع همگی باید بر اساس عقل جمعی حرکت کنیم و گرنه شکست خواهیم خورد. اما به هر حال آقای خزعلی تصمیم دیگری گرفتند. ما باید قبل از هر چیز به تصمیم ایشان و یا افرادی مانند ایشان احترام بگذاریم و همچنین به دنبال ارتقا روشهای اجماع سازی در جنبش باشیم. نباید عجولانه زحمات افراد را فراموش کنیم و به راحتی به خود اجازه هتک حرمت و تخریب شخصیت افراد را بدهیم و راه را برای خودنمایی آتش بیاران معرکه باز کنیم. مگر ما مدعی هستیم که آنهایی که خود را در چهارچوب جنبش سبز تعریف نمی کنند یا با آن مخالف هستند، چه در حاکمیت و چه در بیرون آن، همه خائن یا جنایت کار هستند؟ قطعا خیر. فراموش نکنیم که یکی از خواست های ما باز گرداندن اخلاق به سیاست بود.