اولین مرخصی ابوالفضل عابدینی پس از چهار سال اسارت و تبعید

ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان کارون اهواز پس از ۵۲ ماه حبس برای اولین بار به مرخصی آمد.

به گزارش  کلمه، ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی  که از اسفند ۸۸ در زندان های تهران و اهواز در حبس بوده است، ساعتی پیش با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی با دو ضامن، به مرخصی ۱۰ روزه آمد.

ابوالفضل عابدینی زندانی سیاسی شکنجه های ستار بهشتی اوایل مرداد ماه به زندان اهواز تبعید شد، وی در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود.

عابدینی در حالی محکومیت ۱۲سال زندان خود را سپری می‌کند که تاکنون از حق استفاده از مرخصی نیز با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است.

ابوالفضل عابدینی در فاصله سالهای ۱۳۸۴تا ۱۳۸۶چندین بار توسط نیروهای امنیتی استان خوزستان بازداشت و این بازداشت‌ها منجر به صدور حکم یک سال حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب اهواز برای وی شد.

این زندانی سیاسی سبز در تاریخ نهم تیر ماه سال ۱۳۸۸بازداشت و در تاریخ ۴آبان با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی بار دیگر در تاریخ ۱۲اسفند ماه ۱۳۸۸در جریان دستگیری‌های گسترده‌ی کنش‌گران حقوق بشر ایران توسط سپاه همراه با ضرب و شتم در منزل پدری خود در رامهرمز خوزستان بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ۲الف زندان اوین منتقل شد.

درتاریخ ۱۵فروردین ماه در حالی که یک ماه از بازداشت وی نگذشته بود، دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی را به اتهامات ارتباط با دول متخاصم، فعالیت‌های حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم مربوط به پرونده پیشین عابدینی بود که به بازداشتش در تیرماه سال ۱۳۸۸و آزادی‌اش با قید وثیقه ۳۰۰میلیونی در آبان ماه همان سال منجر شده بود.

در فروردین ماه سال ۱۳۸۹یک سال بعد از صدور حکم اول، ابوالفضل عابدینی بار دیگر از سوی شعبه ۲۸دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد، این در حالی بود که وی در پرونده‌ی قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود. این حکم ۱۳اردیبهشت ۹۰به عابدینی ابلاغ شد و محکومیت وی به ۱۲سال زندان افزایش یافت.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله