همسر عماد بهاور با اشاره به تنش های اخیر در بند 350

با ایجاد تنش قصد آزار روحی و روانی مضاعف زندانیان را دارند

همسر عماد بهاور در مصاحبه با سایت کلمه  با بیان اینکه با ایجاد تنش داخل بند قصد آزار روحی و روانی مضاعف زندانیان سیاسی را دارند، گفت: صبح روز دوشنبه ۹ دی تعدادی از افراد بند که متاسفانه مدتهاست قصد به هم زدن آرامش بند را دارند تصمیم می گیرند تا راهپیمایی ۹ دی راه بیندازند. آنها در حالیکه در جریان این واقعیت بودند که اکثریت افراد بند مربوط به جریان جنبش سبز هستند با هدف تحریک آنها این کار را کردند و مسلما این کار آنها نیز بی پاسخ نمانده است.

به گزارش کلمه روز، دوشنبه ۹ دی ۹۲، تعدادی از محکومین به جاسوسی برای اسرائیل و آمریکا در بند ۳۵۰ قصد تظاهرات چند نفره علیه جنبش سبز و زندانیان سیاسی داشتند که منجر به درگیری شدید داخلی بین زندانیان سیاسی و جاسوسان شد. در این تنش زندانیان سیاسی و سبز با سر دادن شعار “یا حسین میرحسین” برای چند ساعت، بر آرمان هایی که پای آن هزینه می پردازند تاکید کردند.

در پی اتفاقات پیش آمده در ۹ دی در زندان اوین، عماد بهاور، حسن اسدی زیدآبادی، بهزاد عرب گل و علی کاظم زاده، زندانیان سبز محبوس در این بند به انفرادی منتقل شدند.

در این ارتباط مریم شفیعی، همسر عماد بهاور  با بیان اینکه ماموران امنیتی با ایجاد تنش داخل بند قصد آزار روحی و روانی مضاعف دارند، گفت: وقتی یک زندانی در حال گذراندنحکمش میباشد چرا کارشناسان پرونده باید با خصومت شخصی هنوز بر ایشان اعمال نفوذ کنند.

متن گفتگوی خبرنگار کلمه را با وی در ادامه بخوانید:

خانم شفیعی، عنوان شده که در بند ۳۵۰ درگیری پیش آمد که در پی آن همسرتان، آقای بهاور به انفرادی منتقل شدند. شما اطلاعات یا توضیح بیشتری در این زمینه دارید؟

همه کسانی که همسرم را می شناسند، مطلعند که ایشان به هیچ وجه اهل نزاع و درگیری نیست. صبح روز دوشنبه ۹ دی تعدادی از افراد بند که متاسفانه مدتهاست قصد به هم زدن آرامش بند را دارند تصمیم می گیرند تا راهپیمایی ۹ دی راه بیندازند. آنها در حالیکه در جریان این واقعیت بودند که اکثریت افراد بند مربوط به جریان جنبش سبز هستند با هدف تحریک آنها این کار را کردند و مسلما این کار آنها نیز بی پاسخ نمانده است.

 این نوع برخوردها برای چه و به جهت با زندانیان سیاسی همچون همسر شما صورت می گیرد؟

به نظر من زندانی های سیاسی بی آزارترین و متین ترین افرادی هستند که متاسفانه در اوین نگهداری می شوند. وقتی ماموران به افرادی مانند همسرم و دیگر زندانیان سیاسی همه گونه فشار روانی برای شکستن آنها وارد کرده اند و به نتیجه ای نرسیدند، تصمیم گرفته اند با ایجاد تنش در داخل بند آزار روحی و روانی را مضاعف کنند. من البته مطمئنم زندانیان سیاسی ما از این فشارها هم سربلند بیرون می آیند .

پس از انتقال به انفرادی آیا از آخرین وضعیت آقای بهاور اطلاعی دارید ؟

خیر. از وقتی به انفرادی منتقل شدند، ما هیچ خبری از شرایط و سلامت ایشان نداریم .

از پروند پرونده همسرتان خبر تازه ای نیست؟

از تاریخ ۲۲ اسفند ۸۸ که ایشان برای چهارمین بار به اوین منتقل شدند تا امروز در حال گذراندن حکمشان هستند، الان وارد پنجمین سال حکم شدیم و تنها نوروز امسال ۵ روز از حق مرخصی بهره مند بودند. روزی که بازجو برای بازداشت همسرم به خانه ما مراجعه کرد گفت من ده سال حکم به او می دهم و همین کار را هم کرد. نهایتا تابستان امسال با پیگیریهای ما، پرونده به اعاده دادرسی رفت و حکم به ۷ سال تقلیل یافت.

– آیا برای مرخصی همسرتان اقدام کرده اید؟

از ۶ ماه گذشته که حکم در دیوان شکست باز هم تقاضای مرخصی ارائه شد، اما با وجود گذراندن دو سوم از حکم، باز هم وزارت اطلاعات با مرخصی همسرم مخالفت می کند.

آیا خطاب به مسئولان زندان و قوه قضاییه سخنی دارید؟

تمام حرف من خطاب به مسئولین این است که وقتی یک زندانی در حال گذراندن حکمش است، چرا کارشناسان پرونده باید بتواند با خصومت شخصی بر شرایط او اعمال نفوذ کنند و وقتی در دادگاه تجدید نظر حکم ایشان ۵ سال شد با دخالت کارشناسان به ۷ سال افزایش پیدا کرد؟ چرا من و همسرم که تنها یک سال با هم زندگی کرده بودیم، از ۴ سال و نیم پیش تا به الان باید یکدیگر را از پشت شیشه ملاقات کنیم؟ چرا باید یک زندانی بار سنگین روانی را داخل زندان تحمل کند؟ آیا وقت آون نرسیده که تمام این جوانان که نخبگان کشور هستند، به آغوش خانواده خود برگردند و در این شرایط بحرانی به آغوش خانواده برگردند و در این شرایط بحرانی به کشور خودشان خدمت کنند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله