روزنامه شرق درباره بازگشت احمدی نژاد نوشته است: اثرات سوء شوک افزایش قیمت حاملهای انرژی و پرداخت یارانه نقدی به همه مردم احتمالا تا چهار دهه دیگر نیز دست از سر ایران برنمیدارد؛ اما گویا متولیان این شوک یا بهتر بگوییم، جریان حامی احمدینژاد، خاطره خوبی از این کار دارند و حالا خبر از واردکردن شوکهایی به مراتب قویتر مانند پرداخت ارقام هنگفت یارانه میدهند و از آن بهعنوان ابزار تبلیغاتی خود برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آتی استفاده میکنند. فرشاد مؤمنی در اولین جلسه عمومی سخنرانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی که به بحث اقتصاد مقاومتی با عنوان «بحران توسعه، برنامه ششم و اقتصاد مقاومتی» اختصاص داشت، بر سه نکته تأکید کرد. اول اینکه مفهوم اقتصاد مقاومتی به درستی تفهیم شود. دوم اینکه باید مراقب سوءاستفاده از مقوله اقتصاد مقاومتی علیه مقاومت اقتصاد بود و سوم پیمودن مسیری که واقعا به برنامهریزی برای مقاومسازی اقتصاد بینجامد و دراینبین شواهدی از دولت گذشته و ساختار اقتصاد سیاسی کشور مطرح کرد که هرکدام میتواند اقتصاد مقاومتی را با چالشی جدی مواجه کند.
مومنی در بخش دیگری از اظهارات خود گفته است: همین حالا فردی که بیسابقهترین فاجعهها را به ایران تحمیل کرده و برآورد من این است که شوکهای ناشی از طرز اداره کشور در زمان ریاستجمهوری ایشان حداقل تا چهار دهه دیگر گریبان ایران را رها نخواهد کرد گویا از شوک ٨٩ لذت برده و حالا طرفدارانش، شوکهایی چندین برابر قویتر از شوک ٨٩ را بهعنوان عنصر تبلیغاتی برای حضور این فرد در انتخابات ریاستجمهوری بعدی مطرح میکنند. واقعا در کشوری که به معنای دقیق کلمه اقتصاد مقاومتی فهم نشده است این اتفاق میافتد؛ کسی که به دلیل ضربههای مهلک به کشور باید مواخذه شود حالا از ضربههای مهلکتر بهعنوان ابزار تبلیغاتی مدد میگیرد و آب هم از آب تکان نمیخورد. اگر کسی یک راه اصلاحگرایانه برای کشور توصیه کند احتمال اینکه مورد برخورد جدی قرار بگیرد، بیشتر است از کسی که از این راههای عوامفریبانه و ویرانکننده ایران برای خود کسب محبوبیت کند. بنابراین در کادر مشخصکردن مواضع اعمال حساسیت به تغییرات و شوکها، تجربیات کشورهای صنعتی که فقط روی منتخبی از شوکها متمرکز شده بودند به هیچوجه برای ایران کافی نیست. تجربه فاجعهآمیز شوک نرخ ارز و شوک حاملهای انرژی باید از زاویه نابودکردن بخش بزرگی از توان مقاومت اقتصاد و جامعه ایران ارزیابی کارشناسی شود. مسئله کلیدی این است که اگر ما کانون تمرکز خود را مشخص نکرده باشیم، درست مانند این است که در مسیر دنبالکردن عدالت در دولت قبلی حرکت کنیم که شعار عدالت دادند و شاخص فلاکت در ماههای پایانی مسئولیتشان دوبرابر ماههای ابتدایی قبول مسئولیتشان بود.