از سوی قاضی صلواتی

ریحانه طباطبایی به یک سال زندان محکوم شد

ریحانه طباطبایی روزنامه نگار و از فعالان جنبش سبز در صفحه فیس بوک خود از صدور حکم بدوی یک سال زندان خبر داد. وی در این مورد نوشت:  «اواخر خرداد ماه بود که برایم احضاریه آمد. برای توضیح در خصوص پاره ای از اتهامات باید به دادسرای اوین می رفتم. در کنار پاره ای از اتهامات حکم ممنوع الخروجی هم صادر شده بود. نزدیک به 5 سال پاسپورت من در اختیار سپاه بوده و هنوز هم هست و طبعا امکان خروج از کشور را نداشتم.
به هرحال با مادر به دادسرا رفتیم. آقای خورشیدی بازپرس شعبه دو، تبلیغ علیه نظام را تفهیم کرد. تشکیل ستاد ملی جوانان، برگزاری اردوی شهرکرد، مصاحبه با جناب مولوی عبدالحمید و مولوی احمد (به عنوان مصادیق اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب)، سفر به زاهدان و گرگان باز به عنوان اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب و مجموعه ای مطالب فیس بوکی اتهامات من را تشکیل می دادند. خب دفاع کردم و نوشتم و دفاع آخر هم گرفته شد و نهایت دویست میلیون تومان وثیقه صادر شد و فکر کردم ناهار را در خانه خواهد بود.
اما قسمت چیز دیگری بود. بعد از کلی دوندگی مادر و آماده شدن وثیقه گفتند که باید برای اجرای حکم به بند زنان سیاسی زندان اوین بروم. حضور 5 ماهم در بند زنان داستان جداگانه و شیرینی دارد که از آن می گذرم. دوبار در زندان قرار بر محاکمه شد. نخست 1 مهر ماه بود که به دلیل سفر زیارتی قاضی صلواتی به مکه، دادگاه برگزار نشد و دومی هم آخر مهرماه بود که با تقاضای وکیلم برای به تاخیر انداختن دادگاه به دلیل سفر صلواتی و نخواندن پرونده موافقت شد و نهایتا آزاد شدم. 9 آذر بالاخره دادگاه برگزار شد و پس از سه هفته دیروز حکمم صادر شد. یک سال حبس و دوسال محرومیت….البته این حکم دادگاه بدوی است و قابل تجدید نظر…»

پیشتر نیز ریحانه طباطبایی در خرداد ماه سال جاری برای تفهیم اتهام پرونده‌ای تازه به دادسرای اوین رفته بود که پس از آن برای اجرای محکومیت ۶ ماهه خود از پرونده‌ قبلی زندانی شد.

همچنین طباطبایی در زمستان سال ١٣٩١ و در جریان  بازداشت گسترده روزنامه‌نگاران ایرانی به زندان افتاده بود. «عضویت در ستاد ملی جوانان در انتخابات سال ۹۲، شرکت در همایش جوانان اصلاح طلب در شهرکرد و توهین به سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف در فیسبوک» اتهامات پیشین او هستند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله