هاشمی؛ اگر بیاید

موقعیت هاشمی از نظر وزن سیاسی در میان نامزدهای این دوره و میزان احتمالی رای او ، وضعیت وی را در انتخابات پیش رو ممتاز می سازد به گونه ای که هیچیک از کاندیداهای اصول گرایان ، دولت و نامزد های دست دوم اصلاح طلبان نمی توانند رقیب قابل توجهی برای او به شمار آیند.

 اگرچه هاشمی رفسنجانی در سن وسالی است که شاید برای رئیس جمهور شدن دیر باشد، اگرچه – همانطور که او خود اذعان نموده- موجب تاسف است که عرصه سیاست و مدیریت چنان خالی از سیاستمداران و مدیران تواناست که هنوز عرصه انتخابات محتاج حضور او و امثال اوست، اما علیرغم آنچه گفته شد بحث در باره ورود هاشمی به انتخابات آینده بحث مهم محافل سیاسی اصول گرایان و اصلاح طلبان است . جناح اصول گرای افراطی چندی است که حملات خود را به هاشمی آغاز کرده واین رفتار حکایت از نگرانی عمیق آنان از ورود هاشمی به انتخابات دارد . به راستی دلیل این نگرانی چیست؟ اگر هاشمی بیاید وضعیت انتخابات آینده چگونه خواهد شد؟

باید گفت هاشمی علیرغم افت و خیزها و دوبار تحمل شکست سخت انتخاباتی هنوزازچنان وزن و جایگاهی برخوردار است که اگر در این دوره وارد عرصه انتخابات شود می تواند آرایش صحنه انتخابات و معادلات آنرا تغییر دهد. هاشمی هنوز در میان اصولگرایان معتدل جایگاه مناسبی دارد و تبلیغات حاکمیت علیه وی نتوانسته پایگاه او را تنزل دهد. چنانکه تبلیغات حاکمیت علیه موسوی ، کروبی و خاتمی نیز نتوانسته به پایگاه اجتماعی آنان لطمه ای وارد سازد.

هاشمی در میان روحانیت و نیز بدنه سپاه، ارتش، نیروهای انتظامی وحتی امنیتی که نسبت به وضعیت نابسامان و بحرانی کشورآگاهی دارند ، پایگاه مناسبی دارد . بازار و بخشی از اقشار سنتی را نیز باید به اقشار فوق افزود.

مه متر آنکه به نظر می رسد هاشمی در طول سالیان اخیر اصلاحاتی در دیدگاه های خود نموده که شاید حاکی از آگاهی او نسبت به اشتباهات گذشته باشد.   مواضع متفاوت او نسبت به گذشته پایگاهی را برای او در میان اصلاح طلبان ایجاد کرده است. اگرچه او منتسب به جریان اصلاح طلبی نیست، اما در این دوره از انتخابات به دلیلی که ذکر شد و نیز به دلیل شرایط خاص کشوربسیاری از اصلاح طلبان رویکرد مثبتی نسبت به اودارند، رویکردی که می تواند رای او را در شرایط کنونی بطور چشمگیری افزایش دهد.البته این بدان معنا نیست که استقبال از انتخابات در این دوره مانند سال88 خواهد بود.

موقعیت هاشمی از نظر وزن سیاسی در میان نامزدهای این دوره و میزان احتمالی رای او ، وضعیت وی را در انتخابات پیش رو ممتاز می سازد به گونه ای که هیچیک از کاندیداهای اصول گرایان ، دولت و نامزد های دست دوم اصلاح طلبان نمی توانند رقیب قابل توجهی برای اوبه شمار آیند. فقط خاتمی می تواند حریف قدرتمندی برای هاشمی باشد که به نظر نمی رسد این دو ، در انتخابات آینده به رقابت با یکدیگر بپردازند. می توان علت نگرانی شدید جناح اصول گرای افراطی را در آنچه بیان شد جستجو کرد، جناحی که بیش از منافع ملی به منفعت خویش می اندیشد.

برخی گمان می کنند اگر هاشمی بیاید ممکنست وضعیت سال 84 تکرارگردد واو در برابر حریف خود متحمل شکست شود.مخالفان وی با اشاره به این موضوع می کوشند اورا از ورود به انتخابات بترسانند. نکته قابل توجه اینکه در میان مخالفان وی هیچکس در باره امکان رد صلاحیت هاشمی بطور جدی سخنی نمی گوید. دلیل آن نیز روشن است. چرا که رد صلاحیت او به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که یک نهاد وابسته به رهبری است و نیز عضو مجلس خبرگان رهبری که قانونا یک نهاد بالادست رهبری محسوب می شود  در واقع به سخره گرفتن نهادها و ارکان حاکمیت توسط خود حاکمیت است، که عملا می تواند اقدام حاکمیت به بی اعتبار نمودن ارکان خود باشد.

علاوه بر هزینه سنگین مذکور برای حاکمیت ، باید گفت که چنین قضاوتی از سوی شورای نگهبان، برای افراد و گروه های درون حاکمیت نیز موجه نبوده ، در چارچوب نظام جمهوری اسلامی می تواند انتخابات رادر نظر مدافعان حکومت نیز بطور جدی بی اعتبار سازد. حاکمیت خود نیز به این نکات واقف است، از همین رو می کوشد از ورود هاشمی به صحنه جلوگیری کند. لذا باید گفت اگر هاشمی کاندیدا شود بدون نگرانی از رد صلاحیت وارد رقابت انتخاباتی خواهد شد.

چنانکه گفته شد رقیب قابل توجهی در صحنه برای او وجود ندارد و به همین دلیل بطور عادی امکان تکرار وضعیت انتخاباتی سال 84 بعید به نظر می رسد. تفاوت موقعیت هاشمی امروز نسبت به سال 84 دلایلی دارد .

اول آنکه هاشمی امروز ، هاشمی سال 84 نیست. او برخی مواضع و دیدگاه های خود را اصلاح کرده که این خود به ارتقاء پایگاه او کمک نموده است.

دوم آنکه شرایط امروز کشور با سال 84 متفاوت است. شرایط کنونی نیازمند رئیس جمهوری توانا با ویژگی های خاص است که بسیاری این ویژگی ها را در هاشمی جستجو می کنند.

سوم آنکه نامزد مورد نظر رهبری در این دوره موقعیت ضعیفی خواهد داشت و بسیاری از کسانی که در سال 84 به پیروی از رهبری به احمدی نژاد رای دادند و در طول 8 سال گذشته از او حمایت کردند ، امروز دیگر به پیروی از رهبری به کسی رای نخواهند داد چرا که بسیاری از آنان به این نکته پی برده اند که اشتباه آنان و رهبری در تشخیص، کشور را در بحران کنونی در انداخته و شاید اگر آنان به تشخیص مستقل خود عمل می کردند وضعیت امروز چنین نبود.

شاید بسیاری از آنان به این نکته بدیهی نیز پی برده باشند که سیاست حاکمیت، در نشاندن فرد ضعیف، فرمانبر و غیرمستقل بر مسند ریاست جمهوری مخالف منافع کشور است. همین نکته موقعیت کنونی هاشمی را در مقایسه با رقبای او در میان اصول گرایان معتدل نیز ارتقاء بخشیده است.

حال با فرض ورود هاشمی به صحنه انتخابات و احراز اکثریت آرا ، اگر حاکمیت بخواهد نتیجه انتخابات را به ضرر هاشمی تغییر دهد باید گفت که ضربه ای مهلک بر پیکر ترک خورده نظام وارد خواهد آمد. ضربه ای که حاکمیت در انتخابات 88 و حوادث پس از آن به خود زد چنان سنگین و مخرب بوده که هنوز نتوانسته خرابیهای آنرا ترمیم کند. اگر در چنین شرایطی مرتکب خطای مشابه سال 88 شود این خود زنی ، مهلک خواهد بود، چرا که در اینصورت اقشار گوناگون دیگری نیز به جمعیت کثیر معترضان 88 خواهند پیوست که در میان آنان عده زیادی از اصول گرایان و اقشار سنتی نزدیک به اصول گرایان وجود دارند.

هاشمی شرط آمدن خود را عدم مخالفت رهبری دانسته و این سنت سیئه ایست که او ودیگر نامزدهای ریاست جمهوری در دوره‌های گذشته بنا نهاده اند. چرا که آنان با کسب اجازه از رهبری برا ی ورود به انتخابات ، خود یک امتیاز و قدرت فراقانونی به رهبری اعطا کرده اند. این در حالی است که آنان خود را ملتزم به قانون اساسی دانسته، انحراف از قانون اساسی را یکی از علل نابسامانی ها می دانند . قانون اساسی به رهبری چنین مجوزی نداده که نسبت به ورود و عدم ورود نامزد ها تصمیم بگیرد. سنت سیئه ای که در طول دهه های گذشته نهاده شده به یکی از موانع غیر موجه  و چالش برانگیز در مسیر انتخابات تبدیل شده که  برای برچیدن آن باید تلاش کرد. اساس این سنت نادرست این نگرانی و دغدغه است که اگر رهبری با ریاست جمهوری کسی موافق نباشد ، با او همکاری نکرده ویا در برابر او مانع تراشی خواهد کرد. بخش مهمی از این معضل ناشی از رفتار نادرست جامعه و به ویژه افراد پیرامون صاحبان قدرت است که با تعارفات وتملقات ، دفاع نکردن از حقوق قانونی خویش و مخالفت نکردن با زیاده خواهی آنان ، زمینه تعدی حاکمان را به حقوق مردم فراهم می سازند.

امروز انتخابات در کشور ما به یک صحنه بازی تبدیل شده که فقط کسانی می توانند به این صحنه راه یابند که به میل و سلیقه حاکمیت بازی کنند، مانند عروسکهای خیمه شب بازی!  هر کس با هدف سروسامان دادن به اوضاع کشور نامزد می شود باید کار خود را از صحنه انتخابات آغاز کند یعنی نباید به میل حاکمیت بازی کند. این کار البته نیازمند جسارت است. مطمئنا یک سیاستمدار جسور کسی نیست که بنشیند تا مسند ریاست جمهوری را به او تعارف کنند. آیا در صحنه سیاست امروز کشورچنین سیاستمدار جسوری یافت می شود؟

بسیاری از نگاه ها امروز متوجه هاشمی شده است. این در حالی است که  انتقادات جدی به عملکرد گذشته هاشمی وارد است، چرا که وی در 34 سال گذشته یکی از ارکان نظام بوده و نقش پررنگ وکلیدی در سرنوشت کشور داشته است. اما باید گفت که همین موقعیت مهم گذشته و کنونی اوست که مسئولیت وی را سنگین تر می سازد و انتظارات از وی را افزایش می دهد. هاشمی به همان میزان که در رسیدن کشور به نقطه کنونی نقش داشته امروز نسبت به اصلاح امور وظیفه دارد!

یکی از ناهنجاری های بحران ساز که امروز گریبانگیر خود هاشمی نیز شده ، همانا دخالت بی رویه حاکمیت در امر انتخابات و مهندسی آن است که هاشمی با توجه به مقام وموقعیت خود نمی تواند در این رابطه از خود سلب مسئولیت کند. از او انتظار می رود در هر مقام وموقعیتی برای تصحیح روند انتخابات و دفاع از حقوق مردم بکوشد. انتخابات پیش رو می تواند آخرین فرصت سیاسی مهم و جدی هاشمی باشد که برای جبران مافات حتی الامکان تلاش کند. برون رفت کشور از وضعیت بحرانی کنونی چه در عرصه داخلی و چه خارجی نیازمند پرداخت هزینه توسط کسانی است که خود در شکل گیری این شرایط نقش داشته و امروز به کژی های آن آگاهی دارند. اگر هاشمی رئیس جمهور شود، این تنها فرصت برای او خواهد بود که در هیئتی متفاوت از گذشته برای نجات کشور قیام کند، دراین صورت او می تواند با دراختیار گرفتن وزارت خارجه و اطلاعات، دستی بر سرو روی غبار گرفته کشور در عرصه داخلی و خارجی بکشد.

در دوره هاشمی مسیر آزادی موسوی ، کروبی و رهنورد ونیز زندانیان سیاسی هموار خواهد شد و این ، حتی برای حاکمیت نیز می تواند یک شانس محسوب شود، چراکه رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی علی رغم اعتراض نسبت به سیاست حاکمیت، با هاشمی در صورت تلاش برای ایجاد وفاق ملی و اعمال سیاست های اصلاح طلبانه معارضه نخواهند کرد واین خود به حل یک بحران مهم داخلی که حاکمیت از حل آن عاجز بوده کمک خواهد نمود. اما اگرشخصی مانند هاشمی که یک عنصر کلیدی برای نظام است به دلیل مخالفت رهبری وارد انتخابات نشود و نتواند اصلاحات حداقلی را در چارچوب نظام در کشور اعمال کند، گرچه این موضوع موجب خشنودی افراد تندرو، بی درایت و فاقد دوراندیشی در درون حاکمیت خواهد شد، اما از دیگر سو نظریه کسانی را تقویت خواهد نمود که معتقدند اصلاحات راه به جائی نخواهد برد وبهتراست روند کنونی که به فرو پاشی نظام منتهی می شودادامه یابد. در صورت استمرار روند کنونی رهبری مسئول مستقیم نابسامانی ها خواهد بود و طی چند سال آینده نیز همچون 8 سال گذشته هدف اصلی انتقادات و اعتراضات قرار خواهد گرفت.

 سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگونی است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله