خجسته باد نوروز

ما در ایران مان با آتشفشانی از آلودگی و ستم و دزدی روبرو بودیم و کمتر روزی را گذراندیم که آگاهی از دستبردهای کلان به دارائی ملی مان نشنویم و از بند و بست روزنامه ها و روزنامه نگاران نشنویم و از بگیر و ببند ها نشنویم و از بالای چوبه دار رفتن ها نشنویم و از نادارتر شدن نادارها نشنویم , و خالی تر شدن سفره انبوه کم درآمدها را نبینیم , دزدی سالاران را همچنان بر اریکه زور نبینیم و نیزهمچنان غمدار زندانیان بسیار گرامی مان باشیم که تنها بابت اندیشه ورزی بجز آنچه که زورمداران می خواستند در گوشه زندان به زندگی رنجبارشان ناگزیر تن داده اند .

یکبار دگر نسیم نوروز وزید – دل ها به هوای روزنو باز تپید
نوروز و بهار و بزم یاران خوش باد – در خاک وطن , نه در دیار تبعید
نوروز نماد جاودان شدن است – تجدید جوانی جهانی کهن است
اینها همه خوبتر که هر نو شدنش – باز آور نام پاک ایران من است
دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم – از آنکه درست عهد و پیمان باشیم
بادا که که چو نوروز رسد دگربار – با سفره هفت سین در ایران باشیم .

بخشی از شعرنعمت آزرم

بله یکبار دیگر نسیم نوروز وزید . سالی گذشت و سال نوئی را آغاز می کنیم .
بهار با همه زیبائی ها و شگفتی هایش بر ما رخ می نماید و ما را به شور و شادی فرا می خواند . وقتی از بهار می گوئیم به روئیدن دوباره , به شکفتن پس از زمهریر زمستان , به نوشدن و به دوباره برخاستن می اندیشیم . تنها خانه مان را نمی تکانیم , که زندگی مان را و اندیشه مان را و آرمانها و آرزوها یمان را هم خانه تکانی و گردگیری می کنیم و بهمراه این جنبش شورآفرین هستی در نیمکره مان , ما هم نگاهی نو به خودمان می افکنیم .
از سوی دیگر گرچه در زیبائی و شکوه بهار , زندگی مان را پر از چاشنی شادی و شادمانی , رویش و سبزینگی می کنیم و اگرچه با بزرگداشت آئین های چند هزاره ای نوروزمان , دیرینۀ بالیدنی فرهنگی مان را یادی دوباره می کنیم و برخود می بالیم که نخستین مردمی بودیم وهستیم که از دیرباز تاریخ اینچنین ماهرانه و زیبائی شناسانه چرخش سال را و خیزش دوباره طبیعت را و بهار را جشن می گرفته ایم و به جهان بیرون از خویشتن مان می پرداختیم و شادی را بین همگان و همگنان پخش می کردیم , هم خود پوشش نو به تن می گردیم و هم آنانی که توان نوپوشیدن نداشتند را می پوشاندیم. ولی در این روزگاران با نگاهی به کشورهای همسایه و سرزمین های نزدیک , بهانه های بسیار برای بزرگداشت هرچه با شکوهتر این آئین هایمان داریم .
هنوز از اندام همسایه خاوری مان عراق خون می چکد و در همسایگی باختری مان افغانستان که با ما از یک تبارند و مانند ما نوروز را گرامی میدارند , ویرانی ها و کشتارها و درگیری ها روان است که مزه هر آئین شادمانی را برایشان تلخ می کند .
در سوریه که خون بیش از دویست هزار نفر نقش بر زمین است بیش از سه میلیون نفر خانه و کاشانه شان را رها کرده و در کشورهای دیگر در اردوگاهها می زیند و بیش از شش و نیم میلیون نفر در درون میهن شان در زیر چادر ها و غار ها به زندگی دردناکی دچارند که حتا برای سیرکردن کودکانشان می بایست جانها بکنند و سختی ها ببینند و کوچک شدن های روزانه را بجان بخرند .
در این روزهای خوش، من ,هم فرارسیدن بهار، گاه روئیدن و عشق را و هم سال نو را و هم نوروز باستانی مان را بهمه هم میهنانم خجسته باد می گویم .
ولی بیش از آن به هم میهنانم برای خردورزی ها و نمایش ستایش انگیز آگاهی ملی شان که همه ترفند های اهریمنان را برای همسان و هم سرنوشت کردن ایران به عراق و افغانستان و سوریه و لیبی نافرجام گذاشتند و یکپارچگی میهن شان را گرچه با دندان بر جگر نهادن، نگهداری کردند و اندام پاک ایران را خونین نخواستند؛ آفرین ها می گویم و ستایشهای بسیار می کنم .
از سوی دیگر نه تنها ما ایرانی ها , بلکه همه جهان زمستانی بسیار سخت و سهمگین را پشت سر گذاشتیم .
ما در ایران مان با آتشفشانی از آلودگی و ستم و دزدی روبرو بودیم و کمتر روزی را گذراندیم که آگاهی از دستبردهای کلان به دارائی ملی مان نشنویم و از بند و بست روزنامه ها و روزنامه نگاران نشنویم و از بگیر و ببند ها نشنویم و از بالای چوبه دار رفتن ها نشنویم و از نادارتر شدن نادارها نشنویم , و خالی تر شدن سفره انبوه کم درآمدها را نبینیم , دزدی سالاران را همچنان بر اریکه زور نبینیم و نیزهمچنان غمدار زندانیان بسیار گرامی مان باشیم که تنها بابت اندیشه ورزی بجز آنچه که زورمداران می خواستند در گوشه زندان به زندگی رنجبارشان ناگزیر تن داده اند .
جهان نیز در سالی که گذشت روزهای دردناک بسیار در همه گوشه و کنار خود گذراند .
با گسترش چشمگیر ارتباطات . انفجار اطلاعات، دهکده جهانی که در آن می زئیم کوچکتر از آن شد که سر در لاک خود فروبریم و بجز خود نبینیم . بویژه که سرنوشت ما سخت در گرو بده بستانها و کرد و کارهای دیگران بویژه قلدارن جهان است .
دیکتاتوری یونیورسال در سال گذشته نفس گیرتر شد و دموکراسی یونیورسال چند گام به عقب نشست . خواستند که ما همه نگاهمان را به سربریدن چند آمریکائی و انگلیسی بدوزیم و سر بریدن هشتاد نفر در یکسال در عربستان را نبینیم . شرم آور ترین نمایش شارلاتانیسم را در مرگ عبدالله سعودی تماشاگر شدیم که اربابان جهان اورا پیکارگر همزیستی انسانی در نزدیک تر کردن دین ها و تلاشگر خستگی ناپذیر صلح و ثبات نامیدند و برای کرنش به او با هم به مسابقه پرداختند . و پنهان کردند که عبدالله سعودی نه تنها در این چند سال گذشته بلکه از دورتر ها و دیرتر ها با هزینه کردن میلیارد ها دلار وهابی گری را در کشور های اسلامی نهادینه کرد که از برآیند آن، جهان با پدیده های ناپاکی چون القاعده و طالبان و داعش و بوکوحرام روبرو شد .
و او بود که تضاد آنتاگونیستی کشورش را شیعه بنا نهاد و با تلاشی بی وقفه به آتش جنگ های فرقه ای دامن زد .
و باز نگذاشتند که ما به کشته شده های پهپادها در پاکستان , افغانستان , یمن , سومالی و جاهای دیگر که راشل مادو در کانال ام اس ان بی سی شمار آنها را تا آغاز سال2014 بیش از چهار هزار نفر اعلام کرد , بیندیشیم و حتا از آن آگاه شویم .
وقتی که گمراهانی که خود از فرآورده های همان اندیشه وهابی گری و قربانیان ستم جهانی بودند چند یاوه گو را در پاریس کشتند ماشین فکرسازی امپایر براه افتاد آنچنان که حتا برخی از خوش اندیشان هم میهن ما هم همراه آن بازیگران , خود را شارلی اعلام کردند و هیچ نپرسیدند که چرا وقتی یازده ژورنالیست بدست “تروریست نتانیاهو” در غزه کشته شدند , اینان فریاد نزدند که منهم عبدالله و ایاد و دیگرکشته شدگان آن جنایت هستم و یا ژورنالیست هائی که جرج بوش در عراق با هدف گیری مشخص آنان را کشت، غمی به این شارلی های وطنی نرسید و آن جنایت را با حمله به روزنامه سلام مشابه ندانستند . و زندانیان ژورنالیست در فرانسه و اسرائیل و دیگر کشور های مدعی اربابی جهان که تنها بزه آنان شوخی کردن با خاخام ها و یا هولوکاست بود را هرگز ندیدند . نه سوگوار کشته ها و نه غمدار در زندان گرفتار شده ها از ژورنالیست ها شدند .
با چشم خود نمایش چندش آور در خیابانهای پاریس را دیدند که دروغگویان و دیکتاتورها و تروریست ها و دزدان , بازو به بازو رژه رفتند و از آزادی بیان دفاع کردند . و اینان دادشان به هوا نرفت و از دستکم گرفتن خرد انسانها نه فریاد زدند و نه گله کردند .
کورپوروکرات ها نگذاشتند که کودتای بر علیه دولت اوکراین را با سردمداری ویکتوریا نولند دستیار جان کری و سناتور مک کین و به کارکرد نئونازی ها و دیگر دست راستی های تندرو را ببینیم و خواستند که همه کینه مان را بسوی روسیه و شخص پوتین راهی کنیم .
خطرناکترین کارها در گرفت و با کشتن بیش از شش هزار نفر در اوکراین بدنبال کودتای نئوکانهای آمریکائی و با همدستی اتحادیه اروپا خطر سهمگین رو در روئی دو قدرت اتمی را پیش چشم آوردند و به بهای حفظ هژمونی کلپتوکراتهای آزمند و سیری ناپذیر , از جنگ سرد دیگری داستان گفتند که بیگمان جهانیان را سخت نگران می کند .
کلپتوکراسی –دزدی سالاری که از وال استریت سرچشمه می گیرد تا بن اتحادیه اروپا و دیگر پیرامونیان فرو رفت و ارزشهای انسانی آماج سخت ترین یورش ها شد و زندگی میلیاردها نفر انسان در چارگوشه جهان را در رنج و درد فروبرد .
در همان گاه که چند دوجین دیکتاتور در آستین خود پروراندند و آنان را با ویرانگر ترین سلاحها آرایش و آمایش دادند و از هر راهی از آنان پشتیبانی و ستایش کردند , تنها به آنانی که در برابرشان ایستادند , انگ زدند و از زیباترین واژه های انسانی مانند آزادی , دموکراسی و حقوق بشر تنها برای هژمونی بیشتر بهره بردند .
ولی همه رویداد های سال گذشته بد نبود .
با گسترش رسانه های مردمی و سایبری , مردمان در دورترین جاهای جهان هر روز بیش از روز پیش از این ترفندهای نا انسانی کورپوریشن های رسانه‌ای آگاهتر شدند و خود، سره ها را از ناسره ها جدا کردند و کمتر فریب این شیادان که سیستم اندیشگی شان بر داروینیسم اقتصادی و اجتماعی پایه گرفته است را خوردند .
مرم یونان در برابر دیکتاتوری پلوتوکراتهای اتحادیه اروپا و آی ام اف برخاستند و گرچه راهی سخت در پیش دارند؛ بسیار امیدوارم که در سال نو بتوانند بر خواسته های درست و بجا و انسانی شان برسند و با به زانو در آوردن تروئیکا به ملت های دیگر اروپائی نیز راه خیزش بر غارتگران را هموار کنند .
در سالی که پشت سر گذاشتیم چین اقتصاد نخست جهان شد و محاصره آن کشور توسط آمریکا جدی تر و پرهزینه تر شد .
دلاروکراسی که پاشنه آشیل امپایر است لرزه هائی از برزیل تا پکن را پذیرا شد .
“نظم نوین جهانی” نوئی که در دهه گذشته پاگرفته بود , در سال گذشته توان بیشتر یافت و امید های جهانیان را به زیستن در جهانی آزاد از اربابی و حکم رانی امپایر را بیشتر کرد .
آمریکای لاتینی ها گامهای ستایش انگیز بلندتری در راه استقلال از دیکتاتوری جهانی برداشتند و آسیا هم بیش از گذشته به خویشتن خویش خود باور کرد و با گامهای استوار تری بسوی ساختن جهانی رها از امر و نهی امپایر به پیش رفت .
هژمونیست ها همه تلاش خود را کردند که واژه ساختگی و بی معنی خانواده جهانی را بازهم وسیله ای برای آنانی که نمی خواهند در پیرامون امپایر به گوش بفرمانی ادامه دهند، به اندیشه همگان در جهان فرو کنند ولی سخت ناکام ماندند و بیش از دوسوم جهانیان هرگز در هیچ تحریمی و فشاری که این به اصطلاح جامعه بین المللی که شماره آن بیشتر از آمریکای شمالی , اتحادیه اروپا و گاهی ژاپن نیست را بر نتاقتند و راه خود را رفتند .
جهانی تازه همزمان با سال تازه ما در راه است . خوش باد بر ما که هم خود را بشناسیم و هم جهانی که در آن می زئیم . بیگمان روزهای زیبائی در پیش روی ما و جهان خواهد بود . باید که بر امید به فرداهای خوب بیفزائیم و دلسردی را از خود بیرون کنیم .
“سپیده که سر بزند , در این بیشه زار خزان زده ممکن است ( و حتما ) گلی بروید , شبیه آنچه که در بهار بوئیدیم” .
بخشی از شعر بلند Paul Eluard
بار دیگر بهار را، سال نو را و نوروز پیروز را به همه هم میهنانم و همه انسانها فرخنده باد می گویم .

مطالب مرتبط

نویسنده: د. لينا الطبال | مترجم: علی سرداری

اما در غزه چیز جدیدی در جریان نیست. نتانیاهو به نسل کشی ادامه می دهد. او توافق آتش‌بس را هر طور که بخواهد نقض می کند. کابینه وی به ایجاد دفتری برای مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه رأی می دهد.
آیا او واقعا فکر می کند که فلسطینی کیفش را برمی دارد و از محبت اشغالگر و شهرک نشین بلوند تشکر می کند و می رود؟ مردم غزه از گرسنگی، تشنگی، درد و سرما می میرند و همه ما منتظر تصمیمی هستیم که گذرگاه را باز کنیم و به کمک های بشردوستانه اجازه بدهیم و هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.

حسن فحص | مترجم : علی سرداری

سیگنال‌های رئیس‌جمهور ترکیه هنگام اعلام حمایت مطلق خود از دولت آذربایجان به رهبری الهام علی‌اف، به‌ویژه در تلاش‌های این کشور برای تحمیل تعدیل ژئوپلیتیکی در مرزهای خود با ارمنستان از طریق ایجاد یک کریدور زمینی که دو بخش مرکزی آن را به منطقه نخجوان وصل می‌کند، سپس در حمایت از تنش امنیتی و نظامی که بین تهران و باکو تشدید شد و تقریباً منجر به شروع جنگ بین آنها در اواخر تابستان 2021 شد، آشکار گردید.
جاه‌طلبی‌های ترکیه برای جایگزینی ایران محدود به منطقه قفقاز جنوبی نبود، بلکه زمانی که اردوغان تلاش‌های خود را برای ایجاد "هلال ترکیه" در مرکز آنکارا که ترکیه را با کشورهای آسیای مرکزی وصل می‌کرد و سپس با ایجاد کریدورهای حمل و نقل زمینی در اطراف ایران که داخل آسیا و سواحل ترکیه را به اروپا متصل می‌کرد، آشکار کرد، فراتر از آن گسترش یافت. پروژه اردوغان برای خلع کارت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در خلأ نمی‌گذشت، بلکه یکپارچه بود و ابعاد فرهنگی داشت. این ابعاد فرهنگی از طریق تلاش برای تصرف میراث فرهنگی ایران پدیدار شد و با تلاش برای مصادره جلال الدین رومی البلخی «مولانا» و گنجاندن آن در میراث ترکیه آغاز شد. سپس در یکی از سفرهایش به باکو، پایتخت آذربایجان، از مصادره شاعر دیگر به نام نظامی گنجوی خبر داد.

ایرج سبحانی

اگر دختران جوان ایران همان "لولیتا" هستند که به‌سبب معصومیتشان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و بعدها به قدرت خویش پی می‌برند، پس کدام شخصیت در فیلم باید به "هامبرت"، مرد منحرف و سوءاستفاده‌گر تشبیه شود؟ زنان مقنعه‌پوش در ورودی دانشگاه؟ بازجوی زندان؟

مطالب پربازدید

مقاله