اعتراف علی آبادی پس از 5 سال

احمدی نژاد دستور برکناری دایی را صادر کرد

محمد علی آبادی در گفت و گویی با خبرگزاری تسنیم ، نکاتی جالب را درباره 8 سال مدیریت ورزشی اش گفته است . 

وی در این مصاحبه تاکید کرده احمدی نژاد دستور برکناری دایی را صادر کرد. این برای نخستین بار است یک مقام رسمی دولت نهم نسبت به دخالت آشکار رئیس دولت وقت در برکناری علی دایی اعتراف می کند. 

علی آبادی در این گفت و گو نکاتی را در مورد تنش خود با سعید لو جانشین وی در سازمان تربیت بدنی عنوان کرده است. 

گزیده ای از گفت و گوی علی آبادی با تسنیم به نقل از خبرآنلاین به شرح زیر است:

*آقای احمدی نژاد به من گفت باید در فدراسیون فوتبال تغییراتی بسیار اساسی صورت بگیرد. منظور او تغییر دادکان نبود؛ بلکه موضوع از دید ایشان خیلی عمیق‌تر از این صحبت‌ها بود اما من مدیر بودم و باید بر اساس آن چیزهایی که وجود داشت و می‌دیدم، تصمیم می‌گرفتم نه دیدگاهی که ایشان داشتند. باید فضای موجود در داخل و خارج از کشور را در این خصوص می‌دیدم. با فضای بین‌الملل در موارد مختلف کار کرده بودم و می‌دانستم نباید بی‌گدار به آب بزنیم و به نوعی رفتاری کنیم که برای ما مشکل ایجاد شود. به همین دلیل من هیچ اقدامی در خصوص برکناری دادکان انجام ندادم.

*آقای احمدی‌نژاد باتوجه به شناختی که من از فوتبال داشتم، اعتقاد داشت اگر به فدراسیون بروم، فوتبال خیلی می‌تواند موفق باشد. شاید 15 روز خدمت ایشان در خصوص این موضوع صحبت کردم و گفتم من رئیس سازمان تربیت بدنی هستم و صلاح نیست رئیس یک فدراسیون هم باشم اما ایشان برای این کار مصر بود. برخلاف میل باطنی و به عنوان آخرین نفر برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال نام نویسی کردم. در هر صورت این نظر رئیس جمهور بود و من باید از آن تبعیت می‌کردم. بعد از آن هم که اعلام کردند کاندیدا شدن من ایراد دارد، از حضور در انتخابات کناره‌گیری کردم.

*آوردن دایی دستور احمدی‌نژاد نبود. روی چند گزینه کار شد. دایی، قطبی، قلعه‌نویی و چند گزینه دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتند که در نهایت دایی به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی شد. احمدی‌نژاد در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی نظری نداشت و صحبتی با من نکرد اما در برکناری او پس از اینکه آن باخت‌ها پیش آمد، نظر احمدی‌نژاد این بود که دایی دیگر نمی‌تواند کاری انجام دهد. نظر احمدی‌نژاد برکناری دایی بود. با این حال ایشان در ورزش دخالت نمی‎کرد چون روحیه من طوری نبود که بخواهم دخالت را بپذیرم. برای چه چیزی نتوانستم در وزارت نفت حضور پیدا کنم؟

*مشکلم با عباسی خیلی کمتر بود. آقای سعیدلو با خودش هم تنش داشت. فکر نمی‌کنم کسی وجود داشته باشد که با ایشان دچار مشکل نشده باشد. ما اعتقاد داشتیم که نباید در مسائل کمیته ملی المپیک دخالت شود چراکه این کمیته یک واحد مستقل است. البته این را باور داریم که باید به وزیر ورزش یا رئیس سازمان وقت پاسخگو باشیم و دیدگاهش را مورد توجه قرار دهیم ولی قرار نیست هر چیزی که گفته شود انجام شود.

 

*این دروغ محض است و کسانی که مدعی این حرف هستند خوب است بیایند و با هم انگلیسی صحبت کنیم. در این صورت حتما آن افراد خجالت خواهند کشید. با اینکه مثل آقایان در انگلیس و آمریکا درس نخوانده‌ام اما انگلیسی‌ام در حد خوبی است و افتخار دارم زیر نظر اساتید ایرانی و در دانشگاه ایرانی درس خوانده‌ام و یک مهندس ساختمان و مهندس معمار موفق بوده‌ام.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله