در بیانیه صدها تن از جوانان و حامیان دکتر حسن روحانی در استان فارس مطرح شد

اصلاح روابط خارجی، رونق اقتصاد و شکستن فضای امنیتی

بیش از هشتصد و سی نفر از جوانان و دانشجویان اصلاح طلب حامی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در استان فارس، با امضاء بیانیه ای، ضمن تبریک این پیروزی به ملت ایران و رئیس جمهور برگزیده، نقطه نظرات و مطالبات خود را خطاب به مردم و منتخب ایشان مطرح کردند.

جوانان و دانشجویان اصلاح طلب استان فارس، در بخش نخست این بیانیه، با تأکید بر شکنندگی ساختار قدرت در ایران و عدم تحمل مطالبات حداکثری از سوی ساختار از یک طرف و توصیف وضعیت کنونی کشور که بیشتر به یک زمین سوخته می ماند از طرف دیگر، ضمن توصیه به پرهیز از تندروی، تأکید کردند که لازم است همه در وهلۀ اول مطالبات حداقلی  را برگیریم، تا پس از برآوردن آنها به سراغ دغدغه های دیگر خود برویم، گرچه در همین مسیر نیز نه تنها نباید منتخب خود را تنها بگذاریم، بلکه باید با نهادسازی و نهادپروری از یک سو و نقد سازنده دولت و دولت مردان از دیگر سو، مددرسان دولت در انجام وظایفش باشیم.

امضاءکنندگان این بیانیه در ادامه با بررسی دلایل وقوع وضعیت اسفبار هشت سال گذشته، بخشی از آنچه که منجر به شکست اصلاح طلبان در انتخابات سال 1384 شد را ناشی از قصور بدنه اجتماعی دانسته و با نگاه انتقادی به دوران هشت ساله اصلاحات، بر این باورند که: ” پیروزیِ سترگ و دور از انتظاری که در دوم خرداد 76 به دست آوردیم، ما را مفتون و غره کرد و چنان شد که در برآورد قوا و توان خود راه به خطا بردیم و خود را بزرگ تر از آنچه درحقیقت بودیم پنداشتیم، و همین کژبینی موجب شد انتظاراتِ مان چنان زفت و فربه شود که برآوردن آن ها چندان مقدور نباشد و لاجرم نومیدی فراگیر موجب قهر از صندوق های رأی شد و کناره جوییِ ما و خزیدن به کنج خانه هایِ مان، پیروزی حریف را سهل تر کرد، این شد که به عوض اینکه اولویتِ دغدغه هایِ مان ایران زمین و تمامیت ارضی آن باشد، هر کس عَلم شخصی خود را بر افراشت و همین تشتت و آشفتگی نه تنها اصلاحات و اصلاح طلبی را به بن بست کج و پیچی انداخت، بلکه زمینه ساز آن شد که ایران و ایرانی چنین ایام تباه و تلخی را از سر بگذراند.”

این بیانیه در بخش دوم خود، با خطاب قرار دادن منتخب مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، مطالبات حداقلی ملت را حول سه محور “اصلاح روابط خارجی و تخاصم زدایی از آن”، “اصلاح شرایط اقتصادی و بهبود سطح معیشت ایرانیان و رسیدگی به نیازهای طبقۀ فرودست در کنارِ بازسازی طبقۀ متوسط” و “برداشتن سایۀ مرعوب کنندۀ نگاه امنیتی از نهادهای گوناگون و علي الخصوص دانشگاهها”، برشمرده و هشدار می دهد که مبادا ناتوانی در تحقق این مطالبات حداقلی اصلاح طلبانه، موجب شود تا فضا به دست افراطیون افتاده و مطالبات رنگ و بویی از جنس مطالبات حداکثری انقلابی بگیرند. هم چنین نگارندگان این بیانیه، با نقد وجوهی از عملکرد دولت مردان اصلاحات، از دولت “تدبیر و امید” خواسته اند تا با نگاهي به دور ازکوته بینی های فرقه گرایانه، از ظرفیتِ همۀ گروه های سیاسی دیگر استفاده کرده و شایستگان را بر مسند امور بنشاند و همچنین تدبیر خود را برای برآوردن نیاز های تمام طبقات اجتماعی به کار گرفته و به ویژه برای بهبود معیشت و سطح زندگی طبقات فرودست اندیشه کند.

دیگر مطالبات جوانان و دانشجویان اصلاح طلب فارس از منتخب مردم ، که البته به باور امضاءکنندگان می بایست با صبر و تدبیر و تحمل پی گیری شان نمود، ضمن هشدار این مسأله که شاید این پیروزی و فرصت پیش رو آخرین تیر ترکش کمان اصلاحات باشد، با تأکید بر لزوم پافشاری بر حقوق مردم و کوتاه نیامدن در برابر کسانی که نقض حقوق مردم را تکلیف خود می دانند، این چنین برشمرده شده است: ” بازگشت دوباره به قانون و قانون مداری، بازگرداندن فضای اعتماد به جامعه و درپیِ آن ترمیم فضای روانی جامعه، ایجاد دولت آشتیِ ملی، پرهیز از تکروی های ناشی از خود شیفتگی و بازگشت به شور و مشورت با متخصصان و خردمندان، برداشتن سانسور و فيلترينگ از عرصۀ فرهنگ و هنر و رسانه و به ویژه فضای مجازی، مجال دادن به اندیشه های مخالف و منتقد و پیگیری سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی و بدل کردن معاند به مخالف و مخالف به منتقد و منتقد به دوست، تلاش برای ایجاد عزم مشترک برای آزادی بندیان و رفع حصر حصریان، تأسیس و تقویت روزنامه ها و نشریات منتقد و مستقل، سامان دهی به وضعیت نشر، بازگشت احساس امنیت و آرامش و ثبات به زندگي مردم ، خصوصی سازی راستین و نه اختصاصی سازی صنایع ، هنر پروری و آبیاری کردن بذر موسیقی و تئاتر و سینما، پی گیری برای تأسیس و تقویت سازمان های مردم نهاد، کاستن از نقش نهادهای امنیتی و نظامی در عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست،کاهش نرخ تورم و بیکاری، فربه کردن سبد خرید خانواده‌ها، برداشتن نگاه قیم مآبانه از دانشگاه ها، پرهيز از نگاه‌هاي تنگ نظرانه و جناحي در انتخاب و اعمال مديريت در دانشگاهها، ارتقای سطح کیفی آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها و موسسات آموزشی، بهبود وضعیت صنفی دانشجويان، جلوگیری از اخراج و بازنشستگی زودهنگام اساتید و نیز ممانعت از ستاره دار شدن و اخراجِ دانشجویان به دلایل واهی و رفع اقدامات و برخوردهاي غيرقانوني گذشته.”

امضا کنندگان بیانیه هم چنین در پایان از رهبری نظام که این بار با تذکرهای خود راه را بر سالوس و قلب کاری دسیسه جویان بستند، تشکر کرده و دور اندیشی آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در حمایت بجا و بهنگام از دکتر روحانی را تحسین برانگیز دانسته و اقدام دکتر عارف در کناره گیری از عرصه رقابت را ستوده اند.

متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن به دست سایت ملی-مذهبی رسیده  به شرح زیر است:

«بسمه تعالی»
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
فأن مع العسر یسرا، ان مع العسر یسرا

شامگاهانِ یأس و بی اعتمادی، با تمام عجب و نازی که مي‌فروخت بار بربست و جایِ خود را به بامدادانِ امید و اعتماد بخشید. ما، دست به اتفاق برهم زدیم و نَفَسِ یأس را بُریدیم و خنجر بر حنجره نومیدی و کرختی کشیدیم، که “نومید مردمان را معادی مقدر نیست “. به کتفِ بسته قلم سوگند و به نان بیاتِ کودکان زاغه نشین، که ترانه با لب‌هاي ما وداع کرده بود و تبسم از دل‌هاي ما رخت بر بسته بود تا اینکه “یک شاخه در سیاهیِ جنگل به سویِ نور فریاد کشید ” و ایرانیان جویایِ روزنه‌اي از جنس نور، آن فریاد را پاسخی درخور دادند.

ساقه‌هاي سبز غنچه‌هاي بنفش به بار آوردند و غنچه‌ها در انتظار فردا، در انتظار شکفتن اند و عجبا سمومی که بر طرفِ بوستان برگذشته بود، مجالی برای جلوه ریاحینِ تر و بوستان‌هاي معطر وانهاده بود. ما صبر کرده بودیم و این تلخی را پاداشی بجز ظفر درخور نبود. اما راه صعب است و مقصد بَس بعید، و ما تازه در بدایتِ راهی هستیم که رسیدن به نهایتِ آن جز در پرتو همیاری و همگامی تک تک ما با یکدیگر میسور نخواهد شد. حال بجاست شیرینی این پیروزی را به ملت شریف ایران که هنوز دل درگرو اصلاح امور در چارچوب قانون دارند و نیز به جنابِ دکتر حسن روحانی که توانست اعتمادِ از دست رفته مردمان سرزمینی به قدمت ایران زمین را جلب کند، تبریک بگوییم. گرچه نکاتی هست که جا دارد برای تنویر اذهان ملت شریف ایران و جلوگیری از بروز مجدد فاجعه‌هاي اسف بار برای ایرانیان به آن‌ها اشاره کنیم:

یکم- ملت شریف ایران زمین

۱-برای احقاق مطالبات کمینه برحق ملت ایران، وظیفه ما حمایت از آرمان‌هاي رئیس جمهور برگزیده است، البته با به یکسو نهادن طبل تندروی، و تکیه بر اریکه اعتدال، که گفته اند “خیر الامور اوسطها “. دولت نه قادری مطلق، که وکیل مردمان است و اینجاست که موکلان نباید صحنه را خالی کنند، و نباید به وکیل خود نگاه بستانکارانه داشته باشند و بجاست که خواسته هایِ حقه خود را آرام و صبورانه پی گیری کنند. روشن است که همگامی و همیاری موکلان با وکیل خود، راه پیروزی و برآورده شدن مطالبات را سهل تر خواهد کرد. اینک وظیفه خطیری بر دوش ماست که گام به گام مطالبات خود را پیگیری و در برآوردن آن‌ها به رئيس جمهورمنتخب یاری رسانیم. نهادسازی و نهادپروریِ پایدار از گام های مهمی است که در این میانه باید برداشته شود؛ گامی که غفلت از آن خسران بسیار درپی خواهد داشت. در این میان نباید از وکیل خود مطالباتی را طلب کنیم که او قادر به انجام آنها نیست.

طلب مطالباتی که رئیس جمهور را یارایِ برآوردن آن نیست به معنای درانداختن وکیل در دام مهیبِ تقابل است، دامی که برون- رفت از آن بس دشوار خواهد بود، چراکه تجربه نشان داده که ساختار قدرت در ایران آنچنان شکننده است که توقعاتِ بیشینه و حداکثری مانعی خواهد بود بر راه تحققِ برنامه‌هاي اصلاحی و بهبود امور. چه بسا بهتر این باشد که در وهله اول کمینه‌ها را برگیریم، تا پس از برآوردن آن‌ها به سراغ دغدغه‌هاي دیگر خود برویم. چشم داشتِ معجزه از دستان رئیس جمهور منتخب توقعی نابجاست. نباید به خواست‌هاي نامعقول، مجال جولان دهیم و نباید بگذاریم عواطف و احساسات آنچنان جان گیرند و ستبر شوند که خردورزی را نحیف و رنجور کنند.

باید دست در دستِ یکدیگر، مطالباتِ خردپسندانه و تهی از هیجان خود را پی بگیریم. فراموش نکنیم که در شرایط فعلی رئیس جمهور منتخب، زمین سوخته‌اي را تحویل گرفته که آبادان کردن و سر سبز کردن آن ممکن نمي‌شود مگر به صبر و درایت بسیار. البته در این بین آنچه گام‌هاي ما را تثبیت و گذشتن از سنگلاخ‌هاي تند و تیز را تسهیل خواهد کرد، عصایِ نقد و نقادی است. ما نه تنها وکیل خود را مصون از محکِ نقد نمي‌پنداریم که او را حاجتمند به پرسش‌ها و تکانه‌هاي سنجشگرانه نیز مي‌دانیم و در این خصوص لقمه چین خوان مولای پارسایان علی (که درود بر او باد) هستیم که باور داشت نقد حاکمان نه تنها حقی از حقوق حقه مردم، که تکلیفِ ایشان نیز هست.

۲-آشکار است که چنین نیست که هشت سال نامبارکی که بر ما گذشت از ناکجا سر بر آورده باشد، هر درشتی که بر ما مي‌گذرد و ناملایماتی که از سر مي‌گذرانیم محصول کشته‌ها و کاشته هایِ خود ماست. بلایای این هشت ساله نیز ناشی از قصور گذشته ماست. بجاست که امروز گذشته خود را به تیغ نقد بسپاریم تا تلخی ایام چون زهر دیگربار کامِ مان را تباه نکند؛ پیروزیِ سترگ و دور از انتظاری که در دوم خرداد ۷۶ به دست آوردیم، ما را مفتون و غره کرد و چنان شد که در برآورد قوا و توان خود راه به خطا بردیم و خود را بزرگ تر از آنچه درحقیقت بودیم پنداشتیم، و همین کژبینی موجب شد انتظاراتِ مان چنان زفت و فربه شود که برآوردن آن‌ها چندان مقدور نباشد و لاجرم نومیدی فراگیر موجب قهر از صندوق‌هاي رأی شد و کناره جوییِ ما و خزیدن به کنج خانه هایِ مان، پیروزی حریف را سهل تر کرد، این شد که به عوض اینکه اولویتِ دغدغه هایِ مان ایران زمین و تمامیت ارضی آن باشد، هر کس عَلم شخصی خود را بر افراشت و همین تشتت و آشفتگی نه تنها اصلاحات و اصلاح طلبی را به بن بست کج و پیچی انداخت، بلکه زمینه ساز آن شد که ایران و ایرانی چنین ایام تباه و تلخی را از سر بگذراند.
آنچه گذشت درسنامه‌اي تواند بود که ما را اندرز مي‌دهد که دیگر حافظه خود را به دست فراموشی نسپریم و یاد ایام تلخ را از خاطر نزداییم و پشتِ کار را رها نکنیم و بدنه دولت و مدیران آن را از چشم انداز نظارتی خود خارج نکنیم.

دوم- رئیس جمهور منتخب مردم

۱-پیروزی در انتخابات ۹۲ بیش و پیش از هرچیز به واسطه نگرانی و دلهره مردم ایران زمین از وضع موجود بوده است. دلهره‌اي که حاکی از عشق ایرانیان به سرزمین شان است. هدف هر انتخاباتی بیرون از آن نهفته است. خواست انتخاب کنندگان، تغییر است؛ تغییراتی که اگر ایجاد نشوند به مطالبات افراطی بدل خواهند شد. تغییرات پایه‌اي که چنین انتخابی برای آن رقم خورد، چند محور کمینه و حداقلی دارد:

الف- اصلاح روابط خارجی و تخاصم زدایی از ارتباط ایران زمین با دیگر کشورهای جهان
ب- اصلاح شرایط اقتصادی و بهبود سطح معیشت ایرانیان و رسیدگی به نیازهای طبقه فرودست در کنارِ بازسازی طبقه متوسط
پ- برداشتن سایه مرعوب کننده نگاه امنیتی از نهادهای گوناگون، علي الخصوص دانشگاهها.
بی تردید این موارد، کمینه هایِ مورد نظر رأی دهندگان و ملت شریف ایران است. اگر رئیس جمهور محترم به هر دلیل نتواند چنین مواردی را محقق کند، این “کمینه‌هاي اصلاح طلبانه ” به دست افراطیون خواهند افتاد و جامه دیگری خواهند پوشید و به “بیشینه‌هاي انقلابی ” بدل خواهند شد. بیشینه هایی که ملت ایران همواره از آن‌ها دچار خسران و زیان شده است و مصادیق آن در دهه‌هاي گوناگون پس از پیروزی انقلاب فراوان یافت مي‌شوند.

۲-آنچه در این هشت ساله تباه بر مردم ایران زمین گذشت، فاجعه نامیمونی بود که باید راه بر تکرار آن بسته شود. لازمه سر بَر نکردن دوباره چنین ایامی آسیب شناسی درست و موشکافانه دولت اصلاحات است. در شکست مهیبِ سال ۸۴، علاوه بر موارد پیشتر گفته، مجموعه حاکمانِ اصلاح طلبِ وقت نیز قصور داشته اند. عنایت ویژه به قشری خاص و بی توجهی دولت- مردان به دغدغه‌هاي طبقات فرودست، استفاده از برخی مدیران ناکارآمد و ناسالم و فرصت طلب که در پوستینِ آرمان‌هاي اصلاح طلبانه، صرفاً در پی برآوردن منافعِ شخصی خود بودند، رجحان دغدغه‌هاي سیاسی بر دغدغه‌هاي اقتصادی، فقدان رویکرد فراجناحی در برگزیدن مدیران،عدم استفاده از ظرفیت‌هاي قانون اساسی و گنجایش های تقنینی، از جمله دلایلی بود که آن شکست سیاه را رقم زدند. این راه خطا را، رفتنِ دوباره نشاید. اینبار افسار قدرت از دست کسانی خارج شده است و همین، آنان را به منتقدان دولت فعلی بدل خواهد کرد.

دولت “تدبیر و امید ” باید با نگاهي به دور ازکوته بینی‌هاي فرقه گرایانه، از ظرفیتِ همه گروه‌هاي سیاسی دیگر استفاده کرده و شایستگان را بر مسند امور بنشاند. همچنین باید تدبیر خود را برای برآوردن نیاز‌هاي تمام طبقات اجتماعی به کار گرفته و به ویژه برای بهبود معیشت و سطح زندگی طبقات فرودست اندیشه کند تا دیگربار شعار‌هاي توخالی و مردم فریب، کار از پیش نبرند و بی اثر شوند؛ چراکه فرودستان که در رفع نیاز‌هاي خود درمانند و شکاف میان طبقات که بیشتر شود، فرصت طلبان مفهوم شریف عدالت را به ورطه ابتذال کشانده و به سود خود مصادره و محبوس كرده و ردای تنگ خود را بر جامه آن مي‌پوشانند.

۳-شرایط خطیر و نگران كننده پیش از انتخابات، زمینه‌اي فراهم کرد که نهال امید در آن جوانه زد. امیدی که در اندرون جان‌هاي ایرانیان پاگرفته، جوانه ترد و نازکی است که نیاز به مراقبت‌هاي بسیار دارد تا شکوفان شود و به ثمر بنشیند. این جوانه بزرگ ترین سرمایه شما به عنوان رئیس جمهور برگزیده مردم است و همین سرمایه گران بود که منجر به پیروزی شد. باید بخاطر داشت که این تیر شاید آخرین تیر ترکش کمان اصلاحات باشد که باید درست و دقیق رها شود و به جای درست بنشیند که اگر این تیر به هدر رفت، ندامت جای آن را خواهد گرفت و دیگر دست و دندان گزیدن سودی نخواهد داشت.

در این عرصه، قرمزی خط حقوقِ حقه مردم باید از هر رنگ دیگری پر رنگ تر باشد. مدارا اگرچه فضیلتی پسندیده است اما قطعا مدارا با نانجیبانی که نقضِ حقوق مردم را تکلیف خود مي‌دانند، روا نیست.
حال که گفتنی‌ها رابه زبان آوردیم، قدر ناشناسانه است اگر رفتار‌هاي درخور ستایش را نستاییم؛ درایت رهبریِ نظام در خور ستایش است که اینبار با تذکارهایِ به هنگامِ خود طمعِ طامعان را نقش بر آب کرده و راه بر سالوس و قلب- کاریِ دسیسه جویان بستند.

دوراندیشی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام والمسلمين سید محمد خاتمی در حمایت بجا و بهنگام خود در بزنگاه انتخابات، تحسین برانگیز بود و نشان داد که صبر پیشه کردن و پرهیز از ترک- تازی های دو اسبه در سپهر سیاست، منجر به شیرین کامی صابران خواهد شد. دکتر محمد رضا عارف را مي‌ستاییم که با کناره گیری بهنگام خود از عرصه رقابت مجال بیشتری برای ظفرمندیِ رئیس جمهور برگزیده فراهم کرد. بخشی از پیروزیِ امروز، حاصلِ چشم پوشی عارفانه و عالمانه او از میوه شیرین قدرت بود. داوطلبانِ دیگر و نیز هواداران محترم آنها در خور قدردانی اند که با حضور خود تنور انتخابات را گرم تر کردند، امید که همه دست در دست یکدیگر بگذاریم تا بار دیگر این وطن دوباره وطن شود.

دست آخر، بازگشت دوباره به قانون و قانون مداری، بازگرداندن فضای اعتماد به جامعه و درپیِ آن ترمیم فضای روانی جامعه، ایجاد دولت آشتیِ ملی، پرهیز از تکروی‌هاي ناشی از خود شیفتگی و بازگشت به شور و مشورت با متخصصان و خردمندان، برداشتن سانسور و فيلترينگ از عرصه فرهنگ و هنر و رسانه و به ویژه فضای مجازی، مجال دادن به اندیشه های مخالف و منتقد و پیگیری سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی و بدل کردن معاند به مخالف و مخالف به منتقد و منتقد به دوست، تلاش برای ایجاد عزم مشترک برای آزادی بندیان و رفع حصر حصریان، تأسیس و تقویت روزنامه‌ها و نشریات منتقد و مستقل، سامان دهی به وضعیت نشر، بازگشت احساس امنیت و آرامش و ثبات به زندگي مردم ، خصوصی سازی راستین و نه اختصاصی سازی صنایع ، هنر پروری و آبیاری کردن بذر موسیقی و تئاتر و سینما، پی گیری برای تأسیس و تقویت سازمان‌هاي مردم نهاد، کاستن از نقش نهادهای امنیتی و نظامی در عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست،کاهش نرخ تورم و بیکاری، فربه کردن سبد خرید خانوادهها، برداشتن نگاه قیم مآبانه از دانشگاه ها، پرهيز از نگاههاي تنگ نظرانه و جناحي در انتخاب و اعمال مديريت در دانشگاهها، ارتقای سطح کیفی آموزشی و پژوهشی دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی، بهبود وضعیت صنفی دانشجويان، جلوگیری از اخراج و بازنشستگی زودهنگام اساتید و نیز ممانعت از ستاره دار شدن و اخراجِ دانشجویان به دلایل واهی و رفع اقدامات و برخوردهاي غيرقانوني گذشته، گام هایی هستند که باید با صبر و تدبیر و تحمل برداشته شوند که به قولِ خواجه اهل راز شیراز، “مرغ زیرک چون به دام افتدتحمل بایدش. ” امید که كارنامه دولت کنونی چنان پرتلالوء و درخشان باشد که در دوره‌هاي بعدی انتخابات، ارجاع به آن آنچنان آبِرو بیاورد که چشمان ناقدان و دشمنان بدان خیره بماند.

 

 

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله