همراه با سازمان های مردم نهاد(10)

پوری سلطانی، پرستار کتاب های ایران

 صبح  شانزدهم آبان ماه پرستار کتاب ها آن ها را تنها می گذارد تا به خاک بازگردد. بعد نیم قرن همسری با کتاب ها اکنون زمان آن رسیده است که در کنار کامیابی و سرخوشی از غنیمت به جای گذارده از سوی او وارثان لایقی برای وی باشیم. او در آخرین گفته اش که به سان وصیتی است امیدوارانه از نسل جوان و جویای کتاب می خواهد که مدیران موفقی برای مبارزه با جهل و بی عدالتی باشند. به سعی تلاش های وی و شاگردانش در این سالها بود که بالاخره وضعیت کتابخانه ها سامان گرفت و شد پایگاهی برای آن جامعه ی موعودی که حکیم یونانی وصفش را گفته بود. پوری سلطانی مادر کتابداری نوین به توسط چنین دستآوردی زنده است و ما زنده گان با آبیاری این ارث گرانبها به پرستار کتاب ها شادمانی و به جامعه ی آینده ی ایران هستی خواهیم بخشید. 

 حتما همه این سخن معروف حکیم یونانی سقراط را شنیده اند که «جامعه زماني حكمت و سعادت مي يابد كه مطالعه، كار روزانه اش باشد» بازگفتن از ضرورت کتاب در شکل گیری زیر بنای فرهنگی جوامع همواره شرط اساسی سلامت اجتماع است. از این روست که کتاب و کتابخوانی در جوامع جویای سعادت اهمیت می یابد و در اندک زمانی به سان درختی پرثمر نتایج آن محرز خواهد شد. تاريخ انسان امروزین از زماني شروع می شود که بشر خط را اختراع کرد و بدنبال آن کتبی از خود بر جاي گذاشت و این کتاب ها در خانه هایی امن نگهداری شدند. این خانه ها را بعدها کتابخانه نامیدند و نگهبانانش را کتابدار. تاریخ کتابخانه ها در ایران گواه از آن دارد که ایرانیان در تمام دوره های تاریخی به کتاب و کتابخانه علاقه داشته اند. از لوح های گلی یافت شده می توان مدعی شد که کتابخانه های عظیمی در ایران باستان وجود داشته است. کتابخانه ی اردشیر بابکان، کتابخانه ی جندی شاپور، کتابخانه ی نوح ابن منصور و عضدالدوله دیلمی گواه این ماجرا هستند. در واقع می توان گفت که تاریخچه ی کتابداری ایران به حدود ۱۵ قرن پیش می رسد که نشان از سنت ديرينه ی مطالعه دارد اما علم نوين آن به نسبت سنت ديرينه کتابداري در ايران بسيار دير در اين مرز و بوم پا به عرصه وجود گذاشت و شايد اولين نشانه هاي آن را در کتابخانه مدرسه دارالفنون بتوان جستجو کرد. اولین خدمات کتابداری به سال ۱۳۱۶ برمی گردد در این سال اولین دوره ی کلاس های آموزشی کتابداری در دانشسرای عالی تهران برگزار می شود. هر چند اولین خدمات کتابخانه ای فقط امانت کتاب بوده است اما با شتاب روند رشد جامعه شکل های جامع تری از این علم به سرعت جای خود را به اشکال قدیم تر داد و در این راستا کسانی بودند که به همت آنان کتابداری و مخاطبانش توانست جایگاه خود را میان قشر دانشجویان بالاخص تثبیت نماید. کتاب داری نوین ایران بدین شکل زاده شد.

مادر کتاب داری نوین

کسانی که به کتابخانه ی ملی رفته اند همیشه از مهربانی های زنی گفته بودند که با وجود کهولت سن همواره یار و یاور مراجعین بوده است. شانزدهم آبان ماه امسال بود که این نام از آن اتاق های تو در توی کتابخانه ی ملی خارج شد و ورد زبان ها شد. حالا کسان بیشتری می شناختندش اما او دیگر در میان ما نبود. پوری سلطانی که وی را مادر کتاب داری نوین ایران می دانند، کتاب ها را بعد از چهار دهه تلاش بی وقفه تنها گذارده و نقاب در خاک کشیده بود. وی که خود بنیانگذار مرکز خدمات کتابداری بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با کتابخانه ی ملی آشنا شد زیرا این دو در هم ادغام شده بودند و کتابخانه ملی ایران نام گرفت. پوری سلطانی با این ادغام و با خدماتی که از مرکز خدمات به این کتابخانه منتقل شد، کار بزرگ خود را آغاز کرد  و در این برهه بود که هنر خود را به نمایش گذاشت. تا  به آن روز کتابخانه ملی مرکزی بود برای جمع آوری کتابهای منتشره ایران و نه چیزی بیش از آن و با خدمات مرکز خدمات کتابداری، اولین گروه از خدمات به کتابخانه ها آغاز شد و آغازی شد برای یکپارچگی  شیوه های سازماندهی اطلاعات در ایران. وی از همان ابتدا سنگ بنای چند اثر مهم کتابداری ایران را بنیان نهاد. سرعنوان موضوعی فارسی، فهرست اسامی مشاهیر و مولفان، گسترشهای رده بندی برای رده بندیهای  دیویی و کنگره، اولین واژه نامه کتابداری ایران، از اولین شیوه نامه های فارسی و بسیاری آثار دیگر که یا خود، مولف و مترجم آن بود و یا طرح آن را ریخته و شاگردان و همکارانش را کمک کرد و اعتماد به نفس بخشید تا کار به ثمر بنشیند. رده بندی دهدهی دیویی فارسی از این جمله کارهایی بود که بنا بر گفته ی همکارانش از ابتدا تا انتهای کار و این بار در کسوت ویراستار کلمه به کلمه آن را از نظر گذراند و کتاب را تبدیل به اثری  مورد استفاده همه کتابداران ایرانی و فارسی زبان کرد. تدوین کتاب‌شناسی‌های ملی استاندارد با شکل جدید، دوره نوینی را نوید می‌داد که نخستین جلد آن متعلق به کتاب‌های منتشر شده در نیمه نخست سال ١٣٦٢ بود و سال‌ها مرجع همه فهرست‌نويسان در سراسر كشور. کتاب‌شناسی ملی خود محصول اقدامات مهم دیگری بود، مانند: سرعنوان‌های موضوعی فارسی، فهرست مستند مشاهیر و مؤلفان، نشانه مؤلف فارسی و نظایر آن که در همه آنها پوری سلطانی حضوري پررنگ داشت. این اقدامات سبب شد که تا به امروز کتابخانه ملی را به عنوان سازمان مادر در عرصه علم کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران و در سطح بین‌المللی، در جایگاه نهادی پیشرو معرفی نماید.

جنباندن روح روانشاد دیویی

پنج سال پیش بود که نامه ای از هوشنگ ابرامی نویسنده و کتابدار خطاب به پوری سلطانی منتشر شد که در آن از سلطانی خواسته بود تا با تمام توانش به کار بپردازد و  تنها اراده ی اوست که می تواند کتابداری ایران را نجات و از این زوال خارج سازد. وی در پایان این نامه که تاریخ ۲۴دی ماه ۱۳۴۷ را دارد می نویسد: حالا دیگر تعلیم انگلیسی را بگذارید کنار و روح شکسپیر را کمتر در قبر بجنبانید. حالا نوبت جنباندن روح روانشاد دیویی است.»

این نامه از آن جهت تاریخی و مهم است که بدانیم سال ۱۳۴۷آغاز بزرگ‌ترین سنگ بنای تاریخ کتابداری ایران است  زیرا که گروه کتابداری دانشگاه تهران تأسیس و برای نخستین‌بار کتابداری به عنوان رشته تحصیلی مطرح می شود. همچنین تاسیس انجمن کتابداری ایران خود از مهم ترین اتفاقات این سال اند که نامه ی ابرامی را مهمتر جلوه می دهد. گویی او در روح سلطانی آن پرستار همیشه گی کتاب ها را دیده بوده که از وی می خواهد به کار خود ایمان داشته باشد که پیروزی از آن اوست. سلطانی در این سالها نه تنها به کتابداری سامان بخشید که به تالیف کتابهایی در این زمینه دست زد که در نوع خود بی نظیرند. “سرعنوان‌های موضوعی فارسی” و “دانشنامه کتابداری و اطلاع‌رسانی”.همچنین کتاب معروف “هنر عشق ورزیدن” اثر اریک فروم را ترجمه کرد که بارها به چاپ رسید. پوری سلطانی توانست خیلی زود عضو هیأت علمی دانشگاه تهران شود و در گسترش آموزش عالی کتابداری در سطوح کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا نقش مؤثری ایفا کند. نزدیک به چهاردهه فعالیت پوری سلطانی بود که موجب استحکام سنگ بنای داده های پیوندی فارسی و ایرانی و همان طور که هوشنگ ابرامی پند داده بود نه تنها به بهترین کتابدار ایران که شناخته شده ترین کتابدار جهان تبدیل گشت.

کتابدار خوب از زبان پوری سلطانی

« مديريت به تنهايي فايده ندارد. شما مديري باشيد كه علم كتابداري را نداشته باشيد نمي‌توانيد مديريت كنيد. به نظر من كتابداري كاري بين هنر، فن و علم است. شما نمي‌توانيد به صرف مدير بودن در يك مركز هنري بگوييد كه حتماً يك ويولونيست خوب تربيت مي‌كنيد. اين امكان ندارد. كتابداري مثل هنر است، مانند موزيك است شما نمي‌توانيد به صرف مدير بودن يك كتابخانه را مديريت كنيد. البته مديران خوبي هم بوده‌اند…به نظر من مديريت كتابخانه‌ها هم بايد تخصص كتابداري داشته باشند و هم مدير باشند. اين را هم بگويم كه كتابدار بودن، بدون هنر مديريت فايده ندارد و نظاير اين هم بوده است و فايده نداشته است…مديران بايد باسواد باشند. بالاخره مدير يعني كسي كه اگر تمام زيردستانش نتوانستند به سؤالي پاسخ دهند اما او بايد توانايي پاسخ را داشته باشد. بالاخره يك نفر بايد جوابگو باشد. پس مدير بايد معلومات عمومي و معلومات كتابداري كافي داشته باشد. من هميشه به همكاران مسؤلي كه در كنارم بودند مي‌گفتم و حالا هم مي‌گويم كه وقتي يك مسؤول براي كاري به زيردست خودش نياز داشته باشد پس نمي‌تواند مسؤل باشد و شاگرد حساب مي‌شود… وقتي شما به عنوان مدير يك كتابخانه، علم كتابداري هم داشته باشيد، ديگر راه غلط نمي‌رويد و به ديگران هم اجازه نمي‌دهيد كه اشتباه رفتار كنند براي اينكه نيازها و اولويتها را مي‌شناسيد. ببينيد در كتابخانة كنگره سيستمي وجود دارد كه به شما حتي به عنوان مدير اجازه انجام هر كاري را نمي‌دهد. همين آقاي بلينگتون وقتي مي‌شود رئيس كتابخانة كنگره يكهو نمي‌تواند بگويد كه مثلاً «سرعنوان موضوعي» لازم نداريد! محال است چنين حرفي را بزند! محال است ايشان بگويد كه مثلاً ما به رده‌بندي نياز نداريم. اما در اينجا مسائل خيلي شخصي و سليقه‌اي پيش مي‌رود. يك مدير، يك كتابخانه را جوري راهبري مي‌كند كه دلش مي‌خواهد نه به شيوه‌اي كه پاسخگوي نيازهاي كتابخانه باشد.»*

پوری سلطانی از زبان دیگران

 بهاءالدين خرمشاهي نویسنده و پژوهشگر در مراسم تجلیل از پوری سلطانی که به همت مجله ی بخارا برگزار شد می گوید: « بيش از ٤٠ سال سخت کوشي و آهسته و پيوسته کاري اين استاد بزرگ و گروهي اندک شمار، اما کاري و کارا از همکاران ايشان، ابتدا در مرکز خدمات کتابداري و سپس کتابخانه ملي، کتابداري ايران را به طرز علمي به تراز جهاني رسانده است. ناگفته نماند که تاسيس انجمن کتابداران ايران و نشريه اش و گسترش آموزش عالي کتابداري در کشورمان از سطح کارداني، کارشناسي، کارشناسي ارشد تا دکترا نيز حاصل همت عالي و حمايت متعالي ايشان بوده است و حتما در ديجيتال سازي کتابخانه و مرکز اسناد ملي ايران هم مشورت و همکاري داشته اند. در سطح جهان هم اين همه کارايي و کوشايي نادر است.»

کامران فانی کتابدار و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در نکوداشت پوری سلطانی به مهر می گوید: «پوری سلطانی شناخته شده ترين کتابدار ايراني است. با ٥٠ سال حضور مداوم و مستمر توانست بيش از همه کتابداري نوين را در ايران بنيان گذاري کند، گسترش دهد و شکوفايي بخشد. آشنایی من با خانم سلطانی، بزرگ‌ترین رویداد زندگی من بود؛ من از این نعمت برخوردار بودم که سالیان دراز از همکاران نزدیک ایشان باشم. قصد ندارم از سجایای اخلاقی سلطانی سخن بگویم که بسیار در دیگران تأثیرگذار بود. در این‌جا فقط به مقام کتابداری ایشان اشاره می‌کنم. سلطانی بی‌تردید شناخته‌شده‌ترین کتابدار ایرانی چه در ایران و چه در جهان است. وی مجموعه مقالاتی با عنوان «فرصت حضور» دارد که از نظر ما سلطانی نعمت حضور بود که رشته جدیدی در کتابداری جهان ایجاد کرد. وی در حوزه علوم کتابداری و علوم انسانی یگانه و منحصر به فرد بود. در قدیم کتابخانه ملی با این وسعت نبود؛ به عبارت دیگر بیشتر نقش کتابخانه عمومی داشت؛ درست است که ۷۷ سال از تأسیس آن می‌گذرد اما به نظر من عمرش خیلی کوتاه‌تر از آن است چرا که دیر از آن بهره‌برداری شد. در کنار همه این‌ها خانم سلطانی بیش از همه نقش داشت. متأسفانه در قدیم کتابداری به عنوان حرفه انبارداری شناخته می‌شد اما امروزه به کتابداری به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی توجه می‌شود. در این عرصه همواره خانم سلطانی نقش پیشگام داشت. وی به کتابداری به عنوان یک علم کاربردی نگاه می‌کرد. مهم‌ترین درسی که ما از خانم سلطانی می‌گیریم این است که همواره می‌گوید «اگر شما حرفه‌ای را انتخاب می‌کنید، با ایثار و دلبستگی به آن بپردازید و خودتان را وقف آن حرفه کنید.»

غلامرضا امیرخانی، معاون سازمان اسناد و کتابخانه ملی در آیین بزرگداشت هفتاد و هفتمین سالگرد تأسیس کتابخانه ملی به ایبنا می گوید: «بدون تردید هر کتابخانه‌ای که در ایران است، ردپایی از سلطانی در آن دیده می‌شود؛ من زندگی وی را در دو قالب هنر عشق ورزیدن به کتابخانه و هنر عشق ورزیدن به کتاب و کتابخوانی تعریف می‌کنم. خانم سلطانی مقاله‌ای با عنوان «در ستایش کم‌خوانی» دارد که در آن به معضل توجه به کمیت کتاب‌ها به جای توجه به کیفیت آنها اشاره کرده است. وی در این مقاله چنین نوشته است «متأسفانه در عصری هستیم که بهترین ناشر را ناشری می‌دانند که تعداد بیشتری کتاب منتشر کرده باشد؛ این است که استادان ما در دانشگاه‌ها مدام می‌نویسند و این‌که چه می‌نویسند، مهم نیست! این در حالی است که علمای پیشین ما به کتاب عشق می‌ورزیدند؛ آنها با هر کلمه کتاب حرف می‌زند و یک کتاب را بارها می‌خواندند . اما اینک کدامیک از ما می‌توانیم ادعا کنیم که یک کتاب را بیش از یک بار خوانده‌ایم یا حتی به ظاهر ادعا کنیم که زیاد می‌خوانیم؟!»

پرستار کتاب ها

صبح  شانزدهم آبان ماه پرستار کتاب ها آن ها را تنها می گذارد تا به خاک بازگردد. بعد نیم قرن همسری با کتاب ها اکنون زمان آن رسیده است که در کنار کامیابی و سرخوشی از غنیمت به جای گذارده از سوی او وارثان لایقی برای وی باشیم. او در آخرین گفته اش که به سان وصیتی است امیدوارانه از نسل جوان و جویای کتاب می خواهد که مدیران موفقی برای مبارزه با جهل و بی عدالتی باشند. به سعی تلاش های وی و شاگردانش در این سالها بود که بالاخره وضعیت کتابخانه ها سامان گرفت و شد پایگاهی برای آن جامعه ی موعودی که حکیم یونانی وصفش را گفته بود. پوری سلطانی مادر کتابداری نوین به توسط چنین دستآوردی زنده است و ما زنده گان با آبیاری این ارث گرانبها به پرستار کتاب ها شادمانی و به جامعه ی آینده ی ایران هستی خواهیم بخشید.

*گفت و گو با مجله ی اینترنتی عطف.

مطالب مرتبط

چرا روسیه و چین رفیق روزهای سخت ایران نمی‌شوند؟

مقامات چینی آگاهند ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و تحت هر شرایطی به چین نیاز دارد حتی اگر گاهی روابط آن‌ها دچار فراز و نشیب شود

تعدیل نیرو از کمترین نتایج جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل

تعدیل پس از جنگ، نه‌تنها تصمیمی اقتصادی نیست که یک مساله اجتماعی و سیاسی است. بار روانی آن، در شرایطی که جامعه هنوز از شوک جنگ بیرون نیامده، بسیار سنگین است

آیا بمباران ایران را از دستیابی به سلاح اتمی باز داشت؟

ممکن است ایران از رویدادهای ۱۰ روز گذشته چنین نتیجه بگیرد که گزینه عاقلانه‌تر برای آینده، پیروی از مسیر کره شمالی است. کشوری که به‌جای نزدیک شدن به آستانه، آن را پشت سر گذاشت و نخستین آزمایش هسته‌ای‌اش را در سال ۲۰۰۶ و در زمانی که جورج بوش رئیس‌جمهوری آمریکا بود انجام داد

مطالب پربازدید

مقاله