کار جمعی، چرا؟

در ایران به خصوص در باره نخبگان و روشنفکران چنین می‌توان گفت که کار جمعی ممکن نیست، اما آوردن مکتب یا ایدئولوژی جدید ممکن است! از سیدحسن تقی‌زاده تا دکتر مصدق و مرحوم هدی صابر در مورد امتناع یا سختی کار جمعی، وحدت نظر وجود داشت.

چرا این طور است؟

بررسی علل گوناگون عدم امکان کار جمعی در نهادهای مدرن -که اصول خاص خود را می‌طلبد، یک مثنوی کاغذ می‌خواهد. اما شاید محوری‌ترین علت آن، معضل آموزش و پرورش ایران باشد. در سیستم آموزش و پرورش ایران که در زمان پهلوی اول پایه‌گذاری شد نحوه تحصیل، از دوره ابتدایی تا دکترا، بدین شکل است که دانش‌آ‌موز بدون نیاز به یک همراه یا مطالعه جمعی می‌تواند مدرک بگیرد. در حالی که در نظام آموزشی توسعه‌محور، مکانیسم درس خواندن مشترک به دانش‌آموز آموخته می‌شود و از آنان خواسته می‌شود که کار جمعی انجام دهند و این اقدام ملاک قبولی یا رد دانش‌آ‌موز می‌شود.

اما مشکل نظام آموزشی ما تا همین حد باقی نمی‌ماند. کلاس‌ها و کارهای فوق‌برنامه در آموزش و پرورش بر اساس مدیریت از بالاست و به شکل مشارکت‌پذیر نیست. به عنوان مثال در زمان پهلوی، سازمان پیشاهنگی به وسیله معلم ورزش و به مبصری دانش‌آموزی سازمان می‌یافت که جایگاه خود را داشت. این امر تا حدودی کار خارج از کلاس را به کار جمعی پیوند می‌داد، اگر چه چندان عمیق و راهگشا نبود.

پس از انقلاب، نهاد پیشاهنگی در عمل متوقف شد. آموزش نظامی در قالب بسیج در مدارس با مدیریتی از بالا اعمال می‌شد. کارهای خارج از برنامه مانند روزنامه‌نگاری نیزعملی تفننی و غیرجدی است. در مقطع راهنمایی و دبیرستان هم وضع چنین است. در کتب درسی آموزش نظری مدونی برای کار خارج از برنامه درسی که به عمل جمعی توصیه کند وجود ندارد. حتی برخی از دروس کتاب فارسی یا تاریخ برای دانش‌آموزان از تک‌قهرمان، الگو می‌سازند.

مدارس غیرانتفاعی به فردگرایی بیشتر کمک می‌کنند. رقابت بر سر شاگرد اول شدن، حتی رفاقت بچه‌ها را به دشمنی و حسادت تبدیل می‌کند که نتیجه‌اش فردمحوری بیشتر است.

با توجه به ساختار آموزش و پرورش که فردمحور است در ایران -در فقدان تشکل صنفی معلمان ایرانی، معلمان نیز توصیه و رفتار فردمحور را به دانش‌آموز می‌آموزند.

به عبارتی از در و دیوار نظام آموزش و پرورشی ایران، خودمداری تبلیغ می‌شود. حتی تحصیلات در عمل، نتیجه مناسب نمی‌دهد و باعث می‌شود که عنصر تحصیل‌کرده در ایران، جمع‌گریزتر شود. این نقصان را نمی‌توان کم بها داد و نادیده گرفت؛ چرا که نخبگان می‌توانند و بایستی مشکل‌گشای امور شوند. در حالی که رسم کار جمعی در جامعه ما با ضرب‌المثل «اگر شریک خوب بود، خدا هم شریک می‌گرفت» مواجه می‌شود.

با این نگاه فرهنگی به کار جمعی، باز کار دشوارتر و مشکلات دوچندان می‌شود. آموزش و پرورش جمع‌گریز، فارغ‌التحصیلی تحویل می‌دهد که اما و اگر فراوان در مورد کار جمعی دارد.

دانشگاه و کار جمعی

فعالیت دانشجویی منظر جدیدی از کار جمعی است. اما چه اتفاقی در کار جمعی می‌افتد؟ دانش‌آموزی که به کار جمعی بدبین است و فردگرا؛ در محیط دانشگاه، امکان کار جمعی می‌یابد. البته در شرایط و مواقع خاص که شرایط سیاسی اجازه آن را می‌دهد. اما نتیجه این کار جمعی برای فردی که نیاموخته است که: 1- به نظر اکثریت تن دهد، 2- منافع فردی را در چارچوب منافع جمع قرار دهد، 3- ریاست امری مسئولیت‌بردار است و رئیس باید به توافق جمعی تن دهد، 4- ریاست تنها پست ممکن در جمع نیست و پستهای دیگر هم ارزش دارد، 5- ریاست زمان محدود دارد و همیشگی نیست، 6- «حق» و «مسئولیت» با یکدیگر است.

اگر این معیارها را ملاک قضاوت تشکلات سیاسی و دانشجویی کنیم، آنگاه است که مشخص می‌گردد چرا کارنامه کار جمعی مدرن، موفق نبوده است؛ حتی در مقایسه با تشکلات سنتی و محافل مذهبی یا عرفی که رابطه استاد و شاگردی و مرید و مرادی وجود دارد و در عمل به استمرار و حیات تشکلات صنفی منجر شده و هنوز هم استمرار دارد و کارکرد موثر پیدا می‌کند.

اما جا نیفتادن فرهنگ و منش و رفتار جمعی در شخصیت فعال مدنی و سیاسی مسئله‌ساز می‌شود. در نتیجه ایدئولوژی‌ها را هم دچار مشکل می‌کند چرا که انسان می‌تواند هر ایده را خراب یا بهتر کند.

داستان دراز می‌شود اما لازم است اشاره شود عنصر مدرن ایرانی مسلط بد تعریف شده است. کاظم‌زاده ایرانشهر سه ویژگی بر عنصر ایرانی حمل می‌کند:

1- قدرت تقلید عالی که زمینه تمدن‌سازی و نوآوری است.

2- فردگرایی

3- خودشیفتگی

وی از این سه عنصر به نظریه دیکتاتوری منور می‌رسد. آموزش و پرورش با ساختار دولتی مدرن را بخشی از همفکران کاظم‌زاده ایرانشهر در ایران سامان دادند. ساختار آموزش و پرورش در دوره جدید فردمحور سامان داده شد.

مدیریت اقتصادی – اجتماعی جامعه هم بر اساس 1 – ساختار هرمی 2 – فردمحور 3 – مادام‌العمر 4- عدم پرورش کادر جانشین تعریف می‌شود که اساس آن بر پایه قدرت و روابط و بعد ضابطه است.

تولید و بازتولید آموزشی و مدیریتی در جامعه ما بر اساس مطلقیت، مادام‌العمری، عدم جابجایی مقام و مسئولیت است. چنین شیوه‌ی ناکارآمدی در روش سنتی آموزش و مدیریت وجود نداشت. چرا که روش سنتی آموزش، کارکرد خودش را در زمان مناسب خود داشت. اما اگر قرار است سنت مادام‌العمری، فردمحوری، قدرت‌محوری و تبارمحوری کنترل یا تغییر کند باید پذیرفت آموزش و پرورش در ایران در این جهت نیست.

در اینجا بد نیست گریزی به این جمله مشهور بزنیم که می‌گوید «هیچ کشوری نمی‌تواند از سطح معلمان‌اش فراتر رود». بر مبنای این جمله در میان شاگردان ایران افراد موفق بسیارند. دانش پایه‌ای خوبی دارند، اما دانش «کاربردی » به روز ندارند. در سیستم‌های کارآمد غربی به خوبی جذب می‌شوند، اما خود سیستم‌ساز نیستند.

معلمان ما نیز دارای تشکل برای کار جمعی نیستند، اصول اخلاقی در حد معمول در روابط فردی وجود دارد اما اخلاق کار جمعی وجود ندارد.

معلمان ما در مدیریت نظام آموزشی جایگاهی در خور ندارند. با این اوصاف تشویق به کار جمعی با اصول اخلاقی و دموکراتیک در نظام آموزشی ما نیاز دارد به:

1- دروس نظری تشویق به کار جمعی کنند.

2 – تعبیه فعالیت‌های جمعی در نظام درسی و آموزشی تعلیم و تربیت جایگاه پیدا کند.

3 – معلمانی که خود در نهادی متشکل شده باشند می‌توانند ضرورت کار جمعی را به شاگردان بیاموزند.

چاره‌اندیشی برای آینده

در هر موقعیتی باید تلاش کرد به عنوان یک مبنا، کار جمعی را آموزش، ترویج و تبلیغ کرد. مرحله آموزش و تشریح جا انداختن این دیدگاه در جامعه است. مر حله ترویج پیش بردن این دیدگاه و گنجاندن آن در متون نظری و باورها و به شکل برنامه مدون در آوردن آن است که برای ارائه به نظام آموزشی ضروری است. مرحله تبلیغ ارائه شعار مناسب برای توجه و ضرورت به کار جمعی است. فراموش نکنیم کار جمعی تمرین می‌خواهد، تمرینی همراه با آزمون و خطا. و باز به یاد داشته باشیم آموزش و پرورش موتور توسعه انسان محور است.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آریامن احمدی/ نویسنده و روزنامه‌نگار

شفیعی‌کدکنی، انسانِ آرزومندِ ایرانیِ را با رویایِ «آزادی و آبادی وطن» بدرقه می‌کند رو به فردای پساجمهوری اسلامی، که حالا برای همه ایرانیان، از هر رنگ و نژاد و قوم و زبان، روشن‌تر و نزدیک‌تر از همیشه شده است

محمد خلیل برومی |مترجم: علی سرداری

غنوشی کوشید مدلی ارائه دهد که از اظهارات مبهم برخی اسلام‌گرایان مانند «اسلام راه‌حل است» یا «قضاوت از آن خداست» فاصله بگیرد. قانون اساسی ۲۰۱۴ تونس بیانگر بلوغ جنبش اسلام‌گرای این کشور در درک دولت مدنی بود. اهمیت بررسی تلاش‌های غنوشی برای آشتی دادن بینش اسلامی با حکومتداری مدرن، فراتر از ستایش شخصی او، به دلیل کمک‌های نظری و عملی او در پاسخ به سؤالاتی است که دهه‌ها جوامع عربی را درگیر کرده است.

نویسنده: وسام سعادة | ترجمه: علی سرداری

در مورد جنبش‌ها و نیروهای عربی که مخالف اساس ایده صلح با اسرائیل هستند، پس از ۷ اکتبر و دو جنگ پس از آن وارد یک مصیبت مضاعف شدند: گزینه تضعیف اسرائیل از طریق مبارزه مسلحانه هزینه زیادی داشت و بازگشت آن ناچیز بود، اما از طرف دیگر، این دو جنگ نشان داد که یک ماشین تهاجمی وجود دارد که در بین مردم منطقه زندگی می‌کند و به راحتی نمی‌توان با آن صلح کرد آن چه را که این دستگاه انجام داده، تنها به دلیل تحریک آن تفسیر کنید.

مطالب پربازدید

مقاله