تبعید دو زندانی از بند ۳۵۰ به زندان بندرعباس و سمنان

محمدرضا حسینی و اصغر محمودیان دو زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین به ترتیب به زندان بندرعباس و سمنان تبعید شدند. به گزارش هرانا، اصغر محمودیان، زندانی سیاسی ۶۰ ساله و از بازداشت‌ شدگان اعتراضات دی‌ماه ۸۸ طی هفته جاری از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد.

وی که به همراه همسرش “کفایت ملک محمدی” بازداشت شده بود از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهر سمنان محکوم شد.

همسر وی نیز که بیش از ۶۰ سال سن دارد، حدود ۳ سال است که بدون مرخصی در بند زنان زندان اوین نگهداری می‌شود و پیش‌تر در‌‌ همان شعبه دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

گفتنی است، اصغر محمودیان به دلیل کهولت سن در وضعیت جسمی خطرناکی بسر می‌برد و اکنون در زندان سمنان با زندانیان عادی و خطرناک همبند شده است.

محمدرضا (میثم) حسینی جوان ۲۲ ساله، دیگر زندانی تبعیدی از بند ۳۵۰ که اول اسفند ماه سال جاری به زندان بندر عباس در میان زندانیان عادی و خطرناک منتقل شد، تنها ۶ ماه از محکومیتش باقی مانده است.

وی که در هنگام بازداشت دوران خدمت سربازی اجباری خود را سپری می‌کرد در دادگاه انقلاب به تحمل ۲ سال زندان که ۶ ماه آن تبعید در زندان بندرعباس می‌باشد محکوم گردید.

یکی از بستگان وی که نخواست نامش فاش شود گفت: “با تبعید وی به زندان بندرعباس و بدلیل دوری راه ما دیگر نمی‌توانیم به ملاقاتش برویم.”

موضوع تبعید زندانیان به شهرستان‌ها و نگهداری آنان دربندهای عادی با زندانیان خطرناک، یکی از روشهای اعمال فشار روحی بر زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان شده است و علی رغم اعتراضات خانواده‌ها به سیستم قضایی، هیچگونه ترتیب اثری داده نمی‌شود.

گفتنی است، ارژنگ داودی نیز اوایل تیر ماه سال جاری از بند ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به انفرادیهای بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و پس از ۱۲۷ روز انفرادی در این بند به زندان بندر عباس تبعید شده است. وی از تاریخ ۱۸ بهمن ماه سال جاری در انفرادی بسر می‌برد.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله