روزهای سخت و پرالتهاب برنرها

شکست 15 مارس سندرز در دو ایالاتی که انتظار آن میرفت او بتواند با اختلاف اندکی کلینتون را پشت سر بگذارد و بتواند از سنگینی شکست دو ایالت فلوریدا و کارولینای جنوبی بکاهد هواداران او را مغموم کرد هرچند در دورنمایی که مشاوران او برای کمپین مد نظر داشتند دور از انتظار نبود. کلینتون در روز سه شنبه 15 مارس توانست در ایالات میسوری و ایلینویز با اختلافی بسیار اندک سندرز را پشت سر بگذارد و در اوهایو با اختلاف 14 درصدی دلگیت های بیشتری را از آن خود کند اما برد او در ایالات فلوریدا و کارولینای شمالی نیز آنچنان که انتظار میرفت برای سندرز سنگین نبود و از مجموع 691 دلگیتی که در این روز باید به کاندیداهای دموکرات تخصیص می یافت کلینتون تنها حدود 100 دلگیت بیشتر برداشت کرد. اما این پایان ماجرا نبود و هواداران دو آتشه و داوطلبان و اعضای کمپین سندرز پس از آن در تلاش بودند تا به هواداران خود بفهمانند که این شکست پایان راه نیست و آنها دورنمایی بلند مدت و تا ماه جون برای کمپین و در نهایت پیروزی در نظر داشته و دارند، و این امیدها باعث پیروزی های ناباورانه و قاطع 22 و 26 ام مارس برای برنی سندرز شد.

بطور کلی رقابت در حدود 19 ایالت دیگر همچنان باقی است و 1673 دلگیت قطعی در این رقابت ها برای کاندیداها باقی مانده است. 19 ایالتی که هم می تواند سرنوشت سوپردلگیت ها را عوض کند و هم می تواند برد ناباورانه سندرز را رقم بزند. کمپین و هواداران سندرز با شعار “برنی برای شما برخاسته شما برای او چه می کنید؟” “قوی باش” و “هیچ چیز تمام نشده پیروزی های ما قرار است تازه شروع شود” و “اکنون زمان آن فرارسیده است که برخاست” به این امیدها باور دارند. آنان به نتایج دور از انتظاری که تا کنون کسب کرده اند اشاره می کنند و نظرسنجی هایی که تا قبل از آغاز ماه فوریه هیچ شانسی را برای سندرز متصور نبودند، به عکس هایی از سخنرانی او در آغاز رقابت ها و در حیات دانشگاه برلینگتون، دانشگاهی که همسرش جین استاد و رئیس آن است برای صندلی های کم تعداد و اکثرا خالی اشاره می کنند و مقایسه آن با سخنرانی های اخیر او در میان شور و شوق جمعیت چند ده هزار نفره هوادارنش. حرف اصلی آنان برای افزایش روحیه هواداران این است: “ناامید نشو هیچ انقلابی به راحتی بدست نیامده. رای تو ارزش دارد، برنی با اختلاف 10 رای شهردار برلینگتون شد و اگر آن 10 رای نبود برنی اکنون اینجا نبود، ما باهم غیرممکن را ممکن می کنیم”. برای برنرها، همانقدر که ترامپ نماد نژادپرستی و فاشیسم و خشم امریکایی هاست، هیلاری کلینتون نیز نماد فساد و مافیای درون حزب دموکرات است، هرچند خود برنی سندرز اخلاقمدار تمایلی به افشا و سوء استفاده از سابقه تاریک هیلاری ندارد.

کمپین سندرز انتظار دارد پیروزی هایش در ماه آوریل علی الخصوص در ایالت مهم نیویورک تداوم داشته باشد و تا 26 آوریل ادامه پیدا کند و علیرغم احتمال شکست در دلاویر و مریلند به پیروزی های خود تا 7 جون ادامه دهد و با این حساب حتی به پیروزی در واشنگتن دی سی و نیوجرسی احتیاجی نداشته باشند. امیدهای آنان از اینرو دور از انتظار نیست که کالیفرنیا به تنهایی سهمیه 475 دلگیت قطعی دارد و بیشترین کمک های مالی مردمی به کمپین “اکت بلو” سندرز از این ایالت و از شهرهای اوکلند و سانفرانسیکو صورت گرفته است، کمک هایی که در محدوده 5 تا 50 دلار هستند. مشاوران سندرز می گویند تمرکز آن ها بر روی شهرهای دانشگاهی با اکثریت جوان و شهرهای صنعتی و کارگری است و نوار پیروزی های کلینتون با پایان رای گیری در ایالت های جنوب و جنوب شرقی خاتمه یافته است. علاوه بر آن، بااینکه کلینتون سناتور نیویورکی بوده و دفتر مرکزی ستادش در آن ایالت است، سندرز متولد بروکلین نیویورک است و این ایالت و همچنین ایالت دانشگاهی پنسیلوانیا به ترتیب 247 و 189 دلگیت قطعی دارند و با توجه به اختلاف حدود 235 دلگیت آنها با کلینتون، می توانند با پیروزی در دلگیت های قطعی که نتیجه آرای مردمی است، سوپردلگیت ها را نیز به نفع خود از کلینتون بازپس گیرند، سوپردلگیت هایی که پیش از آغاز رقابت ها جذب کلینتون شده بودند.

آنها برای توجیه این مهم و برای افزایش روحیه هواداران خود به نتایج رقابت های مقدماتی حزب دموکرات در انتخابات سال 2008 رجوع می کنند زمانی که اوباما در شمارش 724 سوپر دلگیت با نسبت 3 به 1 از هیلاری کلینتون عقب بود ولی در ماه جون با برگشت سوپردلگیت ها به نفع اوباما ورق برگشت و این نسبت 2 به 1 به سود اوباما شد و او توانست پیروز این رقابت ها شده و تایید کلینتون را نیز برای رقابت با مک کین جمهوری خواه بدست آورد.

اما واقعیت آن است که در آن رقابت ها، تا ماه می، ادوارد بعنوان نفر سوم و تعقیب کننده این دو کاندیدا با آن ها در کورس رقابت بود و سوپردلگیت های خود را نیز داشت و علاوه بر آن، چه در شمارش دلگیت ها و چه در شمارش ایالات پیروز شده اوباما و کلینتون با فاصله کم از هم در حال رقابت بودند و در نهایت با انصراف ادوارد به نفع اوباما در ماه می اوباما توانست پیروزی خود را در تعداد ایالات و دلگیت های قطعی پررنگ کند و با تغییر نظر نخبگان حزب دموکرات به نفع خودش سوپردلگیت های کلینتون را نیز از آن خود کند. این تغییر نظر سوپر دلگیت ها از آنرو مهم بود که در غیر اینصورت سرنوشت کاندید نهایی حزب از دست مردم خارج و عملا نخبگان حزب تعیین کننده نامزد نهایی می شدند بنابرین با احترام به رای مردم اوباما توانست بدین مهم دست یابد. از این رو نمی توان شرایط سال 2008 را در صورت باخت سندرز در تعداد ایالت ها برای این انتخابات متصور شد. هر چند در صورت پیروزی های سندرز و برتری کمرنگ او در تعداد ایالات پیروز شده و شمارش دلگیت ها بعید نیست بار دیگر نخبگان حزب دموکرات برای احترام به رای آنها نظر خود را به نفع سندرز برگردانند.

تعداد ایالت های پیروز شده از آن رو برای تخصیص سوپردلگیت ها مهم است که حزب دموکرات نمی خواهد پیروزی قاطع کاندیدایی در ایالاتی چون کالیفرنیا، نیویورک، فلوریدا و پنسیلوانیا و … با تعداد دلگیت های قطعی زیاد، علیرغم شکست در سایر ایالت ها سرنوشت تمام 54 ایالت را مشخص کند. به همین دلیل نیز بود که در سال 1984 که انتخابات درونی حزب دموکرات با رقابت بین والتر ماندیل، گری هارت و سیاه پوستی به نام جسی جکسون از کارولینای جنوبی برقرار بود، هارت که پیروزی در 26 ایالت را از آن خود کرده بود از سوی نخبگان دموکرات شایسته حمایت سوپردلگیت ها دانسته شد. در آن رقابت ها ماندل و جکسون هرکدام به ترتیب با 21 و 3 ایالت (در آن سال تقسیم بندی ایالات امریکا 50 تایی بود) را برده بودند. هرچند این تغییر نظر تاثیری بر سرنوشت نهایی که برد ماندل با دلگیت های بیشتر در 21 ایالت بود نداشت اما همین مهم موید آن است که تعداد ایالاتی که نامزدها در آن برنده خواهند شد تا چه اندازه مهم است.

اما واقعیت این است که برای انتخاب شدن بعنوان کاندیدای این حزب، برنده به 2383 دلگیت نیاز دارد که تا کنون سهم کلینتون 1266 و سندرز 1038 دلگیت بوده (در اعلام نتایج هرچند مافیای رسانه ای حامی کلینتون، اصراری دارند با تجمیع سوپردلیگیت های غیرقطعی و عدم اعلام دلیگیت های قطعی حاصل از رای گیری که از آن سندرز هستند (در ایالتی همچون واشنگتن) تا با این نحوه اعلام آراء باعث ضعف روحیه هواداران سندرز و دلسردی مردم شوند) و در سوپردلگیت ها سندر 469 به 29 از کلینتون عقب افتاده است، سوپردلیگیت هایی که برخلاف رای و توازن آراء ایالات به نفع کلینتون هستند، بعنوان مثال در واشنگتنی که حائز 10 سوپر دلیگیت است و سندرز با اختلاف 49 درصد، کلینتون را پشت سر گذاشته است هر ده سوپر دلیگیت مدت ها پیش از کلینتون اعلام حمایت کرده بودند.

کلینتون همچنین در شمارش ایالات برنده شده نیز 20 به 15 از سندرز پیش است، مولفه ای که می تواند در تحکیم سوپردلگیت هایش که در ماه جولای نهایی خواهد شد نقشی کلیدی داشته باشد و حتی بتواند تعداد بیشتری را نیز از آن خود کند. چرخش سوپردلگیت های حزب دموکرات به نفع سندرز این بار اگر نگوییم غیر ممکن، اما صعب الامکان است. برای دو حزبی که سال ها یکه تاز قدرت در ایالات متحده امریکا بوده اند و بنای دکترین سیاسی آنها ایستادن در برابر جنبش های سوسیالیستی است و مردم عادی آن تحت تاثیر فضای دوران جنگ سرد هر سوسیالیستی را مارکسیست و کمونیست می­پندارند ریاست جمهوریِ شخصی، با باورهای سوسیالیستی بسیار گران می نماید و تغییر رای سوپر دلگیت های سرنوشت ساز از کلینتون با سابقه عمیق در سطوح قدرت امریکا به سندرز بدون پشتوانه بعید است.

کافیست به سرنوشت “یوجین دبس” سوسیالیست و فعال ضد جنگ امریکایی که از سال 1900 تا 1920 پنج بار برای ریاست جمهوری در امریکا کاندیدا شد و سرانجام بعنوان خائن و جاسوس محاکمه و زندانی شد نگاهی انداخت، او تنها توانست عضو سنای ایالتی در ایندیانا شود.

گرچه با پایان جنگ سرد، چپ های امریکایی در سال 2004 به سمت دموکرات ها متمایل شدند اما تفکر مک­کارتیسمی هنوز در حزب دموکرات و در ابعاد وسیعتر در جمهوری خواه ها جریان دارد.

اما در مورد چرایی ظهور ایده های نو از درون حزب دموکرات باید به این مهم اشاره کرد که این سیاست حزب است که مشکلات و حرف های جدید را در درون خود حل کند تا در رقابت های پایانی برای آن ها دردسر ساز نشود. از بعدِ جنگ جهانی دوم در هر 5 انتخابات سراسری ریاست جمهوری در آمریکا که در دور پایانی، نامزدی غیر از اعضای این دو حزب در کارزار انتخاباتی وارد شده است این حزب دموکرات بوده که بخش وسیعی از رای های خود را از دست داده است.

در سال 1948دموکرات های نژادپرست موسوم به “دیکسی کرات ها” با علم کردن تورموند در برابر هری ترومن 4/2% (دو و چهار دهم درصد) از آراء نهایی دموکرات ها را از ترومن گرفتند، در سال 1968 جورج والاس که بصورت مستقل وارد کارزار انتخاباتی شده بود با کسب 5/13 درصد آراء نهایی موجب شکست دموکرات ها شد و در سال 1980 نیز جان اندرسن مستقل با کسب 6/6% (شش و شش دهم درصد) آراء که اکثرا از هوادارن دموکرات ها بودند باعث شد کارتر در صورتیکه تنها 4 سال رئیس جمهور بود انتخابات را به ریگان واگذار کند.

در سال های 1992 و 1996 که کمی با موارد پیشین تفاوت دارد راس پروت اصلاح طلب گر چه به ترتیب 9/18% (هجده و نه دهم درصد) و 4/8% (هشت و چهار دهم درصد) آراء را کسب کرد ولی بیل کلینتون دموکرات برنده نهایی انتخابات شد ولی در هر دو انتخابات بیل کلینتون با آراء کمتر از 50 درصد (43 و 49 درصدی) رئیس جمهور شد، نکته مهم این است که طیف هواداران پروت شامل جمهوری خواهان نیز می شد.

از این رو چه حزب جمهوری خواه و چه دموکرات ها علاقه ای به جدا شدن کاندیداها و حضور مستقل در انتخابات نهایی را ندارند چون نتیجه این کار ضربه خوردن و شکست برای آنان در انتخابات نهایی است. علت حضور سندرز انقلابی و ترامپ شگفت انگیز در این احزاب و تهدیدهای گاه و بیگاه ترامپ به حضور مستقل در انتخابات نهایی با هزینه شخصی نیز چیزی جز این نیست.

مطالب مرتبط

بیانیه ۵۰۰ تن از فعّالان اجتماعی، سیاسی و مدنی در محکومیت تجاوز  دولت‌نژادپرست اسراییل

ما جمعی از کنش‌گران حقوق بشری، سیاسی، مدنی و فرهنگی ایران که همواره منتقد و مخالف شیوه نادرست حکمرانی موجود بوده‌ایم، در این مقطع حساس از تاریخ کشورمان که با تجاوز و گستاخی دولت نژادپرست اسراییل مواجه شده‌ایم که سوابق متعددی در جنگ‌طلبی، نسل‌کشی و شکستن اصول بنیادین اخلاق و حقوق بین‌الملل دارد، با قاطعیت این حمله را محکوم می‌کنیم.

بیانیه پانصد تن از فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی در محکومیت تجاوز رژیم نسل‌کش اسراییل

 این تجاوز آشکار، با حمایت آمریکا (و برخی کشورهای اروپایی) در گرماگرم مذاکرات هسته‌ای، نشان از سیاست فریبکارانهٔ دولت آمریکا و پشتیبانی آشکار از نقش «نیابتی» اسراییل در تحقق طرح های توسعه طلبانه و اشغال‌گرانهٔ منطقه‌ای او دارد. اقدامات نظامی اسراییل در غزّه، سوریه، لبنان و یمن نشان‌دهندهٔ یک الگوی مستمر از یک‌جانبه‌گراییِ نظامیِ اسراییل است و این که چنین حملاتی علیه ایران درست در میانهٔ روند مذاکرات برای یافتن راه حلی دیپلماتیک و مسالمت‌آمیز دربارهٔ برنامهٔ هسته‌ای ایران انجام می‌شود، آن را از لحاظ اخلاقی به‌مراتب نفرت‌انگیزتر و مغایر با اصول بین‌المللی می‌سازد و بدون تردید کشور ما نیز بر اساس مادهٔ ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق دفاع مشروع از خویش را دارد. 

مصطفى البرغوثي مترجم:علی سرداری

وقتی وزیر دفاع نژادپرست اسرائیل، یواف گالانت، می‌گوید به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه و دیگر کشورها، صرفاً برگه‌هایی شکننده‌اند که باید به سطل زباله انداخته شوند، در حالی که اسرائیل در حال تثبیت استعمار شهرک‌سازی خود در کرانه باختری است، در واقع آتش انزوای فزاینده اسرائیل را شعله‌ورتر می‌کند. و وقتی وزیر دارایی فاشیست اسرائیل، اسموتریچ، و وزیر خارجه این رژیم، ساعر، قصد خود را برای پاسخ به به‌رسمیت‌شناختن کشور فلسطین با ارتکاب یک جنایت جنگی جدید، یعنی تحمیل حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری و الحاق آن اعلام می‌کنند، فرش را از زیر پای مدافعان اسرائیل و کسانی که خواهان اجتناب از تحریم‌ها هستند، می‌کشند.

مطالب پربازدید

مقاله