کابوس رد توافق برای رئیس جمهور آمریکا

آیا فریاد اوباما از سر ناامیدی است؟

دیوید ایگناتیوس، ستون نویس مشهور واشنگتن پست در یادداشتی برای این روزنامه نوشت:آیا اوباما می تواند با حمایت سیاسی نسبتا اندک، تغییری بزرگ و تاریخی در مسیر کشورش ایجاد کند؟ این همان چالشی است که باراک اوباما در زمان اصلاح برنامه بهداشت و درمان از طریق کنگره با آن روبرو بود و این همان مشکلی است که حال برای جلب حمایت از یک توافق هسته ای با ایران، با آن روبرو است.

 به گزارش  فرارو به نقل از واشنگتن پست، اوباما طی هفته گذشته که در مورد ایران صحبت می کرد، کاملا مطمئن و مبارز بود. او سخنرانی قوی را ایراد کرد و طی آن به برشماری فضایل توافق پرداخت. اما او در سخنرانی خود صحبت های دوحزبی هم داشت که مخالفان را آزرد و جای سوال دارد که آیا این سخنرانی که از نظر تحلیلی به استادی انجام شد، هیچ رای را به حمایت از توافق اضافه خواهد کرد.

 اوباما در این مورد، زمینه های مختلف سیاست خارجی ریاست جمهوری خود را با هم ترکیب می کند: لزوم کار با شرکای بین المللی و ارتباط با دشمنان؛ خطر «طرز فکر» یک جنگ عراقی که راه حل نظامی را به راه حل دیپلماتیک ترجیح می دهد. به ندرت دیده شده که اوباما تا این اندازه مصمم باشد که حق با او است و اینکه دیدگاه های متضاد، همانطور که در سخنرانی چهارشنبه نیز به آن اشاره کرد «معنا ندارند.»

 این روحیه مطمئنا به سخنرانی روز چهارشنبه وی در دانشگاه آمریکا قدرت داد، دانشگاهی که با هدف یادآوری سخنرانی مشهور جان اف کندی در آن دانشگاه که بنیان های تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی را ایجاد کرد، انتخاب شده بود. اوباما گفت به عنوان یک رئیس جمهور با انتخاب های سختی روبرو شده اما در این مورد شمار مزایا و معایت حتی به هم نزدیک هم نیستند.

 با اوباما موافقم. این توافق دست کم برای 15 سال، محدودیت های مشخص و قابل راستی آزمایی را بر توانایی ایران در تولید تسلیحات هسته ای اعمال می کند. کسانی که گمان می کنند تحریم های بیشتر می تواند توافق بهترین به دنبال داشته باشد، همانطور که اوباما در دانشگاه آمریکایی گفت یک نقشه خیالی ارائه می کنند.

 مشکل اوباما این است که برای بسیاری از اعضای کنگره که تحت فشار گروه های لابی گر اسرائیل و تردید نسبت به ایران قرار دارند، مسئله محسوس تر است. به نظر می رسد اوباما مصمم است که این مسئله را به نتیجه برساند و در این راه تنها به دنبال کسب آرای کافی برای تصویب توافق در کنگره است. اما شاید عاقلانه تر این باشد که او به دنبال یک بنیان گسترده تر باشد، مثلا بسته را پیشنهاد کند که به کنگره اجازه می دهد بر اجرا و راستی آزمایی این توافق نظارت کند.

 تاریخ نشان داده که اقدامات دیپلماتیک بزرگ در خارج، زمانی بهترین کارایی را دارد که از حمایت کامل در داخل برخوردار باشد. اما اوباما دورنمای مسئله را می نگرد، اینکه در واشنگتن به شدت قطبی شده امروز، چنین اجماع گسترده ای غیرممکن است.

 اوباما روز چهارشنبه پس از سخنرانی خود در جمع معدودی از خبرنگاران گفت: «میزان قطبی بودن در حال حاضر در واشنگتن آنقدر است که فکر می کنم اگر درمانی برای سرطان ارائه می کردم، تصویب آن هم باعث اضطراب و تنش می شد.» این صحبت خنده دار و بامزه بود اما من فریاد ناامیدی را از آن شنیدم: این رئیس جمهور مطمئن است که در مورد ایران حق با او است اما در عین حال مطمئن است که اکثریت جمهوری خواهان کنگره به حرف او گوش نخواهند داد.

 اوباما به واقع توافق ایران را تعریف دستاورد سیاست خارجی دوره ریاست جمهوری خود می داند. مدل او تنها مانند جان اف کندی نیست که به دنبال تنش زدایی با شوروی بود، بلکه الگویی از سفر ریچارد نیکسون به چین است. اوباما می گوید: «هیچ تردیدی نیست که پس از شش سال و نیم، بسیار بیش از گذشته در مورد ارزیابی هایی که انجام می دهم اطمینان دارم و مطمئنا سریعتر می توانم اتفاقات را پیش بینی کنم.»

 درست است، اما آیا او می تواند کشور را با خود همراه کند؟ در مورد پروژه ای با اهمیت توافق ایران، چیزی بیش از تلاش صرف برای جلب حمایت سیاسی گسترده تر لازم است.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله