تحلیلی از سفر اخیر روحانی به نیویورک

تعامل دیپلماتیک با واشنگتن و مقابله با داعش ازملزومات استراتژی امنیت ملی ایران است

 گرت پورتر  روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل بین الملل  در میدل ایست آی  می نویسد: پیام دوگانه روحانی در زمینه تعامل دیپلماتیک با واشنگتن و اصرار بر همکاری در زمینه مقابله با داعش، منعکس کننده ملزومات استراتژی امنیت ملی ایران است.

متن کامل تحلیل وی از سفر روحانی و سیاست خارجی ایران به نقل از دیپلماسی ایرانی به شرح زیر است:

 حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل و در صحبت هایش با 150 آمریکایی در شب قبلش، دستیابی به موفقیت های هسته ای اخیر را به عنوان تجربه ای برای اقدامات دیپلماتیک بیشتر با ایالات متحده دانست. اما در هر دو سخنرانی خواستار تغییر سیاست واشنگتن نسبت به منازعات خاورمیانه شد.

با وجود تفاوت های قابل توجه میان دو سخنرانی، استدلال روحانی این بود که ایران آماده است همان نوع دیپلماسی ای را که منجر به موفقیت در زمینه هسته ای شد را در رابطه با درگیری های خاورمیانه هم به کار گیرد. اما این به منزله قبول سیاست های ایالات متحده در قبال سوریه نیست.

روحانی در سخنرانی اش در سازمان ملل، برجام را یک «پیروزی بر جنگ» تاریخی نامید، اما از کلماتی انتقادی برای حمایت ایالات متحده از سیاست های بی ثبات کننده متحدینش در منطقه استفاده کرد. وی در صحبت با مخاطبان آمریکایی که من هم در آن حضور داشتم، دقیق تر در این رابطه صحبت کرد. روحانی در رابطه با یمن، مدل مذاکرات «برد-برد» را برای حل و فصل صلح آمیز جنگ یمن که همه طرفین یمنی درگیر را در برگیرد، پیشنهاد داد. او قول داد که «ما در حال حاضر آماده کمک به انجام اقدامات عملی برای حفظ ایمنی همه طرفین هستیم.»

اما روحانی اصرار داشت که ایالات متحده باید قبل از بحث درباره سرنوشت اسد، با اقدامات مشترک برای متوقف کردن تهدید داعش موافقت کند. وی در این رابطه می گوید: «اولویت در سوریه همکاری علیه تروریسم است.» البته سپس به این نکته اشاره می کند که «این به آین معنا نیست که درباره آینده دولت دمشق فکر نشود.»

استراتژی امنیتی ایران همیشه دارای دو هدف عمده بوده است: ادغام اقتصاد ایران در سیستم مالی و تکنولوژی جهانی و جلوگیری از تهدیدات ایالات متحده و اسرائیل. روحانی هم از ابتدا در رابطه با دستیابی به این دو وظیفه مسئولیت داشته است.

زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1989 به ریاست جمهوری رسید، روحانی را به عنوان دبیر شورای جدید التاسیس امنیت ملی منصوب کرد. روحانی تا سال 2005 در این سمت باقی ماند. این مدت هم زمان با سه یا چهار مشاور امنیت ملی در دولت های ایالات متحده از هر دو حزب بود. تداوم قابل توجه 16 ساله پست وی در سیاست خارجی ایران، بازتابی از اعتماد آیت الله خامنه ای به وی بوده است.

مشهورترین دستاورد روحانی در این سمت، مربوط به مدیریت زیرکانه وی در زمینه سیاست های هسته ای ایران در دوران دولت جورج دبلیو بوش است که مانع از آن شد پرونده ایران در فاصله سال های 2003 تا 2005 به شورای امنیت سازمان ملل برود.

عمده اعتماد آیت الله خامنه ای به روحانی به این دلیل بود که وی توانست استراتژی بازدارندگی موفقی در جریان دهه 1990 پیاده کند، یعنی دوره ای که احتمال حمله ایالات متحده و اسرائیل به ایران وجود داشت. از آن جا که ایران در آن زمان فاقد نیروی هوایی بود، روحانی و شورای عالی امنیت ملی یک استراتژی بازدارنده غیر معمول را عملی کردند.

در اواسط دهه 1990 ایران موشک های با برد متوسط تولید کرد که می توانستند به عراق حمله کنند و در آینده این موشک ها بازطراحی شدند و هم اکنون قادر به هدف قرار دادن اسرائیل و تمام پایگاه های نظامی ایالات متحده در منطقه هستند.

در ابتدای سال 2000 ایران هزاران موشک به حزب الله داد تا در صورت حمله احتمالی ایالات متحده و اسرائیل به ایران، شمال اسرائیل را مورد هدف قرار دهد. زمانی که اسرائیل در سال 2006 به جنوب لبنان حمله کرد، قصد نابودی این قابلیت ایران را داشت. جنگ اسرائیل برای خلع سلاح حزب الله یک شکست بزرگ بود. با این حال در سال های بعد ایران حزب الله را مجهز به موشک های بیشتر و پیشرفته تر کرد.

اما نقش حزب الله در بازدارندگی ایران وابسته به تجهیز حزب الله از طریق قلمروی سوریه است. اسرائیل نتوانست به منظور آسیب پذیر ساختن ایران ایالات متحده را متقاعد به حمله نظامی به سوریه کند. هم اکنون داعش و القاعده مشغول انجام کاری هستند که اسرائیل نتوانست انجام دهد.

پیام دوگانه روحانی در زمینه تعامل دیپلماتیک با واشنگتن و اصرار بر همکاری در زمینه مقابله با داعش منعکس کننده ملزومات استراتژی امنیت ملی ایران است.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله