محققان دانشگاه شهید بهشتی اعلام کردند:

افزایش ۱۵ درصدی شمار دختران فراری

نتایج پژوهشی در دانشگاه شهید بهشتی از افزایش ۱۵ درصدی تعداد دختران فراری در ماه‌های گرم سال می‌گوید. بنا به این پژوهش، وضعیت اقتصادی نامناسب و داشتن والدین زندانی یا معتاد از اصلی‌ترین دلایل فرار دختران جوان است.

به گزارش روزنامه تهران امروزبنا به نتایج تحقیق مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، ۸۵ درصد از دختران فراری در شهر تهران، از شهرهای دیگر به پایتخت فرار کرده‌اند.

بنا به گزارش این روزنامه، نتایج این تحقیق دانشگاهی حاکی از آن است که بیشتر این دختران از استان‌های ایلام، کرمانشاه، مازندران، گیلان و لرستان فرار کرده و به خیابان‌های کلان‌شهر تهران آمده‌اند.

این تحقیق دانشگاه شهید بهشتی حاکی از آن است که با آغاز تابستان، تعداد دخترانی که از خانه فرار می‌کنند به طور متوسط تا ۱۵ درصد افزایش می‌یابد.

تهران امروزبه نقل از مجید ابهری که ریاست تیم این پژوهش را برعهده داشته است، نوشت: «شرایط محیطی مثل روز و شب، سرما و گرما در افزایش بزهکاری تاثیر مستقیم دارد. با آغاز گرمای هوا سیر فرار از خانه نیز روندی صعودی را در پیش می‌گیرد

بررسی‌ها نشان می‌دهد که محدودیت‌های اعمال شده از سوی خانواده علیه دختران نیز با آغاز فصل تالبستان و تعطیلی مدرسه و دانشگاه شدت می‌گیرد. بالا رفتن هزینه‌های زندگی و فشار مشکلات متعدد اقتصادی نیز عملن دیگر به برخی از خانواده‌ها این امکان را نمی‌دهد که فرزندان خود را در تابستان به کلاس‌های آموزشی و تفریحی بفرستند.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرده است تحقیق آن‌ها نشان می‌دهد که ۷۶ درصد دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند، در خانواده‌هایی با مشکلات جدی خانوادگی یا با تجربه‌ طلاق والدین بزرگ شده‌اند.

یافته‌های این پژوهش می‌گوید که برخی از دختران نیز با پایان سال تحصیلی و نمره‌های نامطلوب کارنامه‌ تحصیلی، وقتی با فشار و دعوای والدین مواجه می‌شوند، خانه را ترک می‌کنند. والدین معتاد یا زندانی یکی دیگر از عواملی است که محیط خانه را متشنج و باعث فرار دختران می‌شود.

مشکلات معیشتی و اقتصادی، دلیل مهم دیگری برای فرار دختران از خانه اعلام شده است. با افزایش تورم، بیکاری و فشارهای اقتصادی بر مردم، احتمال می‌رود که روند صعودی فرار دختران جوان و نوجوان در آینده‌ نیز ادامه یابد.

روند نگران‌کننده‌ افزایش شمار دختران فراری در حالی صورت می‌گیرد که عملا هیچ نهاد دولتی، ‌مسئولیت رسیدگی به وضعیت دختران فراری را قبول نکرده است و نهادهای گوناگون انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه می‌روند.

در حالی که در سال ۱۳۸۹ فرمانده‌ی نیروی انتظامی تهران مدعی شد که نیروی انتظامی می‌تواند ظرف ۲ سال همه‌ی زنان و دختران فراری را جمع‌آوری کند، همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی به روزنامه‌ی تهران امروزگفت: « بیشتر ظرفیت مراکز نگهداری این زنان که زیر نظر سازمان بهزیستی بوده، خالی‌ست

مقامات پلیس پیش از این اعلام کردند که وظیفه‌ آنها تنها جمع‌آوری و برخوردبا دختران فراری است و بابت نگهداری و آموزش دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند، وظیفه‌ای ندارند.

مقامات جمهوری اسلامی ایران پیش از این بارها با تقاضای برخی از سازمان‌های غیردولتی که خواهان راه‌اندازی مراکز نگهداری و آموزشی برای دختران فراری بودند، مخالفت کرده است.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله