طی تماس تلفنی با خانواده

خبر اعدام یونس آقایان تکذیب شد

در حالی که برخی از سایت های خبری  از اعدام یونس آقایان علیبگلو خبر داده بودند ، این زندانی عقیدتی و از پیروان آئین یاری (اهل حق)   امروز موفق به ارتباط با خانواده خود شد. با این تماس تلفنی اعدام این زندانی نیز تکذیب شد.

به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی عقیدتی محکوم به اعدام که از هشت سال پیش در زندان ارومیه نگهداری می‌شود طی روز ۳۱ خرداد ماه از زندان ارومیه به اداره اطلاعات شهرستان مهاباد منتقل شده بود.

پس از انتقال وی برخی از همبندیان او  خبر از اجرای حکم اعدام وی داده‌ بودند اما آقایان  پس از سه روز با خانواده خود ارتباط برقرار کرد.

خانواده این زندانی پس از کسب اطلاع از انتقال وی به محل نامعلوم با مراجعه به زندان ارومیه متوجه انتقال وی به اداره اطلاعات شهرستان مهاباد شدند.

یونس آقایان علیبگلو اهل روستای اوج تپه از توابع شهرستان میاندوآب است که به همراه چهار هم آئین خود در سال ۸۳ توسط نیروهای امنیتی در درگیری موسوم به روستای اوج تپه در سن ۲۲ سالگی بازداشت و سپس در دادگاه به اتهام محاربه محکوم به اعدام شده بود.

سه متهم دیگر این پرونده به نام های سهندعلی محمدی، بخشعلی محمدی و عبادالله قاسم‌زاده در دادگاه تجدید نظر به ۱۳ سال زندان در تبعید محکوم و یک تن دیگر به نام مهدی قاسم‌زاده نیز به اعدام محکوم و حکم نامبرده در بهمن ماه سال ۸۷ اجرا شد.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله