عيسی سحرخيز در اعتصاب دارو و غذا است. فرزند اين روزنامه نگار و زندانی عقيدتی با اعلام اين مطلب گفت پدرش که به دنبال انتقالش به زندان اوين در شب سه شنبه هفتم شهريورماه دست به اعتصاب غذا (تر) زده بود از صبح امروز ( ۱۴ شهريورماه) خوردن داروهايش را نيز قطع کرده است.
به گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، مهدی سحرخيز، فرزند اين فعال سياسی با بيان اينکه پدرش از صبح امروز در اعتراض به رفتاری که با او می شود عدم استفاده از داروهايش را هم به اعتصاب غذايش افزوده است گفت:« پدرم را همان شبی که او را از بيمارستان به زندان بردند، گفته بود دست به اعتصاب غذا خواهد زد و اگر ماندنش در زندان ادامه پيدا کند حتی داروهايش را هم ديگر نخواهد خورد. طبق نامه های پزشک قانونی و کميسيون پزشکی که موجود است ادامه درمان پدرم بايد در خانه انجام می گرفت و تحت هيچ شرايطی نبايد به زندان بازمی گشت چون شرايط و فضای زندان برای او خطرناک است با اين حال پدرم را در اقدام ناگهانی حتی بدون اينکه تيم پزشکی و خانواده باخبر باشند شب هفتم شهريورماه از بيمارستان به زندان اوين منتقل کردند.»
عيسی سحرخيز، فعال سياسی و معاون مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت خاتمی که در تاريخ ۱۲ تيرماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد به دليل حاد شدن ناراحتی های قلبی و عضلانيش که از زمان بازداشت به آنها مبتلا شده است از تاريخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۰ به بيمارستان منتقل شد با اين حال او هفتم شهريورماه امسال عليرغم توصيه های پزشکی که فضای زندان را برای او خطرناک عنوان کرده بودند به زندان بازگردانده شد.
مهدی سحرخيز با اظهار اينکه پس از انتقال پدرش به زندان تا کنون از او بی خبر هستند، گفت:« متاسفانه از روزی که به زندان بازگشته تا به حال ما هيچ خبری از او نداشته ايم. وضعيت پدرم به دليل بيماری های که دارد حاد است و حتی شايد باعث فوتش شود. اگر اتفاقی برای پدرم بيفتد مسئولش شخص خامنه ای است. کسی که حتی کوچکترين انتقاد را هم نمی تواند تحمل کند و به همين دليل با روزنامه نگاران بازداشتی به دليل کينه های شخصی و خود بزرگ بينی بيش از اندازه اش رفتار بسيار بدی دارد.»
عيسی سحرخيز به اتهام توهين به رهبری و تبليغ عليه نظام به سه سال حبس و به دليل فعاليت های مطبوعاتی سابقش به دو سال حبس محکوم شده است. او در تيرماه سال ۱۳۹۰ نامه ای خطاب به احمد شهيد گزارشگر ويژه سازمان ملل نوشت و درآن خواست تا او هر چه زودتر به ايران سفر کرده و از نزديک وضعيت زندانيان سياسی را ببيند. يکسال پس از نوشتن اين نامه و درست يک روز قبل از ورود بان کی مون، دبير کل سازمان ملل به ايران او در اقدام ناگهانی از بيمارستان به زندان اوين منتقل شد و حتی در اين اقدام خانواده و تيم پزشکيش نيز در جريان قرار نگرفتند.
مهدی سحرخيز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شايد بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بيمارستان ببيند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با اين رفتار احتمال می دهم به دليل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبير کل سازمان ملل به ايران او را از بيمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا ديگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»
عيسی سحرخيز که از زمان بازداشتش در تيرماه ماه ۱۳۸۸ تا کنون حتی يک روز هم مرخصی نداشته است در تاريخ ۲۵ مرداد ماه سال جاری (۱۳۹۱) در نامه ای به دادستان تهران خواستار استفاده قانونی از حق مرخصی شد با اين حال نزديک به دو هفته بعد به جای مرخصی او را شبانه از بيمارستان به زندان منتقل کردند.
مهدی سحرخيز در پاسخ به اينکه آيا دادستان پاسخی به نامه پدرش داده است، گفت:« هيچ پاسخی داده نشده است. پدرم به درخواست رييس سازمان زندان ها و به دليل فشارهای که بر روی خانواده ام بود اين نامه را نوشت تا ثابت کند مسولان به او مرخصی و عفو حتی اگر خودش تقاضا کند نخواهند داد. پدرم فقط اين نامه را نوشت تا بعدها کسی نگويد که خودش هيچ وقت تقاضای عفو و مرخصی نداشته است. طبق قانون بايد مريض های صعب الاعلاج از حق عفو برخوردار باشند و پدر من هم طبق نظر کميسيون پزشکی قانونی و پزشکان خودش شامل حال عفو می شود و بايد به خانه منتقل شود. اما اين اتفاق نمی افتد.»
مهدی سحرخيز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شايد بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بيمارستان ببيند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با اين رفتار احتمال می دهم به دليل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبير کل سازمان ملل به ايران او را از بيمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا ديگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»