حجت السلام احمدرضا احمدپور

تبعید به یزد یک روحانی معترض، پس از تبعید به اهواز!

بنابر اخبارموثق دریافتی سایت ملی – مذهبی از سوی فعالین حقوق بشر اهواز، حجت الاسلام سید احمدرضا احمدپور از فعالین سیاسی مطبوعاتی استان خوزستان و محقق حوزه علمیه قم از زندان اهواز به زندان یزد منتقل می شود!

وی که به خاطر نوشتن نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد از سوی دادگاه ویژه روحانیت قم در بیست و هفتم تیرماه سال 90 دستگیر و به 13 سال حبس و تبعید ،خلع لباس روحانیت و محرومیت از مناصب و مزایای روحانیت محکوم شده بود، جهت گذراندن باقی مانده حبس خود در آذرماه سال 1390 از زندان قم به زندان اهواز تبعید شد.

سید احمدرضا احمدپور در پی شرایط سخت زندان و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و بی توجهی بهداری زندان سپیدار اهواز و غذای بسیار نامناسب زندان و نیز به خاطر بدی آب و هوا دچار بیماری آسم و آلرژی شدید تنفسی و در نتیجه به خاطر استرس وارده بیش از حد و شرایط بد نگهداری وی در زندان دچار بیماری عروق قلبی شد.

این گزارش حکایت می کند که این فعال سیاسی و پژهشگر دینی در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت بیماری خود، با نوشتن نامه ای به رئیس زندان اهواز اقدام به اعتصاب غذا نمود که مسئولان دادسرای ویژه روحانیت اهواز با دریافت خبر اعتصاب وی سریعا واکنش مثبت نشان داده و ضمن معرفی وی به پزشکی قانونی به وی مرخصی استعلاجی داده که متعاقب آن در بیمارستان ولی عصر قم بستری و آنژیوگرافی شد.

گفتنی است بنا به تشخیص پزشکان مربوطه،حجت الاسلام سید احمدرضا احمدپور از ناحیه رگ کرونر قلب دارای گرفتگی شریانی شده(SVD) و نیاز به آنژیوپلاستی کرونر دارد (بارگذاری بالن در رگ مسدود)اما با توجه به مادر زادی بودن تنگی بیش از حد معمول کرونر و به علت ریسک پذیری بالای این عمل در شرایط حضور در زندان، این عمل تا آزاد شدن از زندان به تاخیر افتاده است لذا تا آزادی می بایست تحت درمان دقیق و دائمی دارویی و زیر نظر پزشک فوق تخصص و بدور از اماکن استرس زا چون زندان قرار داشته باشد.

همچنین بنا بر گزارشات رسیده از قم با توجه به وضعیت بد درمانی در زندان های ایران در صورت بارگذاری بالن در شریان کرونر قلب وی، احتمال خونریزی داخلی و در نتیجه خطر مرگ، وی را تهدید خواهد کرد از اینرو پزشکان مربوطه تشخیص دادند تا آزادی از زندان، وی صرفا تحت درمان دارویی و حضور در محیطی آرام و بدور از تنش و استرس قرار بگیرد. این گزارش هم چنین حاکی است که وی دچار آسم (مشکل تنفسی)، و آلرژی شدید نیز هست که می تواند بیماری قلبی وی را تشدید نماید در ضمن وی از زمره مجروحان شیمیایی جنگ ایران و عراق است.

هم چنین بنابر گزارش رسیده از فعالین استان خوزستان، حجت الاسلام احمدپور پس از آنکه از بیمارستان ولی عصر قم ترخیص و به زندان مراجعه کرد گواهی پزشکان متخصص خود و نیز گواهی بیمارستان را به مسئولان زندان و دادسرای ویژه روحانیت اهواز ارائه داد که با هماهنگی مسئولان دادسرای ویژه روحانیت اهواز و با هزینه شخصی مجددا به پزشکی قانونی معرفی و سازمان پزشکی قانونی خوزستان که وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی است در نامه های مورخ 27 اردیبهشت و 27 خردادماه 1391 (سال جاری) به دادسرای ویژه روحانیت اعلام کرد:

“حسب بررسی مدارک درمانی و بررسی تخصصی انجام شده، نامبرده دچار بیماری عروق قلبی و بیماری ریوی می باشد که لازم است تحت درمان دارویی قرار داشته و حتی المقدور از محیط تنفسی آلوده و پرگرد و غبار و پر استرس دور باشد و رژیم متناسب غذایی(کم چرب) لحاظ گردد. لذا با توجه به شرایط فوق پیشنهاد می شود به استانی با شرایط متناسب (از نظر آب و هوایی) اعزام گردد…”

همانطور که از نامه های پزشکی قانونی بر می آید در واقع وی  نباید بیش از این در زندان حضور داشته باشد چرا که زندان یکی از اماکن اصلی پر استرس محسوب می شود و حبس دور از محل اقامت و در تبعید و به دور از خانواده طبیعتا ضریب ایجاد استرس را افزایش می دهد.

همچنین اخبار رسیده از فعالین حقوق بشری وسیاسی اهواز حاکی است که دادسرای ویژه روحانیت قم در یک عمل غیر انسانی و غیر اسلامی که حکایت از حبّ و بغض های حکومتی دارد، در حالی که این زندانی سیاسی در مرخصی  به سر می برد اقدام به دستور انتقال حجت الاسلام احمدپور به زندان یزد نمود لذا وی پس از پایان مرخصی می بایست خود را به زندان یزد معرفی نماید!

لازم به ذکر است که با توجه به دوری راه و آشنا نبودن این زندانی سیاسی- حقوق بشری با استان یزد و نیز علاوه بر وجود ریزگردهای معلق خارجی، دارای ریزگردهایی با منشاء داخلی نیز هست که با این وصف نه تنها مشکلی از شرایط بد و بیماری وی را تسهیل نمی کند بلکه موجب تزریق بیشتر استرس و تشدید بیماری ریوی و در نتیجه موجب تشدید بیماری قلبی و خطر مرگ می شود.

گفتنی است با وجود نامه های پزشکی قانونی مبنی بر ضرورت انتقال وی به استانی دارای آب و هوای مناسب و بدور از استرس به نظر می رسد دستور نگهداری ایشان در زندان و انتقال به استان یزد توسط دادسرای ویژه روحانیت قم، از تصمیم مسئولان آن دادسرای امنیتی قضایی برای مرگ تدریجی احمدرضا احمدپور حکایت دارد. و این در حالی است که وی از ناحیه دیسک های 4و5 کمر یکبار مورد عمل جراحی واقع شده که مجددا بیماری وی عود کرده و درد شدیدی را متحمل می شود و هنگام راه رفتن و نشست و برخاست از عصای دستی استفاده می کند. به گفته پزشک متخصص وی می بایست مجددا مورد عمل جراحی دیسک کمر واقع شود اما به علت انجام آنژیوگرافی مربوط به قلب تا 6 ماه مجاز به عمل کردن نیست ولذا در طول این مدت می بایست تحت درمان فیزیوتراپی، آب درمانی و استراحت قرار داشته باشد که با شرایط کنونی وی که در زندان بسر می برد این امر عملا ممکن نیست!

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله