گزارشی نگران کننده از افزایش اعتیاد در دانشگاهها و مدارس

این آمار به تنهایی برای تلنگر زدن به مسئولان کافی نیست؟

تابناک در گزارشی با اشاره به روند رو به افزایش اعتیاد در مدارس و دانشگاهها این پرسش را مطرح کرده است قصور و کوتاهی کدام نهادها موجب شده که با چنین آمار دردناکی مواجه شویم و بشنویم که بخشی از امیدها و آینده سازان کشور اسیر بلایی تا این اندازه سیاه شده‌اند؟

متن کامل این گزارش به شرح زیر است:

سال گذشته زمانی که آموزش و پرورشی ها سعی کردند در راستای یک اقدام مشترک با چند نهاد دیگر آموزش درباره ایدز را در مدارس شروع کنند، عده‌ای خونشان جوشید که “چه نشسته‌اید که عده‌ای به بهانه آموزش، به دانش آموزان مسائل جنسی را می‌اموزند و روی جدیدی از تهاجم فرهنگی بروز کرده!” اما حالا آمار و ارقامی منتشر می‌شود که ثابت می‌کند اوضاع وخیم تر از آن است که پیشتر تصور می‌شد!

به گزارش «تابناک»، طی روزهای گذشته و در حاشیه امضای تفاهم نامه‌ای میان ستاد مبارزه با مواد مخدر و دانشگاه آزاد، آماری درباره شیوع اعتیاد میان نسل آینده ساز مملکت منتشر شد که بسیار نگران کننده می‌نمود ولی کمتر مورد توجه قرار گرفت؛ اعتیادی که نه از نوع سنتی، که اغلب از نوع صنعتی و گاه در قالب مصارف دارویی و زمینه ساز ورود به دنیای تاریک اعتیاد است و متاسفانه جدی گرفته نمی‌شود.

علیرضا جزینی قائم مقام دبیرکل ستاد در این باره گفت: نماد این مواد [مخدرهای صنعتی]، شیشه و روان‌گردان‌ها است و سال گذشته 88 میلیون قرص روان‌گردان در سطح کشور کشف شد که امسال نیز تلاش‌ها در جهت کشف این مواد ادامه خواهد داشت. ترامادول یکی از قرصهایی است که برای بیدار ماندن و رفع خستگی مصرف زیادی بین دانشجویان دارد، در حالی که مصرف بیش از اندازه آن موجب تشنج می‌شود و متاسفانه دانشجویان این آگاهی را ندارند که ترامادول مقدمه‌ای برای اعتیاد است.

وی در ادامه به آماری دردناک اشاره کرد و گفت: براساس آخرین آمار انجام‌شده، 2.6 درصد (دو و شش دهم) دانشجویان وزارت علوم و 1.6 درصد (یک و شش دهم) دانشجویان وزارت بهداشت موادمخدر مصرف می‌کنند که در مجموع 1.1 درصد (یک و یک دهم) دانشجویان هر دو دانشگاه مصرف‌کننده شیشه هستند.

اما این تنها بخشی از نگرانی هایی است که این مسئول در قالب آمار و ارقام ارائه کرد چراکه به گفته وی، نتایج تحقیقات حکایت از آن دارد که 67 درصد دانشجویان معتاد، مصرف مواد مخدر را پیش از ورود به دانشگاه و در دوره متوسطه تجربه کرده‌اند.

به عبارت بهتر، دو سوم دانشجویان معتاد، دانش آموز معتاد یا مصرف کننده تفننی مواد مخدر بوده‌اند که با توجه به حضورشان در سطح تحصیلات عالی و دانشگاه، می‌توان نتیجه گرفت که هیچ نشانه‌ای از اعتیاد یا مصرف مواد مخدر از ایشان در مدارس دیده نشده است! یعنی جریان نامحسوس اعتیاد در مدارس که اینقدر در انکارش کوشیده‌ایم که باورمان نمی‌شود واقعی باشد ولی عین حقیقت است.

شاید این آمار به تنهایی برای تلنگر زدن به مسئولان کافی باشد اما بد نیست ادامه ماجرا را هم بشنوید؛ جایی که می‌بینیم روز گذشته، پرویز افشار، معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت‌وگو با یک خبرگزاری اعلام می‌کند که یک درصد دانش آموزان ایرانی در عمر خود حداقل یک بار مواد مخدر مصرف کرده‌اند.

وی در این باره می‌گوید: توجه داشته باشید که در مورد شیوع مصرف مواد صحبت می کنیم و نه شیوع اعتیاد به این معنی که شیوع مصرف مواد هم معتادان را شامل می شود و هم کسانی که تفننی مواد مصرف می کنند؛ طبق آمارها 0.9 درصد دانش آموزان از جمعیت 12 میلیون و 500 هزار نفری مواد مخدر مصرف کرده اند که اگر آن را یک درصد فرض کنیم با عددی نزدیک 125 هزار نفر مواجه می شویم. من اعتقاد دارم در این جامعه رقم بسیار پایین تر از 125 هزار نفر نیز زیاد است.

سخنان این مقام مسئول از این رو اهمیت می‌یابد که بدانیم بخش بزرگی از جامعه دانش آموزی کشور، در مقطع تحصیلی ابتدایی قرار دارند و به دلایل متعدد می‌بایست آنها را از مجموعه دانش آموزانی که تجربه مصرف مواد مخدر دارند، خارج دانست. بدین ترتیب می‌توان اذعان داشت که میزان شیوع اعتیاد و مصرف مواد مخدر در بین دانش آموزان متوسطه و بالاتر، بیش از یک درصدی است که گفته شده است.

اگر به این ملاحظه، نکات دیگری مانند ابزارهای کنترلی خانواده روی دانش آموزان را اضافه کنیم، درخواهیم یافت که این میزان رواج مصرف مخدر در دانش آموزانی که عضو خانواده های اغلب سنتی ایرانی هستند، بی شباهت به فاجعه ای بزرگ نیست و خدا می‌داند که سبب ساز بروز و شیوع چه آفت های دیگری در این دانش آموزان و جامعه هایی که این دانش آموزان عضوش هستند، خواهد شد.

بر این اساس به نظر می‌رسد به کنار هم گذاشتن این هشدارهای مختلف، پازلی حاصل می‌شود که می‌توان حدس زد چه تصویر مخوفی از آینده کشورمان است اما براستی چه کسی باید این تصویر را ببیند و به تناسب تلخی اش، برای اصلاح امور تلاش کند؟ ستاد مبارزه با مواد مخدر، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم یا…؟

اصلا بیایید از عقب تر شروع کنیم؛ قصور و کوتاهی کدام نهادها موجب شده که با چنینی آمار دردناکی مواجه شویم و بشنویم که بخشی از امیدها و آینده سازان کشور اسیر بلایی تا این اندازه سیاه شده‌اند؟ شاید در پاسخ این سوال بتوان متولی اصلاح امور را هم یافت تا دریافت که آیا برنامه ای برای آموزش و پیشگیری از اعتیاد در مدارس خواهیم داشت یا قرار است چند سال بشنویم که «یک درصد» رشد کرده و چندین درصد دانش آموزان معتاد هستند؟!

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله