مرگ هم چونان زندگی دست آموز غزل های او می شود

  برخی سیمین بهبهانی را فمنیست خوانده اند در حالیکه به نظر می رسد  برابری خواهی بهبهانی بیشتر برخاسته از نگرش وحدت جویانه ومبتنی بر این  باور که زن و مرد از نفس واحد اند بود. در اشعارسیمین بهبهانی  تاکید ویژه ای  که نشانه  اصرار او بر ضدیت علیه مردان  حتی مردان عرصه  سیاست و قدرت  باشد دیده نمی شود. او زن و مرد را از زاویه قربانیان کلیشه های قدرت و جنسیت نقد می کرد نه از سر تضاد و ستیز ذاتی خود انگارانه فمنیستی بین زن و مرد .در عین حال او که به عنوان مادر حمایتگردر کنار زنان ومردان قربانی ستم و جهل قرار داشت بطور طبیعی  به سرمایه اجتماعی قدرتمند زنان ایرانی تبدیل شده بود که نمی شد به اسانی اورا حبس کرد و یا زد و نادیده گرفت. 

پرسش مهم نیچه در آنک انسان این است : آدمی چگونه همان می شود که هست ؟  دم دست ترین پاسخ این است که آدم خود را باور داشته باشد. سیمین بهبهانی زنی بود که خود را باور داشت. او باور داشت زنی فرزانه – زیرک – شجاع و همواره امیدوار و عاشق زندگی و زیبایی است. او سعی می کرد زندگی را چنان که باور دارد ومی فهمد و می خواهد زندگی کند. هر کس از ظن خود یار سیمین بود اما آنکه از درون او اسرارش را می جست و کولی وار بر سر کوی و برزن فریاد می کرد خود سیمین بود. چنان ساده و بی تکلف بود که به راحتی محرم اسرار کسان می شد اما خود سنگ صبور خویش بود. او به زندگی و سرنوشت خویش عشق می ورزید. هنرمندان –نویسندگان فعالان سیاسی اجتماعی از نحله های گوناگون فکری او را از آن خود می دانستند و اما سیمین وارسته تر از این بود که به برچسبی خاص قناعت و دلخوش کند . او بیش از اینکه دلمشغول تعصبات آرمانی  دوران خویش باشد دلمشغول بی پروای ساخت و پرداخت  سرشت و سرنوشتی است که با خود عهد کرده بود سطر به سطرش را از عشق و در آغوش یار بسازد و بنویسد. همچون وطنی که عاشقانه در آغوش اش آرمیده ! وطنی که آرزو می کرد با نیرویی بیش از توانی که داشت با اشک روان اش از آلودگی ها بشویدش و با استخوان اش دوباره بسازدش  و با شعر و غزل هایش رنگ آمیزی اش کند!

   در ادبیات شاعرانه  سیمین بهبهانی که از اوان جوانی و سالهای پیش از انقلاب  مادرانه  از رنج دردمندان ودر باره گرسنگی گرسنگان و تو قیف روزنامه و شلاق خوردن قربانیان خشونت وتحقیر فرودستان مینویسد  ونقد اجتماعی می کند  بدون این که  به هیچ گروه وگرایش از نوع چپ و راست سیاسی  وا بستگی داشته باشد کلیشه های  جنسیتی دیده نمی شود . اما بعد از انقلاب  جنسیت براغلب عرصه های زیست اجتماعی و سیاسی ایران وبر نظم ونثر ایران نیز سیطره می یابد و بر ادبیات تحمیل می شود.  سیمین برای فرار از نوشتار بر اساس کلیشه های جنسیتی له یا علیه مرد و زن؛ با غزل سرایی و عاشقانه نویسی و در هم شکستن اوزان شعری از کلیشه نویسی جنسیتی فرار می کند.  آزادی و رهایی از ستم تم بسیاری از غزل های سیمین بهبهانی هستند و بیانگر تعهد و پایبندی سیمین به این قبیل مفاهیم است ولی با وجودیکه او  معتقد است که اشعارش سیاسی نیستند  وحتی  ناراحت است از اینکه در می یابد  نیم بیت از 6000  ابیاتی که سروده تبدیل به شعار انتخاباتی فردی سیاسی شده است ؛  ولی باز هم در معرض فشارهای سیاسی واقع شده و قدرت سیاسی حاکم او را عمدا انکار می کند و نادیده می گیرد. اینجاست که سیمین دانسته یا نادانسته ثابت می کند در جوامعی نظیر جامعه ما “شعر” نیز همچون “زن ”   امری سیاسی است!

  برخی سیمین بهبهانی را فمنیست خوانده اند در حالیکه به نظر می رسد  برابری خواهی بهبهانی بیشتر برخاسته از نگرش وحدت جویانه ومبتنی بر این  باور که زن و مرد از نفس واحد اند بود. در اشعارسیمین بهبهانی  تاکید ویژه ای  که نشانه  اصرار او بر ضدیت علیه مردان  حتی مردان عرصه  سیاست و قدرت  باشد دیده نمی شود. او زن و مرد را از زاویه قربانیان کلیشه های قدرت و جنسیت نقد می کرد نه از سر تضاد و ستیز ذاتی خود انگارانه فمنیستی بین زن و مرد .در عین حال او که به عنوان مادر حمایتگردر کنار زنان ومردان قربانی ستم و جهل قرار داشت بطور طبیعی  به سرمایه اجتماعی قدرتمند زنان ایرانی تبدیل شده بود که نمی شد به اسانی اورا حبس کرد و یا زد و نادیده گرفت. هر چند به گمانم حتی اگر حبس اش می کردند می توانست به کمک امید و نشاط  کولی وارش از حصار سخت زندان عبور کند. هم چنان که ازحصار سنت های شعری و دیوار بلند کلیشه های  جنسیتی و خانوادگی عبور کرد و خود را رهانید .

  او که بارها گفته بود کولی اشعارش خود اوست را می بینم  در حالیکه کولی وار گیسو می افشاند و پای می کوبد ودر همان حال کف می بیند تا از خلال شیارهای عمیق و رگهای برامده دستانش از حال و اکنون عبور کند وآینده را  در یابد  (تو بخوان بسازد ). چون کولی خوب میداند آنکه حال  ندارد  آینده ای  نیز نخواهد داشت .

 کولي ! به حرمت بودن، بايد ترانه بخواني

‌شايد پيام حضوري تاگوش ها برساني

دود تنورۀ ديوان سوزانده چشم و گلو را
برکش ز وحشت اين شب فریاد اگر بتواني
کولي ! براي نمردن، بايد هلاک خموشي
يعني به حرمت بودن، بايد ترانه بخوانی

  منبع: فیس بوک نویسنده

مطالب مرتبط

نویسنده: د. لينا الطبال | مترجم: علی سرداری

اما در غزه چیز جدیدی در جریان نیست. نتانیاهو به نسل کشی ادامه می دهد. او توافق آتش‌بس را هر طور که بخواهد نقض می کند. کابینه وی به ایجاد دفتری برای مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه رأی می دهد.
آیا او واقعا فکر می کند که فلسطینی کیفش را برمی دارد و از محبت اشغالگر و شهرک نشین بلوند تشکر می کند و می رود؟ مردم غزه از گرسنگی، تشنگی، درد و سرما می میرند و همه ما منتظر تصمیمی هستیم که گذرگاه را باز کنیم و به کمک های بشردوستانه اجازه بدهیم و هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.

حسن فحص | مترجم : علی سرداری

سیگنال‌های رئیس‌جمهور ترکیه هنگام اعلام حمایت مطلق خود از دولت آذربایجان به رهبری الهام علی‌اف، به‌ویژه در تلاش‌های این کشور برای تحمیل تعدیل ژئوپلیتیکی در مرزهای خود با ارمنستان از طریق ایجاد یک کریدور زمینی که دو بخش مرکزی آن را به منطقه نخجوان وصل می‌کند، سپس در حمایت از تنش امنیتی و نظامی که بین تهران و باکو تشدید شد و تقریباً منجر به شروع جنگ بین آنها در اواخر تابستان 2021 شد، آشکار گردید.
جاه‌طلبی‌های ترکیه برای جایگزینی ایران محدود به منطقه قفقاز جنوبی نبود، بلکه زمانی که اردوغان تلاش‌های خود را برای ایجاد "هلال ترکیه" در مرکز آنکارا که ترکیه را با کشورهای آسیای مرکزی وصل می‌کرد و سپس با ایجاد کریدورهای حمل و نقل زمینی در اطراف ایران که داخل آسیا و سواحل ترکیه را به اروپا متصل می‌کرد، آشکار کرد، فراتر از آن گسترش یافت. پروژه اردوغان برای خلع کارت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در خلأ نمی‌گذشت، بلکه یکپارچه بود و ابعاد فرهنگی داشت. این ابعاد فرهنگی از طریق تلاش برای تصرف میراث فرهنگی ایران پدیدار شد و با تلاش برای مصادره جلال الدین رومی البلخی «مولانا» و گنجاندن آن در میراث ترکیه آغاز شد. سپس در یکی از سفرهایش به باکو، پایتخت آذربایجان، از مصادره شاعر دیگر به نام نظامی گنجوی خبر داد.

ایرج سبحانی

اگر دختران جوان ایران همان "لولیتا" هستند که به‌سبب معصومیتشان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و بعدها به قدرت خویش پی می‌برند، پس کدام شخصیت در فیلم باید به "هامبرت"، مرد منحرف و سوءاستفاده‌گر تشبیه شود؟ زنان مقنعه‌پوش در ورودی دانشگاه؟ بازجوی زندان؟

مطالب پربازدید

مقاله