به خاطر شهادت در مورد آثار شکنجه بر بدن ستار بهشتی

ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز تبعید شد

در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی اش قرار داشت به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین امروز دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.

به گزارش کلمه، ابوالفضل عابدینی یکی از زندانیان سیاسی سبز حاضر در بند ۳۵۰ زندان که طی روزهای گذشته به عنوان شاهد مقابل بازپرس ویژه قتل ستار بهشتی حاضر شده و در مورد وضعیت و نامه ستار بهشتی شهادت داده بود، پنجشنبه بدون اطلاع قبلی به زندان اهواز تبعید شد.

ستار بهشتی در مدت حضور خود در بند ۳۵۰ علاوه بر تنظیم شکایت نامه تمام جزئیات شکنجه ها و هتاکی های بازجویان را به اطلاع ابوالفضل عابدینی و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی رسانده بود.

ابوالفضل عابدینی نصر به هنگام ترک بند ۳۵۰ ضمن سخنانی گفته است: بارها به عنوان شاهد به بازپرسی ویژه احضار شده و روایت خود را از شنیده ها و دیده ها و آثار شکنجه های ستار بهشتی گفته ام و همچنین در حضور بازپرس تاکید کرده ام که مانند پرونده های قبل (اشاره به حوادث کهریزک) نباید جای شاهد با قاتل در پرونده عوض شود و قاتل نباید همچون دفعات قبل تا بالاترین مقامات ارتقاء پیدا کند.

همچنین این زندانی سیاسی به هنگام ترک بند ۳۵۰ اعلام کرده که اعتصاب غذای نامحدود خود را در اعتراض به تبعید غیرقانونی خود و حوادث پیش آمده آغاز کرده و عواقب هرگونه رخدادی در این خصوص بر عهده مقامات قضایی خواهد بود.

وی همچنین در مراسم ترحیمی که زندانیان بند برای ستار بهشتی برگزار کرده بودند نیز سخنرانی کرده بود.

انتقال وی به زندان اهواز در حالی صورت گرفته است که کارشناسان پرونده با مرخصی وی موافقت کرده و اعلام کرده بودند که در روزهای آینده او  را به مرخصی خواهند فرستاد.

در همین راستا روز پنج شنبه زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با برگشت دادن ظرف های ناهار و شام از ابوالفضل عابدینی حمایت کرده و به اقدامات غیر قانونی مقامات قضایی و زندان اعتراض کرده اند.

زندانیان سیاسی این بند پیش از این نیز در شهادت نامه ای از آنچه که درباره ی شکنجه شدن ستار بهشتی دیده بودند خبر داده و تصریح کرده بودند که آثار شکنجه هایی که این وبلاگ نویس درباره ی آن سخن گفته بود را مشاهده کرده اند.

همچنین صبح امروز کلمه خبر داده بود که به رغم تلاش های پلیس فتا برای سرپوش گذاشتن بر جنایت اخیر، جمع بندی گزارش های ارائه شده به نهادهای مسئول حاکی از آن است که این زندانی سیاسی در بازجویی ها توسط بازجویان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته، به طوری که این شکنجه‌ها باعث از کار افتادن کلیه و مرگ او در روز شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۱ در بازداشتگاه پلیس فتا شده است.

در همین راستا صبح امروز آملی لاریجانی با بیان اینکه عناوینی مثل کهریزک ۲ تلاش‌های بیگانگان است مدعی شده است که افراد آگاه و ناآگاه داخلی دارند آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. این در حالی است که این اصطلاح را ۴۱ زندانی سیاسی گفته بودند و بی شک اگر شهادت این ها و سند شکایت ستار به رییس زندان اوین وجود نداشت این فاجعه نیز مانند بسیاری دیگر از موارد مشابه دیگر در سکوت و یا تکذیب و پنهان کاری مسئولان مربوطه به فراموشی سپرده می شد.

ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهامات ارتباط با دول متخاصم، فعالیت‌های حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم و یک سال بعد از صدور حکم اول، بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد، این در حالی بود که او در پرونده‌ی قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود. او در طول دوران محکومیت ۱۲ ساله اش بند ۶ زندان کارون و بند ۳۵۰ زندان اوین از حق استفاده از مرخصی با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله