گزارش تکان دهنده از مرگ تالاب بیشه همدان

دیگر هیچ خطری نیست؛ اینجا بیابان است

خبرگزاری ایسنا در گزارش تکان دهنده به خشک شدن تالاب آبشینه همدان اشاره کرده است. برداشت بی رویه  آب و خشکسالی از جمله دلایل خشک شدن این تالاب عنوان شده اند. متن کامل این گزارش به شرح زیر است:

به خوابی عمیق رفت از همان موقع که پلیکان‌ها و درناهایش پر زدند و رفتند. حالا که ساحلی ندارد و خورشید عکسی بر آبش نمی‌اندازد، شب و روزهایش هم خیلی فرقی با هم نمی‌کنند.

قایقی فرسوده در زیر آفتاب و برجی برای دیدبانی تنها یادگارانش هستند از روزهایی که «تالاب آبشینه» نامگذاری‌اش کردند. تابلوی کوچکی هم مانده: «خطرغرق شدن؛ شنا کردن ممنوع»! اینجا دیگر هیچ خطری نیست؛ بیابان است دیگر، کسی هم سری به آن نمی‌زند! انگار باید نام دیگری برایش انتخاب کرد!

 

تالاب آبشینه در 15 کیلومتری شهر همدان قرار دارد. این تالاب که مساحتی 85 هکتاری دارد، دریاچه پشت سد آبشینه است که بر روی رودخانه‌ای به همین نام قرار گرفته. رود آبشینه همچون‌ بسیاری از رودخانه‌های همدان‌، از چشمه‌های الوندکوه در دو کیلومتری جنوب‌ شرقی‌ شهر همدان‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و حوضه آبگیر کوچکی‌ متشکل‌ از چندین‌ جریان‌ سطحی‌ کوچک‌ در طول‌ دامنه شرقی‌ این‌ کوه‌ دارد.

پلیکان، درنا، کشین بزرگ و کوچک، فلامینگو، چوبپا، نوک خنجری، اگرت بزرگ، حواصیل‌های خاکستری و ارغوانی، سنقر تالابی، گلاریول و پرستو دریایی نوک کاکایی مهمانان فصل بهارش بودند. سبزه‌ها و درختچه‌های اطرافش که جوانه می‌زدند، این پرندگان از کشورهای آفریقایی به این تالاب مهاجرت می‌کردند و تا اواخر مهر بر فراز آبهایش چرخ می‌زدند.

دیگر از آن همه آبی که قرار بوده در پشت سد برای کشاورزان و شهروندان همدانی ذخیره شود، خبری نیست؛ تنها تلی مانده از نمک و شن. زمین از خشکی ترک برداشته و مثل تکه‌های پازلی در کنار هم، منظم، پهن شده جلوی پایت و ذهنت را درگیر می‌کند که بهای حل‌شدن این پازل، این‌طور مرتب، محو شدن طرح پیشینش و از دست‌رفتن پهنه آبی زیبایش بود.

 حال و هوای این روزهای دشت کبودرآهنگ و چاه‌های استان همدان برای مردم این استان باورکردنی نیست. هر از گاهی جمع می‌شدند بر ساحل و ناباورانه خطوط به‌جا مانده از عقب نشستنش را به هم نشان می‌دادند تا آنکه دیگر چیزی از تالاب نماند و کویر شد.

مسئولان استانی پیش از این اعلام کرده‌ بودند با وجود چاه‌های غیرمجاز و اضافه برداشت از چاه‌های مجاز، سالیانه به طور متوسط بیش از 170 سانتیمتر سطح آب دشت کبودرهنگ افت پیدا می‌کند.

سال 72 بود که وضعیت برداشت آب دشت کبودرآهنگ، ممنوعه بحرانی اعلام شد و برداشت آب از این دشت را تا سال 97 ممنوع اعلام کردند. با این حال برداشت غیرمجاز آب از این دشت و استفاده بی‌رویه از منابع آبی استان کار را به آنجا کشانده است که مسئولان استان گفتند دیگر منابع جدید آبی در استان وجود ندارد و باید منابع موجود را مدیریت کنیم. بحران آب در همدان جدی است و دیگر این استان، پتانسیل تولید گیاهان پر آب‌بر را ندارد.

در سال‌های گذشته برداشت‌های بی‌رویه، سفره‌های آب زیر زمینی را کوچک و کوچک‌تر کرده و کار را به ایجاد فروچاله‌هایی عمیق در دشت کشانده است. خاک پوک شده و قدم از قدم که برداری، زیر پایت را خالی می‌کند. خاکی که سده‌ها طول کشیده تا این‌گونه به تکامل برسد، فقیر شده است. در واقع آب دانه‌ها که کشیده شد، باعث می‌شود خاک تعادلش را از دست بدهد.

پوریا پاکیزه – عکاس ایسنا – در همدان دوربینش را برداشته و سری به این زمین‌های در حال احتضار زده است. او در گزارشی با عنوان«خطر غرق شدن در خشکسالی!» آورده است: «آبخوان‌های استان همدان به علت برداشت بی‌رویه از منابع آب‌های زیرزمینی دچار مشکل حاد شده به طوری که ایجاد فروچاله‌ها، نشست زمین، کاهش کیفیت آب، پایین رفتن سطح سفره‌های آب زیرزمینی، افزایش تراکم زمین و کاهش نفوذپذیری آب در زمین، افزایش هزینه برداشت از زمین و کاهش مقدار آب زیرزمینی از پیامدهای آن به شمار می‌آید. همچنین کاهش بارش باران موجب خشک شدن برخی سدها از جمله سد آبشینه همدان شده است.»

 

اندک درختان باقی‌مانده در دشت کبودرآهنگ هم آنچنان از بی‌آبی خشکیده‌اند که ریشه‌ها تاب کوچکترین وزش بادی را نمی‌آورند و همه سر خم می‌کنند، هر سو که باد بخواهد.

ایسنا – حمیده صفامنش

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله